بخش ۱۰۳ - مثل آوردن اشتر در بیان آنک در مخبر دولتی فر و اثر آن چون نبینی جای متهم داشتن باشد کی او مقلدست در آن
آن یکی پرسید اشتر را که هی
از کجا میآیی ای اقبال پی
گفت از حمام گرم کوی تو
گفت خود پیداست در زانوی تو
مار موسی دید فرعون عنود
مهلتی میخواست نرمی مینمود
زیرکان گفتند بایستی که این
تندتر گشتی چو هست او رب دین
معجزه گر اژدها گر مار بد
نخوت و خشم خداییاش چه شد
رب اعلی گر ویست اندر جلوس
بهر یک کرمی چیست این چاپلوس
نفس تو تا مست نقلست و نبید
دانک روحت خوشهٔ غیبی ندید
که علاماتست زان دیدار نور
التجافی منک عن دار الغرور
مرغ چون بر آب شوری میتند
آب شیرین را ندیدست او مدد
بلک تقلیدست آن ایمان او
روی ایمان را ندیده جان او
پس خطر باشد مقلد را عظیم
از ره و رهزن ز شیطان رجیم
چون ببیند نور حق آمن شود
ز اضطرابات شک او ساکن شود
تا کف دریا نیاید سوی خاک
که اصل او آمد بود در اصطکاک
خاکی است آن کف غریبست اندر آب
در غریبی چاره نبود ز اضطراب
چونک چشمش باز شد و آن نقش خواند
دیو را بر وی دگر دستی نماند
گرچه با روباه خر اسرار گفت
سرسری گفت و مقلدوار گفت
آب را بستود و او تایق نبود
رخ درید و جامه او عاشق نبود
از منافق عذر رد آمد نه خوب
زانک در لب بود آن نه در قلوب
بوی سیبش هست جزو سیب نیست
بو درو جز از پی آسیب نیست
حملهٔ زن در میان کارزار
نشکند صف بلک گردد کار زار
گرچه میبینی چو شیر اندر صفش
تیغ بگرفته همیلرزد کفش
وای آنک عقل او ماده بود
نفس زشتش نر و آماده بود
لاجرم مغلوب باشد عقل او
جز سوی خسران نباشد نقل او
ای خنک آن کس که عقلش نر بود
نفس زشتش ماده و مضطر بود
عقل جزویاش نر و غالب بود
نفس انثی را خرد سالب بود
حملهٔ ماده به صورت هم جریست
آفت او همچو آن خر از خریست
وصف حیوانی بود بر زن فزون
زانک سوی رنگ و بو دارد رکون
رنگ و بوی سبزهزار آن خر شنید
جمله حجتها ز طبع او رمید
تشنه محتاج مطر شد وابر نه
نفس را جوع البقر بد صبر نه
اسپر آهن بود صبر ای پدر
حق نبشته بر سپر جاء الظفر
صد دلیل آرد مقلد در بیان
از قیاسی گوید آن را نه از عیان
مشکآلودست الا مشک نیست
بوی مشکستش ولی جز پشک نیست
تا که پشکی مشک گردد ای مرید
سالها باید در آن روضه چرید
که نباید خورد و جو همچون خران
آهوانه در ختن چر ارغوان
جز قرنفل یا سمن یا گل مچر
رو به صحرای ختن با آن نفر
معده را خو کن بدان ریحان و گل
تا بیابی حکمت و قوت رسل
خوی معده زین که و جو باز کن
خوردن ریحان و گل آغاز کن
معدهٔ تن سوی کهدان میکشد
معدهٔ دل سوی ریحان میکشد
هر که کاه و جو خورد قربان شود
هر که نور حق خورد قرآن شود
نیم تو مشکست و نیمی پشک هین
هین میفزا پشک افزا مشک چین
آن مقلد صد دلیل و صد بیان
در زبان آرد ندارد هیچ جان
چونک گوینده ندارد جان و فر
گفت او را کی بود برگ و ثمر
میکند گستاخ مردم را به راه
او بجان لرزانترست از برگ کاه
پس حدیثش گرچه بس با فر بود
در حدیثش لرزه هم مضمر بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، گفتگویی بین دو شخصیت درباره تاثیر علم و دانش و همچنین خطر مقلد بودن وجود دارد. یکی از شخصیتها درباره اینکه از کجا آمده میپرسد و پاسخ به حمام گرم اشاره میکند. سپس به داستان مار موسی و فرعون اشاره میشود و تأکید میشود که نرمی و خضوع باید در برابر حق وجود داشته باشد.
همچنین به خطرات مقلد بودن و عدم شناخت نور حق اشاره میشود که ممکن است افراد را به انحراف بکشاند. مقلدها مانند آنهایی که تنها به ظاهر و بو اهمیت میدهند بدون اینکه حقیقت را بشناسند، تنها به برداشتهای سطحی بسنده میکنند.
در نهایت به اهمیت تغذیه روحی و معنوی اشاره میشود و بیان میدارد که مقلدها که تنها از ظواهر میخورند، هرگز به عمق حقایق پی نمیبرند. برای رسیدن به حقیقت و حکمت، خوردن از نور و حقیقت لازم است، نه تنها وابسته به ظواهر مادی. در اینجا کنایههایی به عقل و نفس نیز وجود دارد که ضرورت تسلط عقل بر نفس را مطرح میکند.
هوش مصنوعی: یک نفر از قاطر میپرسد که تو از کجا میآیی و به کجا میروی؟
هوش مصنوعی: او میگوید که از حمام گرم محل تو خبر میدهد، زیرا خود این موضوع در زانوی تو نمایان است.
هوش مصنوعی: مار، که نماد فرستنده پیام الهی است، فرعون لجوج و سختدل را مشاهده کرد. او خواستهای از او داشت و تلاش میکرد تا با نرمی و ملایمت به او زمان بیشتری بدهد.
هوش مصنوعی: زیرکان بیان کردند که باید با سرعت بیشتری پیش بروی چون او پروردگار دین است.
هوش مصنوعی: آیا آن موجودات شگفتانگیز و ترسناک همچون اژدها و مار، که از خشم و عظمت خود مینازدند، چه بر سرشان آمده است؟
هوش مصنوعی: اگر خداوند برترین در نشستن و حضور خود بر دلجویی و بزرگی مطلق است، پس این چاپلوس که برای جلب توجه و محبت او تلاش میکند، چه معنی دارد؟
هوش مصنوعی: وقتی که تو از خوشی و شادابی پر هستی و در حالت شگفتی به سر میبری، دانستی که روح تو هیچگاه به لذتهای معنوی و غیرمادی دست نیافته است.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به نشانههایی که از دیدن نور ناشی میشود و همچنین به رفتاری اشاره میکند که فرد، دنیا و فریبهای آن را پشت سر میگذارد.
هوش مصنوعی: پرندهای که بر روی آب شور پرواز میکند، آبی شیرین را نمیبیند و به همین دلیل از آن بیخبر است.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که ایمان واقعی و عمیق انسان باید از درون او ناشی شود و تقلید از دیگران نمیتواند جایگزین آن شود. اگر کسی تنها به تقلید از ایمان دیگران بپردازد و خود تجربهای از ایمان نداشته باشد، در حقیقت به درک واقعی ایمان نرسیده است و فقط ظاهری از آن را دارد.
هوش مصنوعی: پس مقلد باید مراقب و محتاط باشد، زیرا در مسیر زندگی خطرات و فریبهایی وجود دارد که میتواند او را به گمراهی سوق دهد.
هوش مصنوعی: زمانی که انسان نور حقیقت را ببیند، از تردیدها و آشفتهگیهایش رهایی مییابد و آرامش پیدا میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که آب دریا به سمت زمین نیاید، نمیتوان گفت که اصل آن از برخورد و تماس با خاک به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: این فرد از بیکسی رنج میبرد و در شرایطی سخت و بیمکانی قرار دارد، گویی او مانند خاکی است که در آب غرق شده و از این جدایی و اضطراب چارهای ندارد.
هوش مصنوعی: زمانی که چشمانش را باز کرد و آن تصویر را مشاهده کرد، دیگر دست شیطان بر او باقی نماند.
هوش مصنوعی: هرچند که با حیلهگری روباه، مسائل را به صورت سطحی و بدون دقت مطرح کرد و به مانند مقلدان دیگر عمل کرد.
هوش مصنوعی: آب را ستایش کرد، اما او شایسته آن نبود. چهرهاش را آشکار کرد، در حالی که لباسش عشق را نمیپذیرفت.
هوش مصنوعی: اگر کسی از منافق عذرخواهی کند، نباید به آن اعتماد کرد؛ زیرا در ظاهر ممکن است خوب به نظر برسد، اما در دل او چیز دیگری وجود دارد.
هوش مصنوعی: بوی سیب وجود دارد ولی خود سیب نیست، این بو فقط به خاطر آسیب است که به میوه رسیده است.
هوش مصنوعی: اگر زن وارد میدان جنگ شود، صف دشمن را نمیشکند، بلکه جنگ به نفع او تغییر میکند.
هوش مصنوعی: اگرچه او را مانند شیری میبینی که شمشیری در دست دارد، اما پای او همچنان میلرزد.
هوش مصنوعی: نابودی عقل او به این دلیل است که نفس او به سمت زشتیها گرایش دارد و آمادهی پذیرش آنهاست.
هوش مصنوعی: بدون شک، عقل او شکستخورده است و جز به سوی زیان و ضرر نمیتواند برود.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که عقلش سالم و درست است و اگر هم به نقصی دچار باشد، روح و نفس او ناپاک و زشت نیست.
هوش مصنوعی: در این بیت، گفته شده که عقل انسانی قوی و فعال است، در حالی که نفس یا روح، جنسی لطیف و ملایم دارد. به عبارت دیگر، عقل انسانی برتر و تسلط بیشتری دارد در حالی که جنبههای احساسی و روحی انسان به نوعی در پس آن قرار دارد.
هوش مصنوعی: حملهٔ ماده به صورت هم، آفت اوست، همانطور که آن خر از خر عاقل نباشد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ویژگیهای ظاهری و زیبایی یک زن بیشتر از ویژگیهای حیوانات است، زیرا او از جنبههای رنگ و بوی خاصی برخوردار است که او را متمایز میکند.
هوش مصنوعی: رنگ و عطر چمنزار را آن خر حس کرد و همه دلایل و استدلالها از طبیعت او دور شد.
هوش مصنوعی: تشنه به باران نیاز پیدا کرد و ابر نه تنها نفس را سیراب نکرد، بلکه حال گرسنگی گاو را هم بدتر کرد.
هوش مصنوعی: پدر، صبر تو مانند سپری از آهن است که خداوند بر آن نوشته است: پیروزی نزدیک است.
هوش مصنوعی: هزاران دلیل از طرف پیروان برای توجیه یک موضوع مطرح میشود، اما آنها این دلایل را بر اساس نظریات و قیاسها میسازند و نه از مشاهده مستقیم و تجربه واقعی.
هوش مصنوعی: برخی چیزها ظاهر جذابی دارند و بوی خوبی میدهند، اما در واقع خالی از ارزش و محتوا هستند.
هوش مصنوعی: برای اینکه سنگی به شکل عطر خوشی درآید، ای پیرو، سالها باید در آن باغ قدم بگذاری و بچرخی.
هوش مصنوعی: باید از خوردن چیزهایی که باعث رنج و آزار میشود پرهیز کرد، مانند خرهایی که به آرامی در دشتهای سرسبز میچرخند.
هوش مصنوعی: تنها به گلهایی چون قرنفل، سمن و گل مچر اشاره نکنید، بلکه به دشتهای ختن و زیباییهای آن نیز بپردازید.
هوش مصنوعی: برای اینکه به درک صحیحی از دانش و قوت بکاری دست یابی، باید به خوردن میوههای خوشبو و گلها عادت کنی.
هوش مصنوعی: حس لذت و خوشی را از این که وجود دارد، باز کن و شروع کن به تناول ریحان و گل.
هوش مصنوعی: بدن به سمت غذاهای سنگین و ناسالم تمایل دارد، درحالیکه دل به سوی شادی و زیبایی و نعمتهای روحی کشیده میشود.
هوش مصنوعی: هرکس از چیزهای بیارزش و سطحی استفاده کند، به نابودی میرسد، اما کسی که از نور حقیقت و معارف عمیق الهی بهرهمند شود، به کمال و رستگاری میرسد.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و دلربایی شخصی میپردازد که همزمان ویژگیهای خوب و بد دارد. نیمی از وجود او مانند مشک خوشبوی است که از خود عطر و بویی دلنشین آزاد میکند، در حالی که نیمی دیگر به پشک، یعنی چیزی ناپسند و بیارزش، تشبیه شده است. در اینجا فراخوانی به افزایش زیبایی و خوبی وجود دارد و به دیگران توصیه میشود که زیباییها را تقویت کنند و بر بدیها غلبه کنند.
هوش مصنوعی: مقلدان و پیروان فقط با استدلال و سخنرانیهای فراوان چیزی را ثابت نمیکنند و عمق و حقیقت آن را درک نمیکنند.
هوش مصنوعی: وقتی که سخنران جان و روح نداشته باشد، چگونه میتواند از او نشانهای از زندگی یا موفقیت پیدا کرد؟
هوش مصنوعی: او باعث میشود که مردم با جرأت بیشتری به سوی خود بیایند، در حالی که جانشان از ترس لرزانتر از یک برگ کاه است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هرچند داستان او بسیار جذاب و جالب به نظر میرسد، اما در لابهلای آن هنوز نشانههایی از ترس و نگرانی نهفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.