به جایی که شاه از تو دارد حجیب
مرو تا توانی بترس از نهیب
که نفرت پذیرد چو شرم آیدش
به وحشت ز تو طبع بگزایدش
ز وحشت کراهیّت آید پدید
امید از سلامت بباید بُرید
چو بینی بر ابرو گره شاه را
بگردان ز نزدیک او راه را
چو دیدی که شد طیره حالی گریز
که بر دوستی ره زند خشم تیز
بترس از عقوبت که وقتی بدست
خصوصاً که مجرم نیاید به دست
در آن دم مباش ایمن از قهر خشم
که بر تو بریزد مَلِک زهر خشم
نباشند شاهان مگر زود سیر
تو خدمت کن و در وفا باش دیر
به تیمار اَشغال خود کن قیام
دل و جان به تکلیف خود دِه تمام
به افراط کردن خروج و دخول
نشاید که شاه از تو گردد ملول
بلی مجلس شاه را بر دوام
ملازم مباش و مَبَر اِزدحام
چو بسیار گردند در کوی یار
شوند آخرالامر بر یار خوار
سبک روح دفع ملامت کند
گران جان به خدمت حوالت کند
ز پس باشی و پیش خواند ترا
از آن به که از پیش رانَد ترا
به نزدیک خود خواندن از دُور پیش
به از دُور کردن ز نزدیک خویش
به تدریج برتر شدن گام گام
نه برجستن و اوفتادن ز بام
مَوونات خود بر دل دیگران
سبک دار اگر چند باشی گران
خصوصاً که بر خاطر پادشاه
چه کوه اُحُد از گرانی چه کاه
سبکبار باید که باشی مدام
گرانی به اندازه کن والسّلام
چو در مجلس شه شدی ارجمند
مکن سعی بسیار در گفت و خَند
نشاید که ترک ادب خو کنی
نه نیکو بود گر نه نیکو کنی
نگویم که غمگین و دلتنگ باش
گران جان مجلس چو خرسنگ باش
مزن از علامت بر ابرو گره
بخور می به طبع و بهانه منه
به کف بر مدار و گرانی مکن
سبک رغبت دوستکامی مکن
مَهِل جرعه در جام و پاکیزه نوش
فراوان نشستن به مجلس مکوش
اگر جامِ شاه از حریفان جداست
کم و بیش اگر جرعه مانی رواست
مراد احتیاط است و بس زین سخن
چو مَیخواره ای پس تعزّز مکن
از آن پیشتر باز ده جای خویش
که از دوش مردم کنی جای خویش
بهُش باش و با خویشتن دار دل
چنان رو که فردا نباشی خجل
چو رفتی ز بزم ملک زینهار
که مجلس نسازی به لیل و نهار
و گر خورده ای خاصة خسروی
نکوشی در آن تا مگر پس روی
ولی باش چندان که باشی به جای
خوش و خُرّم و تازه و دلگشای
دژم روی منشین و خاطر نژند
درِ عیش بر طبع شه در، مبند
چو باشند با طبع او ساخته
بُوَد عیش بی عیب و پرداخته
نگه کن که مَیل دل شاه چیست
بر آن نوع باید به هنجار زیست
چو خوانَد به وقت سخن پادشاه
ترا پیش خود، پیشِ خود کن نگاه
مرو بیش از آن پیشتر زینهار
که دامن زنی بر خداوندگار
مرو نیز چندانک رانی به راه
که اسبت زند خویش بر اسب شاه
زیان داردش خاصه دلخسته را
در اندیشة عذر دل بسته را
چو گستاخیی در میان راه یافت
سراسیمه گشت و ز خجلت بتافت
چو نَبوَد ملک با تو اندر حدیث
گران جانی از حد مَبَر چون خبیث
بر آن بیشتر باز پس تر درآی
نگر چون بود رسم باری مپای
و گر باز خواند به کاری دگر
سخن رانَد از روزگاری دگر
چنان ران که باشد سر اسب شاه
مقابل به زین تو ای نیکخواه
به آن تا چو شه با حدیث اوفتاد
به گردن نباید ورا تاب داد
دگر آنک در موکب شهریار
مشو هیچ بر اسب بدخو سوار
چو در آب راند وگر در خلاب
مران بر عقب اسب خود برشتاب
خردمند هم در کشد دامنش
ز کاری که خَوف است پیرامنش
ز وِلدان و غِلمان و خدمتگران
به در گاه شه از کران تا کران
تحاشی کن و خویشتن دور دار
خرد را ز اکراه معذور دار
فتد تهمت و شکّ و ظنّ و گمان
به مُلک و به مال و به خان و به مان
خطرهای دیگر به اسباب ها
کزان بر ضمیر اوفتد تاب ها
تو بی جرم و در معرض صد گناه
رسن در سر گرگ و یوسف به چاه
چو شد پادشا بَدگمان مشکل است
تو غافل که او را چه سِرّ در دل است
اگر مشتبه شد دل پادشاه
ندانی به تدبیر اصلاح راه
اگر بی گناهی و گر جُرم کار
ز عفو و عقوبت برون نیست کار
ولیکن چو ظاهر نگردد که چیست
عذابی بود زندگانی نه زیست
ازین ورطه روی سلامت مدار
مگر پرده برخیزد از روی کار
اگر با کسی شاه سِرّی بگفت
تو آن را تجسّس مکن در نهفت
تحاشی کن از محرم سرّ شاه
و گرنه تو و معرض اشتباه
شنیدی مگر پند پیران پیش
که در تیهِ تهمت مینداز خویش
و گر سرّ خود با تو گوید به راز
تو اسرار خود هم بدو گوی باز
اگر بر کسی نیز پیدا (؟) شوی
بسی برنیاید که رسوا شوی
ندارد پسند از تو شاه حلیم
دراُفتی به گرداب امّید و بیم
و گر کینه گیرست و برکار بَست
درست از تو یکبارگی برشکست
و گر تیز خشم است هم در زمان
خدنگ تغیّر نهد در کَمان
زَنَد آتش خشم در خرمنت
بسوزد همه رخت جان و تنت
به گستاخ رُویی مرو پیش شاه
نکو دار خود را ز آتش نگاه
اگر چند داری محلِّ قبول
بُوَد راهت اندر فروع و اصول
به گستاخی امّا نیابی جواز
فَرَس بر سر ژرف دریا متاز
اگر حشمت از جای برداشتی
به جز رخت تهمت چه بگذاشتی
مَدَر پردة احتشام ای پسر
به باد فنا برمَدِه جان و سر
بُوَد شاه را از پی حفظ و باس
بدین هر سه علّت ز دشمن هراس
یکی آنک باشد قوی حال و زفت
دویم آنک با مکر و حیله است جفت
سیوم آنک دارد طریق فریب
ازین هر سه باشد دلش پر نهیب
تو هم زین سه دشمن به درگاه شاه
همی دار پیوسته خود را نگاه
در اخلاق و آداب خدمت بکوش
به عزم و به حزم و به عقل و به هوش
نکرد و نداد ای پسر بی گمان
نه آتش محابا، نه دریا امان
مقامات مشکل مَنِه پیش شاه
که نبود به بیرون شُدش هیچ راه
ازین چند نوعش منه راه پیش
بسی نوش دیدند و خوردند نیش
نه سودی که باشد زیانش عظیم
نه کاری که پیش است از امید و بیم
نه چیزی که چون جا کُند در دلش
نباشد سرانجام از آن حاصلش
نه مالی که ناحق ستاند ز خلق
که آزرده گردد از آن لقمه حلق
چو گفتی و بنشستش اندر ضمیر
به جز خویشتن را مقصّر مگیر
اگر خود خطا رفت تلقین تو
نداند جز از رای کژبین تو
و گر راست آمد ز فضل خداست
ز سرمایة دولت پادشاست
ز دشواری و نازکی کارها
که در مُلک ظاهر شود بارها
مهمّات را وقت نتوان شناخت
که داند که تقدیر ایزد چه ساخت
بسی کارها گشت بر بخردان
که اندیشه را ره نباشد بدان
یکی آید اغلب ترا بیش کار
که غافل بود شاه را پیش کار
بهُش باش روزی که ایمن تری
که با دشمن آن روز هم نسپری
بسیجیده باش از پی کار خویش
چه دانی که کَی آیدت کار پیش؟
به بیداری و هوشیاری گرای
ز تقصیر و غفلت تحاشی نمای
ز انکار و اکراه وقتی رهی
که ترک تن آسانی خود دهی
بزرگ آفتی دفع کردی ز خویش
گر این چند شهوت براندی ز پیش
ز شرب وطعام و لباس و لباس
بود نفس پاکت به شکر و سپاس
ز هر آرزو و تمتّع که هست
توانی ازو کرد کوتاه دست
شَرَه را به تدریج ساکن کنی
ولایت ازین قوم ایمن کنی
بُوَد واجب این شرط بر خاص و عام
ازین چند خصلت برآرند نام
یقین دان که واجب تر از راه راست
به تخصیص بر چاکر پادشاست
چو در مجلس شاه بیند مدام
ز هر نعمت شراب و طعام
گر آنجا نشد قاهر نفس خویش
نخوانندش الّا شکم خوار بیش
به خوان بر چو بنشاندت شهریار
نظر پیش گیر و سر افکنده دار
حریصی مکن از شَرَه بر طعام
مکش باز دست از خورش هم تمام
به تدریج در لقمه ای چند شو
نه چندان که بس سیر خرسند شو
شرف در طعام است و جای نشست
نه در لقمه و جرعه ای سیر و مست
نه پنهان و نه آشکار ای پسر
مکن هیچ از جانب شه نظر
خصوصاً گَهِ لقمه بردن به کار
نظر سوی دست و دهانش مدار
که چشمش در آن حال اگر بر تو خورد
که دارد خطا بر تو چون حمل کرد
بُوَد کافتد اندر دلش صد گمان
تو خود غافل و بی غرض آن زمان
به ظاهر طعام است بر خوانِ شاه
به باطن توان کرد ازو انتباه
که اخلاق را بر طعام و شراب
کنند امتحان بر درنگ و شتاب
چو عِلم فراست برآرد عَلَم
کند فرق عیب و هنر را ز هم
کرا در خورش غالب آید شره
یقین دان که بُردَست حرصش ز رَه
بُوَد طبع گردنده و بی وفا
کشان از حریصی ز هَر کس جفا
و گر دست هر سو کشد در طعام
بُوَد نیز با حرص گستاخ و رام
ندیدند حُرمت ز گستاخ رَو
نبینی تو هم راست از من شنو
و گر دارد از خوردنی بسته دست
چنان دان که آزار و حِقدیش هست
همی ترسد از خوف نان و نمک
که حرمت کند خوف آزار حَک
و گر زانک بر لقمه دارد نظر
بُوَد عیب جوی و ملامت نگر
و گر از پی لذّت هر خورش
شود ملتفت بهر تن پرورش
به طبع است با کودکان سازگار
که افتاد با لذّتش کارزار
و گر بر هم آمیزد از هر خورش
نه ترتیب دیدست نه پرورش
ازو صبر و تمییز صورت مبند
نداند پس و پیش و پست و بلند
و گر جامه آلاید اندر طعام
بود زفت و ناپاک و بی نام و ننگ
نمی دارد از عیب خود را نگاه
برو صحبت این چنین کس مخواه
و گر باشد آهسته و خرد خای
بُوَد عاقبت بین و مشکل گشای
و گر چشم و دستش بُوَد هر دو پیش
به کبر و تعزّز نیالوده خویش
بُوَد مالک مُلکِ نفس شریف
وزین عیب ها جمله پاک و لطیف
اگر تیز فهمی و باریک بین
بپرهیز از عیب های چنین
گر از خوان خاصت دهد پادشاه
همه شرط خدمت نکو کن نگاه
بهُش باش و برخیز و بِستان ببوس
نه بی التفاتی کن و نه فسوس
ولیکن مکن دست در خوردنش
مگر اندکی چاشنی کردنش
اگر چه درین عهد عیب آورند
که از دست میر و ملک کم خورند
ملامت کنند از شراب و طعام
نخوردند از دست مهتر تمام
بگیرند گوشَت که بنمای کو
مخور بیشتر جام تو جام تو
به انصاف نزدیک تر آن بُوَد
که چون مشتهی بر سر خوان بود
کند خویشتن را به ترتیب سیر
نه بس زود زود و نه بس دیر دیر
تجمّل به اندازه کردن رواست
خصوصاً که از نعمت پادشاست
نباشد گزیر از تجمّل بلی
به حَدّی که غالب نباشد دلی
که چون درگذشتی ز حدّ گزاف
رعونت شمارند و طامات و لاف
چه گوید عَدُو چون زبان در کَشَد
صف لشکر بُغض و کین در کشد
فلان را که کس را نداند به کس
ز خدمت تجمّل مرادست و بس
نیاید غُلُو در تکلّف به کار
ولی خویشتن را مقصّر مدار
به ملبوس و مرکوب و آیین و ننگ
مکن با ملک هم نشانی به رنگ
به باطن همی باش همرنگ او
به ظاهر بپرهیز از ننگ او
ز شاهی همین است مقصود و بس
که با وی برابر نرفتست کس
چو بیند برانگیزد از خشمِ تیز
ز جان برابر نشین رستخیز
اگر پادشا دوست دارد و لیک
لباس گرانمایه و اسب نیک
برآورده ایوان و کاخ و رواق
پس و پیش بگرفته تیغ و چماق
ازین شیوه پوش و تجمّل رواست
خصوصاً که فرمودة پادشاست
بپرهیز از آیین و رسم و شعار
که عادت کند دشمن شهریار
مکن خویشتن را بدو مشتبه
به خود نام بدخواه بر خود مَنِه
که چون بیندت بر شعار عَدو
چه خواند ترا، یادگار عَدو
مبادا که دشمن کند روی تو
به چشم رضا ننگرد سوی تو
همه رسم و ناموس در کار خویش
نگه دار تا پس نیفتی ز پیش
اگر رونق کار خود ننگری
از آن پس به عزلت نشین و گری
فرو ریزد از هم همه کار تو
برون افتد از نقطه پرگار تو
بدین غافلی آب حشمت مریز
کزان پس کند با تو دشمن ستیز
چو داری نگه پایگه برقرار
بُوَد بر تو آن منزلت پایدار
درین نکته منگر ز روی قیاس
یکی از مهمّات نازک شناس
اگر مُبتلایِ ستم کاره شاه
به خدمت شدی زندگانی مخواه
چو بی رحمت آمد خداوندگار
به بخشایش او توقّع مدار
درختی است چون سر برآورد راست
که بار و بر او عذاب و بلاست
به هر در که بیرون شدی زین مغاک
نداری طریقی دگر جز هلاک
خلاص تو در چیست، دانی گریز
اگر می توانی سبک باش خیز
به هر وقت و بی وقت در روز و شب
که کردت به خدمت همیشه طلب
اگر صد مهم باشدت ناگزیر
در آن لحظه ترک مهمّات گیر
توقّف مکن وقت تقصیر نیست
چو فرمان رسد جای تأخیر نیست
ز حاسد به طعن ملامت بترس
قیامت کند از ملامت، بترس
اگر چند بارت بخوانند باز
اگر بر حقیقت اگر بر مجاز
به رفتن نباید که باشی ستوه
ترا خود بس آن عزّت و آن شکوه
بکَش رنج نزدیکی پادشاه
که رنج است سرمایة عزّ و جاه
تو و راحتِ دوری ای پخته خوار
که دوری کند مرد را خام کار
چو شه درفزاید به تمکین تو
مُعاند مضاعف کند کین تو
ز هر جانبت حاسدی دشمنی
بَر اِستَد مقابل چو آهرمنی
چو زنبور نیش آب داده به زهر
چو افعی کف آورده بر لب ز قهر
طریق تو آن است ای چاره ساز
که گِرد رُعُونت نگردی و ناز
مکن بارنامه به جاه و به مال
که گویند هست از در گوشمال
بَد کس مخواه و بَد کس مگوی
هم آسوده دل باش و هم تازه روی
قضا حقّ هر کس به انصاف داد
نگه دار اگر خواهی انصاف و داد
به عجز و زبونی مشو پیش کار
غم هیچ تر دامن خَس مدار
اگر عجز کردی دلیری کند
چو سُستی کنی بر تو شیری کند
مترسان ز خود هیچ بدخواه را
که ظاهر کند بر تو اکراه را
اگر خویشتن دار باشی و راست
جهان خرّم از اعتدال هواست
به یک بار نه سرد باش و نه گرم
نه چون سنگ سخت و نه چون موم نرم
تُو هَم با یار شیرین سخن
که ابرو ترش کرد تلخی مکن
به عیش خوش آنگه توانی گذاشت
که بر خود خرد برتوانی گماشت
طمع بگسلانی ز پیوند خویش
به همّت برون آیی از بند خویش
میان بنی آدم از حرص و آز
عداوت به میراث ماندست باز
و گرنه نه خون در میان و نه خوار
مرا و ترا با عداوت چه کار
اگر شاه را پیش جمعی کسان
احادیث مُضحِک رود بر لسان
مخند و تعجّب مکن بیش و کم
که عَیب است از آن بر عبید و حَشَم
سبک داشتن هیبت شهریار
نکردست کوه گران اختیار
و گر از پیِ خنده گوید سخن
به مقدار بر خنده تقدیم کن
چو از شاه دارد سخن در تو روی
تو هم بر مرادش بخند و بگوی
و گر با تو نبود حدیثش خموش
ز روی ادب در جوابش مکوش
مَیَنداز خود را میان سخن
که افکند با دیگری شاه بن
و گر شاه با دیگری گفت راز
تو خود را در آن دخل و خرجی مساز
و گر زانک واقف شدی هوش دار
مکن عرضه آن راز بر شهریار
نشاید نمودن بدو راز او
نباید ز خود ساخت غمّاز او
مشو پَس رَوِ راز پنهان شاه
به تهمت مکن طاعت خود تباه
چنان دان که باشد ز انواع کَید
چو راز مَلک کرده باشند صَید
خطا کرد و نَنهفت اسرار خویش
ولیکن ببخشای بر یار خویش
زبان در حدیث نهانش مکن
چه گویم، دگر قصد جانش مکن
چو تنها بمانی به نزدیک شاه
به اندیشه در هر سخن کن نگاه
به واجب نگه دار اطراف خویش
دَمی در فروبند بر لاف خویش
نظر بر تو باشد خداوند را
تصرّف کند قطع و پیوند را
یقین دان که چون با تو پرداختست
ترا قبلة امتحان ساختست
چنان حاضر وقت باش ای پسر
که مایل نباشی به چیزی دگر
گرش نیست آن دم نظر بر تو راست
به اندیشه جای دگر شد که خواست
به دل ناظر خویش دانَش درست
که گوشش به غیری و هوشش به تُست
مشو سُخرة گردش روزگار
که هرگز نماندست بر یک قرار
بلی گردش روزگار ای عزیز
بگردانَد اخلاق و عادات نیز
بگردد ز تأثیر گَردان سپهر
بد و نیک و خیر و شر و کین و مهر
چو گردندگی لازم حال گشت
ز یک دَر درآید به دیگر گذشت
تغیّر ز تأثیر پیوند مُلک
کند بیشتر در خداوند مُلک
که حادث شود کارهای عَجَب
ز اندازة گردش روز و شب
ضرورت کند عادت و خو بَدَل
چه صلح و صواب و چه جنگ و جدل
به هر چند گه عادت پادشاه
به نیک و به بد ای پسر کن نگاه
درین باب اگر آزمایش کنی
خرد را نظر بر گشایش کنی
نگیری ز امروز و فردا قیاس
که دِی روزه بگرفت و امروز کاس
نگه کن که در وقت چون است حال
مرو جز به طبع مَلک لا محال
ز دانسته و دیده خُو باز کن
تو هم شیوة وقت را ساز کن
اگر بر رَه و رسم پیشینه ای
به معنی همان یار پیشین نه ای
اگر دِی مَثَل وحشتی اوفتاد
خطا باشد امروز از آن کرد یاد
ور امروز گستاخ راندی سخن
بپرهیز فردا دلیری مکن
همه وقت ها بر سر حزم باش
به پای خرد بر حسک بر مباش
ملک را ببین کارمیدست و رام
که در بحر بادی مخالف تمام
توقّف روا نیست اینجا مکن
مَیَفزای با پادشا در سخن
مگر کرده باشی به شغلی قیام
که باشد هنوز آن مهم ناتمام
به شَه باز گردان که من بنده ام
به خدمت کمر بسته تا زنده ام
ز فرمان تو درنیارم گذشت
که پاکیزه گوهر ز فرمان نگشت
فلان مصلحت را درین چندگاه
حوالت به من بنده کَردَست شاه
بدان شغل فرمان بَرَم یا بدین
چه فرمایدم شاهِ با داد و دین
ببین تا چه فرمان رسد پیش گیر
طریق نکونامی خویش گیر
گرت صد مُهم خاصة خویش هست
بباید در دفع و تعویق بست
نه کار تو اولیتر از کار اوست
که خود را هم از بهر او دار دوست
بکوش ای پسر تا ترا متّهم
ندارد به دو چیز شاه عجم
نصیحت گرفتن به تقصیر باز
به گفتن به هنگام تدبیر راز
کراهیّت آرد دو چیز دگر
بگویم ندارد زیانت مگر
به رای صواب ملک بر، ستیز
خلاف مرادش چو گرم است و تیز
نصیحت نه تنها مثال است و پند
به انواع دیگر بُوَد سودمند
صلاح وی و ملک وی دیدن است
ز هنجار خدمت نگردیدن است
خَلَل های بگذشته دریافتن
به تدبیر تقصیر بشتافتن
چو باشد به دست تو، بازوگشای
و گر نیست غفلت مکن وانمای
خردمند رایی ندارد پسند
که تنها بُوَد مُلک را سودمند
چو در مُلک سود است و در دین زیان
چنین رای با شَه منه در میان
پسندیده رایی است از شیخ و شاب
که باشد به دین و به دنیا صواب
اگر پادشا را ز پیوند و خویش
کراهیّتی آید از وقت پیش
نشاید رَهِ خشم و عدوان گرفت
که با پادشا خشم نتوان گرفت
چو نقصان جسم است و جان است خشم
چو آتش فروزنده زانست خشم
بلی خشمگین حرمت خویش بُرد
خصوصاً که نتواند از پیش برد
بود هم که چون طیره گردد کسی
رود بر زبانش سفاهت بسی
وگر آورد از زبان در عمل
شود عزتش با مذلت بدل
وگر شاه شد با کسی تند و تیز
گریبان گرفتش به دست ستیز
گره بست بر ابرو از خشم و کین
غضب کردش از بنده خشمگین
سرش در کمند عقوبت فکند
به زنجیر اَحداث شد پای بند
ببر زو و گر خود رگ و جان تست
کدامین رگ و جان که تمبان تست
ازو باش چون دیو از اتش جهان
مکن دوستی اشکار و نهان
شفاعت مکن عذر غفلت مخواه
که بر تو شود بد گمان پادشاه
چو تهمت برد بر تو گوید درست
ز اثار تعلیم و تلقین تست
کنون میکشی در صلاحش جهاد
مکن کز تو برخیزدش اعتماد
اگر جُرم کارست و شاه انچ کرد
به حق بود گِرد فضولی مگرد
گرفتار اگر خود ندارد گناه
زدی طعنه بر کرده پادشاه
مشو تا نشد شاه خشنود ازو
تو هم زو چنان باش کو بود ازو
چو بینی که میل نظر صادق است
گر اینجا شفاعت کنی لایق است
نبرد از هنر بهره کس بی خرد
خردمند باشد هنر پرورد
خرد از هنر نیز پیدا شود
خردمند را هنر جا شود
ببین جان و تن تا به همدیگرند
همه آلت و عضو کاریگرند
ز تن پاک چون بگسلد جان پاک
یکی شد به باد و یکی شد به خاک
به همدیگرند این دو آلت به پای
خرد با هنر،همچو با عقل رای
مرو پیش بی آلت و بی هنر
به صدر ملوک از پی نفع و ضرّ
به قدر هنر ره دهد پادشاه
هنر عرضه کن بر خود از ملک و چاه
نداند کسی پیشه ور را محل
ز کردار خود نانموده عمل
غرض چیست از مصلحت بازیاب
طریق صلاح است در این صواب
نبینی شب تار چون پر زاغ
نهند از بی روشنایی چراغ
به مصباح راه رزین راه جوی
شب تیره بی روشنایی مپوی
چو شه مشورت با تو کرد اختیار
حذر کن ز قصد و غرض زینهار
تامل کن و بر تفکر بایست
کمال سخن جز به اندیشه نیست
نکو خَوض کن در صلاح و صواب
ببین تا درنگش به است از شتاب
پس انگه بگوی انچه تدبیر تست
به فکر دقیق و به رای درست
ولی خویشتن را از ان دور دار
که من خود ندارم درین اختیار
صواب انک در ضمن رای شماست
در اذهان مشکل گشای شماست
تو به دانی اندر صلاح سخن
چه آید پسندت بر آن قطع کن
چو این عهده کردی ز گردن برون
بِهِل تا شود رای او رهنمون
گر ناصواب اید و ناپسند
زِ نیش ملامت نیابی گزند
گر افتد پسندیده شهریار
سعادت مساعد شود بخت،یار
به تحسین خسرو زبان برگشای
که ای رایِ تو جام گیتی نمای
چو برداری از روی خاطر نقاب
خجل مانَد ایینه آفتاب
چنین کز یُمن اقبال شاه
برآید مراد دل نیک خواه
گر از پادشا ناسزایی رَوَد
ز تاثیر طالع خطایی رَوَد
که دشمن بِدان شادمانی کند
دگرباره از سر جوانی کند
بُوَد آفت ملک و نقصان مال
در ان باب خَوضی سزد لامحال
در آن معرض ار چاره سازی کنی
برین نطع یک پیلبازی کنی
فرو تازی ار فاش گویی رواست
همه خوبی از دولت پادشاست
به اسرار پوشیدن از پادشاه
بکوشی به گردن در اُفتی به چاه
نگهبان مُلک است اسرار او
چو پوشیده باشد ز اغیار او
و گر زانک بنماید از پرده روی
به گوش مخالف رسد گفت و گوی
خَلَل ها شود از طرف ها پدید
بسی نامرادی بباید کشید
خطرناک تر ورطه ای زان مخواه
که دارند اسرار سلطان نگاه
به ایزد که اینجا ز بیم و امید
به بر درهمی لرزدم دل چو بید
کسی را که دیدی در ان تنگ در
برو خوان و یادش بده اَین المَفَر
مگو محرم خلوت راز اوست
چنین گو که در ملک انباز اوست
شریک است در مملکت رازدار
برو زین بلا خویشتن بازدار
شنیدی مگر،ورنه بر،یاد گیر
که سلطان نبودست شرکت پذیر
چو انگشت بر لب نیاری نهاد
ز تیغ زبان بر،دهی سر به باد
هر ان کس که او حامل راز شد
اگر بر زبان راند غماز شد
وگر زانک در سینه پنهان کند
ز تیمار آن روز و شب جان کند
بُوَد رازداری عذاب جحیم
حذر کن حذر زین عذاب الیم
وگر زانک ناچار باشد بکوش
همیشه زبان و دل و چشم و گوش
چنان دار حاضر که در هیچ باب
نگردی خجل در سوال و جواب
بپرور چو جان روز و شب در بَرَش
نگه دار در پرده چون دخترش
چو بخت خردمند بیدار باش
مخور ور خوری مستِ هشیار باش
نزاری اگر راز داری کنی
چو کوه اُحُد بردباری کنی
تهتّک نیاید درین ره بکار
چو قافت بباید ثبات و قرار
دلی چون محیطت بباید بکوش
درآید بدار و برآید بجوش
ازین راز یک ذره در کاینات
نگنجد، کدامین وقار و ثبات
چنین غوطه در بحر بی دم مخور
چه مرد غمی این همه غم مخور
ز من بشنو ای یار کار تو نیست
پدید است کین کار،کار تو نیست
بماند ز نظارگی شرمسار
اگر کره نازی کند خر سوار
چو بی مایه بازار گانی کنی
به پیرانه سر ور جوانی کنی
بمانی چو خفاش در افتاب
درین بحر ساحل نبینی به خواب
مرو بی سلاح ای پسر سوی جنگ
نخست آلت جنگ اور به چنگ
به خدمت مرو بی هنر پیش شاه
به جیحون روی و ندانی شناه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره آداب و رفتار مناسب در دربار و نزد شاهان است. توصیه میشود که در برابر پادشاهان با احتیاط و ادب رفتار شود و از رفتارهای جسورانه یا بیاحترامی پرهیز گردد. باید در مجالس با احتیاط صحبت کرد و به واکنشهای پادشاه و خواستههای او توجه داشت. همچنین تأکید بر پرهیز از افراط در خوراک و نوشیدنی و حفظ احترام و ادب در جمع است. در بیانی از خواستههای درونگرا و منع از افشای رازهای پادشاه به دیگران، همچنان بر اهمیت مشاوره درست و حفظ حریم شخصی تأکید شده است. در نهایت، اهمیت خردمندی، تدبیر و حفظ منزلت در دربار یادآوری میشود.
هوش مصنوعی: به جایی نرو که نزد شاه به تو اهمیت زیادی دارد، تا جایی که میتوانی از خشم و عواقب آن بترس.
هوش مصنوعی: زمانی که احساس شرم بر او غلبه کند، نفرت در دلش جا باز میکند و از تو دوری میکند.
هوش مصنوعی: از ترس زشتی و نامطلوب بودن، امیدی به نجات و سلامتی باقی نمیماند و باید از آن قطع امید کرد.
هوش مصنوعی: وقتی دیدی که بر ابروان او علامت و نشانی وجود دارد، راهت را از کنار او بگردان و دور شو.
هوش مصنوعی: وقتی دیدی که حالتی ناخوشایند به وجود آمده، بهتر است دوری گزینی، زیرا ممکن است خشم بر دوستی تأثیر منفی بگذارد.
هوش مصنوعی: از عواقب کارهای نادرست بترس، خصوصاً زمانی که مجرم نتواند به مجازاتش دست یابد.
هوش مصنوعی: در آن لحظه خیال نکن که از خشم و غضب در امان هستی، چرا که ممکن است خشمِ پادشاه بر تو نازل شود.
هوش مصنوعی: شاهان تنها باید زود از خدمت کوتاه شوند، اما در وفاداری و وفای به عهد، باید همیشه پایدار بمانند.
هوش مصنوعی: برای رسیدگی به مشکلاتت، تمام وجود و احساساتت را به کار بگیر و مسئولیت خود را به طور کامل انجام بده.
هوش مصنوعی: اگر خیلی زیادهروی کنی و از حد بگذری، باعث میشوی که دیگران از تو دلزده شوند، حتی اگر آن شخص شاه باشد.
هوش مصنوعی: بله، در مجلس شاه همیشه حاضر نباش و از شلوغی دوری کن.
هوش مصنوعی: اگر در کوی یار، تعدادی زیاد جمع شوند، در نهایت به ذلت و خواری بر یار خواهند افتاد.
هوش مصنوعی: روح سبکبار باعث میشود که انتقادها و ملامتها را به راحتی دفع کنیم و در عوض، جان ما به خدمت و کمک به دیگران میپردازد.
هوش مصنوعی: بهتر است از پشت سر تو را بخوانند و به جلو بیاورند، تا اینکه تو را از جلو برانند و به عقب برگردانند.
هوش مصنوعی: بهتر است که کسی را به خود نزدیک کنیم حتی اگر دور باشد، تا اینکه کسی را از خود دور کنیم و او نزدیک ما باشد.
هوش مصنوعی: نقش پیشرفت و موفقیت در زندگی به این صورت است که باید به آرامی و به تدریج، گام به گام جلو برویم، نه اینکه به طور ناگهانی به اوج برسیم و سپس سقوط کنیم.
هوش مصنوعی: اگر بارهای خود را بر دل دیگران سبک کنی، هرچند خودت مشکل و سنگین باشی، باعث راحتی بیشتری برای آنها میشوی.
هوش مصنوعی: به ویژه اینکه در ذهن پادشاه، کوه احد با سنگینیاش چه تفاوتی با کاه دارد.
هوش مصنوعی: همیشه باید سبکبار و بیدغدغه زندگی کنی و بار سنگین مشکلات را به اندازه تحملت تقسیم کنی.
هوش مصنوعی: وقتی که در محضر پادشاه قرار گرفتی، تلاش نکن که خیلی صحبت کنی یا بخندی.
هوش مصنوعی: توهین به ادب و آداب ناپسند است و هر چند که ممکن است کار خوبی نباشد، اما انجام ندادن آن بهتر است.
هوش مصنوعی: نمیگویم که غمگین و ناراحت باش؛ بلکه در جمعی که فکر میکنی سخت و سرد است، مثل سنگ ساکت و بیاحساس باش.
هوش مصنوعی: از علامت ابرو چیزی نزن، چرا که به نوشیدن شراب و طبیعتی که داری نیازی نیست.
هوش مصنوعی: به خاطر داشته باش که به دیگران بیتوجه نباش و در زندگی خود را خیلی سبک و بیآخر نکن. در جستوجوی خوشبختی دیگران، افراط نکن و بیپروا نرو.
هوش مصنوعی: آهسته برنگیرید و با آرامش از جام بنوشید، و در کثرت نوشیدنی به مجالس شلوغ نپردازید.
هوش مصنوعی: اگر پیالهی شاه از دیگران جدا باشد، در هر حال اگر کمی از آن بنوشی اشکالی ندارد.
هوش مصنوعی: هدف فقط احتیاط کردن است، پس بیجهت خود را بزرگ نکن و بر خود مبالغه نکن.
هوش مصنوعی: قبل از آنکه دیگران تو را از جایگاهت برکنند، خودت به دنبال آن باش که جای خود را پس بگیری.
هوش مصنوعی: با خودت خوب رفتار کن و به گونهای زندگی کن که اگر روزی نبودی، احساس خجالت نکن.
هوش مصنوعی: وقتی از محفل و مجلس بزرگ خارج شدی، مواظب باش که در شب و روز دیگری مجلسی ترتیب نبدهی.
هوش مصنوعی: اگر خوردهای از نعمتهای خاص یک پادشاه هستی، سعی نکن که در آنجا بمانی، بلکه بهتر است که به عقب برگردی و به منابع اصلی و واقعی خودت بازگردی.
هوش مصنوعی: اما هر طور که هستی، باید در مکان خوش و شاداب و دلپذیر بمانی.
هوش مصنوعی: برای اینکه خوشی و لذت را تجربه کنی، نباید چهرهای غمگین و دلآزرده به خود بگیری و فکر منفی داشته باشی. اگر با حالت ناشاد و نگران به زندگی نگاه کنی، در واقع خودت را از شادی و خوشگذرانی دور کردهای.
هوش مصنوعی: وقتی افراد با طبع و شخصیت یکدیگر هماهنگ باشند، لذت و خوشی در کنار هم بدون نقص و کامل خواهد بود.
هوش مصنوعی: به رفتار و خواستههای دل شاه توجه کن، زیرا باید بر اساس آن روش زندگی را تنظیم کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که پادشاه در زمان صحبت خود تو را دعوت کند، بهتر است فقط به او توجه کنی و نگاهت را به سوی او معطوف کنی.
هوش مصنوعی: بیش از آنچه که لازم است، جلو نرو و مراقب باش که در مسیر زندگی، خدایی را زیر پا نگذاری و بر آن بیفزایی.
هوش مصنوعی: نگذار مسافرت به دور از هدف باشد؛ چرا که هرچقدر هم که سریع برانی، در نهایت به مقصد اصلی، که همان بالاترین مقام و قدرت است، خواهی رسید.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنا است که برای افراد خاصی، به ویژه کسانی که دلbroken و ناراحت هستند، فکر کردن به عذر و بهانهها میتواند زیانآور باشد. در واقع، بهتر است که به جای غصه خوردن و پرداختن به توضیحات و عذرهها، به سوی حل مشکل و پیشرفت حرکت کنند.
هوش مصنوعی: وقتی فردی بیادب در مسیر ظاهر شد، او دچار اضطراب شد و از شرم به عقب برگشت.
هوش مصنوعی: وقتی که همراه تو کسی نباشد که در مسایل جدی و مهم صحبت کند، ممکن است جانت از حد بگذرد و دچار مشکلات و فشارها شوی، مانند کسی که صفات ناپسند دارد.
هوش مصنوعی: بهتر است دوباره به عقب برگردی و نگاهی بیندازی؛ چون این طور به نظر میرسد که عادت کردهای.
هوش مصنوعی: اگر باز به کاری دیگر مشغول شود، درباره زمانی دیگر سخن خواهد گفت.
هوش مصنوعی: چنان بران که مانند سر اسب پادشاه در مقابل تو باشد، ای نیکوخواه.
هوش مصنوعی: اگر کسی به مقام و شان انسانی بالا برخورد، نباید او را به راحتی نادیده گرفت و باید با احترام و توجه به او رفتار کرد.
هوش مصنوعی: در آنجا که شهریار بزرگ در حال حرکت است، سوار بر اسب بدخلق نشو.
هوش مصنوعی: اگر در آب بشتابی یا در جایی دشوار نباید به عقبگردی فکر کنی و باید به جلو ادامهدهی.
هوش مصنوعی: انسان دانا از انجام کاری که ممکن است خطرناک باشد، کنارهگیری میکند و از خود دور میسازد تا مراقب باشد.
هوش مصنوعی: در این جمله به توصیف گروهی از افراد پرداخته شده است که شامل فرزندان و جوانان خدمتکار و کلاً افرادی میشود که در اطراف و در خدمت پادشاه قرار دارند. این افراد از گوشه و کنار گرد هم آمدهاند و به نوعی به گسترش و خوشیهای دربار اشاره میشود.
هوش مصنوعی: از خودت فاصله بگیر و در دوری از دیگران، خرد و دانشت را از ناچاری حفظ کن.
هوش مصنوعی: تهمت، شک، و گمان بد به داراییها، ملک و خانواده میافتد.
هوش مصنوعی: خطرهای دیگر به وسیلههای مختلفی که بر ذهن انسان تأثیر میگذارند، منتقل میشوند.
هوش مصنوعی: تو گناهی نداری ولی در معرض گناهان زیاد هستی، مانند یوسف که در دل گرگی گرفتار شد و به چاه انداخته شد.
هوش مصنوعی: وقتی پادشاه دچار بدگمانی شود، درک این موضوع که در دل او چه رازهایی وجود دارد، برای تو دشوار است.
هوش مصنوعی: اگر دل پادشاه دچار تردید و سردرگمی شود، نباید نگران بود، بلکه باید با تدبیر و فکر درست، راه را اصلاح کرد.
هوش مصنوعی: اگر بی گناهی یا دچار گناه شده باشی، نتیجهاش ربطی به بخشش یا punishment ندارد.
هوش مصنوعی: اما زمانی که مشخص نشود که زندگی چه معنا و هدفی دارد، آن زندگی عذابی خواهد بود و نه حیات واقعی.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که بهتر است در شرایط سخت و پرخطر، احتیاط کنید و خود را در معرض خطر قرار ندهید، مگر اینکه واقعیتها یا حقایق ناگفتهای آشکار شوند.
هوش مصنوعی: اگر با کسی رازی را در میان گذاشتی، نباید در تلاش برای کشف آن راز باشی و باید به حفظ آن احترام بگذاری.
هوش مصنوعی: از نزدیک شدن به کسانی که اسرار مهم را میدانند پرهیز کن، وگرنه ممکن است دچار اشتباه شوی.
هوش مصنوعی: آیا تاکنون گفتههای حکیمانهی بزرگترها را شنیدهای که به تو میگویند در دام اتهام خود را نیندازی؟
هوش مصنوعی: اگر راز خود را با تو در میان بگذارد، تو نیز باید اسرارت را با او در میان بگذاری.
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو توجه کند و نامت را بشناسد، هیچ چیز نمیتواند باعث رسوایی تو شود.
هوش مصنوعی: شاه حلیم به تو توجهی ندارد، وقتی در ورطهی امید و ترس افتادهای.
هوش مصنوعی: اگر کسی کینه به دل داشته باشد و از تو کاری بخواهد، باید بدانی که او در یک چشم برهم زدن به تو آسیب میزند.
هوش مصنوعی: اگرچه خشم تند و تیزی دارد، اما در زمان مناسب میتوان آن را کنترل کرد و به جای آن از دندان تیزی که برای نشانهگیری آماده شده، استفاده کرد.
هوش مصنوعی: خشم مانند آتش است که در زراعت تو شعلهور میشود و تمام جان و وجودت را خواهد سوزاند.
هوش مصنوعی: به خاطر ظاهر بیادب خود، به حضور شاه نرو و خود را از خطرات و مشکلات دور نگهدار.
هوش مصنوعی: اگر تو از علم و دانش بالایی برخوردار باشی، راهت در مباحث پایه و نیز در جزئیات مختلف هموار خواهد بود.
هوش مصنوعی: هرچند جسورانه باشد، اما نمیتوانی اجازهی سوار شدن بر اسب را در عمق دریا کسب کنی.
هوش مصنوعی: اگر مقام و بزرگی را رها کردی، جز لباس تهمت و بدنامی چه چیزی باقی گذاشتی؟
هوش مصنوعی: ای پسر، به این پردهی احترام و وقار دل نبند، زیرا جان و سر من به باد فنا رفتهاند.
هوش مصنوعی: برای حفظ شاه و ایمنی او از خطرات دشمن، باید به دلیلهای مختلفی که وجود دارد، همیشه هوشیار و محتاط بود.
هوش مصنوعی: یکی از آنها کسی است که دارای قدرت و ارادهای قوی است، و دیگری کسی است که با فریب و نیرنگ میتواند بر دیگران چیره شود.
هوش مصنوعی: از آن کسی که راه فریب را درک کرده، دلش پر از تردید و نگرانی است و سه حالت را به خوبی میشناسد.
هوش مصنوعی: تو نیز همواره باید مراقب نفسك، دنیا و شیطان باشی و در درگاه خداوند استقامت داشته باشی.
هوش مصنوعی: در رفتار و رفتارهای خود تلاش کن، با اراده و احتیاط و با درایت و آگاهی.
هوش مصنوعی: ای پسر، بدون شک نه آتش میتواند ترسناک باشد، و نه دریا میتواند ایمنی بدهد.
هوش مصنوعی: مشکلات و مقامهای دشوار را در مقابل شاه مطرح نکن، زیرا هیچ راهحلی برای بیرون رفتن از آنها وجود ندارد.
هوش مصنوعی: از بین این همه روش و نوع، راهی را انتخاب نکن که بسیاری از افراد از آن لطمه دیده و به زحمت افتادهاند.
هوش مصنوعی: نه چیزی که فایدهاش زیاد باشد و ضررش بزرگ، نه کاری که امید و ترس در آن بیشتر از فایدهاش باشد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دل جای نگیرد، در نهایت نتیجهای از آن حاصل نخواهد شد.
هوش مصنوعی: نباید مال غیر را از مردم به ناحق بگیریم، چرا که این عمل میتواند باعث نارضایتی و آزار آنها شود.
هوش مصنوعی: وقتی که سخنی میگویی و در دل فکر میکنی، دیگران را مقصر ندان، فقط خودت را مورد بررسی قرار بده.
هوش مصنوعی: اگر خودت به اشتباه بروی، سخنان تو تأثیری نخواهد داشت جز اینکه بر اساس تفکر نادرست تو اداره شود.
هوش مصنوعی: اگر این موضوع واقعیت داشته باشد، برکت و لطف خداوند است و نتیجهای از ثروت و قدرت پادشاهی است.
هوش مصنوعی: از سختی و پیچیدگی مشکلاتی که در جامعه به وجود میآید، بارها پیش میآید.
هوش مصنوعی: مسائل اساسی و مهم را نمیتوان در زمان مناسب شناسایی کرد، زیرا تنها خداوند میداند که سرنوشت چگونه رقم خواهد خورد.
هوش مصنوعی: بسیاری از کارها برای افراد با عقل و درک انجام میشود که هیچ راهی برای اندیشه و تفکر دربارهی آنها وجود ندارد.
هوش مصنوعی: کسی که اغلب نزد تو میآید و مشغول به کار است، در واقع به خاطر بیخبری پادشاه از اوست.
هوش مصنوعی: روزی را در نظر بگیر که احساس امنیت بیشتری داری، اما حتی در آن روز هم با دشمن خود درنگ نکن و بیاحتیاط نباش.
هوش مصنوعی: همواره آماده باش برای انجام کارهایت، زیرا هیچکس نمیداند کی فرصت یا کار مناسب پیش خواهد آمد.
هوش مصنوعی: هوشیار و بیدار باش و از اشتباهات و غفلت دوری کن.
هوش مصنوعی: وقتی به خاطر انکار و فشارهای بیرونی مجبور به دست کشیدن از راحتطلبی خود شوی، راهی جدید برای تو باز میشود.
هوش مصنوعی: اگر تو بتوانی بر امیال و خواستههای ناخواسته خود غلبه کنی، ضرر و زیان بزرگی را از خود دور کردهای.
هوش مصنوعی: از خوردن و نوشیدن و پوشیدن، نفس پاکت باید شکرگزار و سپاسگزار باشد.
هوش مصنوعی: از هر آرزو و لذتی که وجود دارد، اگر توانایی داری، میتوانی از آن فاصله بگیری و خود را از آن دور نگهداری.
هوش مصنوعی: اگر به تدریج مشکل را حل کنی، میتوانی به این قوم اطمینان بدهی که در امنیت خواهند بود.
هوش مصنوعی: این شرط برای کسانی که خاص و عام هستند، ضرورت دارد که از این صفات یاد کنند.
هوش مصنوعی: بدان که پیروی از راه درست و راستین برای خدمتگزار پادشاه، از هر چیز دیگری ضروریتر است.
هوش مصنوعی: وقتی در محضر پادشاه همواره از هر خوبی و نعمت، از جمله نوشیدنی و غذا، بهرهمند میشود.
هوش مصنوعی: اگر در آنجا نتوانست بر نفس خود غلبه کند، او را جز فردی که فقط به شکم خود اهمیت میدهد، نخواهند خواند.
هوش مصنوعی: وقتی که پادشاه تو را به مهمانی میخواند، احترام او را حفظ کن و سر را پایین نگهدار.
هوش مصنوعی: أز خوردن طعام بیپروا مباش، زیرا که حریص بودن و زیادهخواهی، تو را از لذت آن محروم میکند. بر این اساس، بهتر است به اندازه و با تدبیر تناول کنی تا از خوراک خود بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: به آرامی و به تدریج در زندگی خود پیش برو، اما نه به اندازهای که کاملاً سیر و راضی شوی.
هوش مصنوعی: شرف و منزلت انسان به نوع غذا و مکانی که در آن نشسته است بستگی دارد، نه به مقدار کمی غذا یا نوشیدنی که او مصرف میکند.
هوش مصنوعی: ای پسر، نه چیزی را پنهان کن و نه آن را آشکار، فقط از جانب شاه نظر و توجهی نداشته باش.
هوش مصنوعی: به ویژه وقتی که لقمهای به دهان میگذاری، نگران نشو و توجهت را به دست و دهانت متمرکز کن.
هوش مصنوعی: اگر چشمان او در آن لحظه به تو بیفتد و از روی اشتباه تو را سرزنش کند، در واقع این خطا به دوش او خواهد بود.
هوش مصنوعی: ممکن است در دلش افکار و گمانهای زیادی وجود داشته باشد، اما تو در آن زمان بیخبر و بیهدف هستی.
هوش مصنوعی: در ظاهر غذاهایی به سفرهی شاه گذاشته شده، اما در حقیقت میتوان از آنها بهرهی معنوی و الهامبخش گرفت.
هوش مصنوعی: اخلاق را میتوان در زمانهایی که غذا و نوشیدنی دارید، آزمایش کرد؛ یعنی در لحظهای که باید صبر کنید یا سریع عمل کنید، رفتار واقعی انسان مشخص میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که دانش و بصیرت به اوج خود برسد، میتواند تفاوت میان عیوب و هنرها را مشخص کند.
هوش مصنوعی: هرگاه کسی بر دیگران مسلط شود، باید بدانید که حریص بودن او او را به این موفقیت رسانده است.
هوش مصنوعی: طبیعت انسان مانند یک چرخنده و بیوفا است که از حسادت و زیادهخواهی میتواند به هر کس آسیب برساند.
هوش مصنوعی: اگر دست هر کسی به سمت غذا دراز شود، او هم با حرص و بیپروا به سمت آن میرود.
هوش مصنوعی: اگر حرمت و احترام به تو نگهداشته نشود و بیادبی شود، تو نیز نباید به راحتی از این وضعیت بگذرانی و باید از من بخواهی که به تو بگویم چطور باید رفتار کنی.
هوش مصنوعی: اگر از خوردنیهایی که در دست دارد، چیزی نمیتواند بخورد، بدان که احساس آزار و کینهای در دل او وجود دارد.
هوش مصنوعی: ترس از نان و نمک انسان را به احترام وادار میکند تا از آزار دیگران پرهیز کند.
هوش مصنوعی: اگر به لقمهای که در دست دارد نگاه کند، عیبجو و ملامتکننده خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر انسان تنها به دنبال لذتهای جسمی باشد، به راحتی از اهمیت پرورش روح و شخصیت خود غافل میشود.
هوش مصنوعی: طبیعت کودکان به گونهای است که با شادیها و بازیها هماهنگ هستند و زمانی که به آنها خوش میگذرد، درگیر مبارزه و رقابت میشوند.
هوش مصنوعی: اگر از هر غذایی با هم ترکیب شود، نه نظمی در آن دیده میشود و نه رشد و شکوفایی.
هوش مصنوعی: از او صبر و درک را نپوشان، چرا که او نمیداند چه چیز اول است و چه چیز آخر، چه چیز بالا است و چه چیز پایین.
هوش مصنوعی: اگر لباس به خوراک آغشته شود، آن خوراک، چرب و آلوده و بیهل و نام و ننگ میشود.
هوش مصنوعی: به کسی که عیبهای خود را نمیبیند و از آنها دوری میکند، انتظار نداشته باش که دربارهی مشکلاتش صحبت کند.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است که کارها به آرامی و با دقت پیش بروند، اما در نهایت نتیجهگیر نهایی روشن خواهد شد و مشکلات نیز حل خواهند شد.
هوش مصنوعی: حتی اگر او چشمانی زیبا و دستانی توانمند داشته باشد، هیچکدام نمیتواند او را در عرصهی خودپسندی و تکبر بالا برد.
هوش مصنوعی: مالک و صاحب نفس انسان ارجمند و با ارزش است و عیبهای او همه پاک و زیباست.
هوش مصنوعی: اگر فردی باهوش و دقیق هستی، از عیوب و مسائل این چنینی دوری کن.
هوش مصنوعی: اگر پادشاه بر سر سفره خاص تو چیزی به تو بدهد، شرط است که به بهترین شکل خدمت خود را انجام دهی و مراقب باشی.
هوش مصنوعی: با محبت و توجه از جای خود بلند شو و دیگران را در آغوش بگیر و ببوس. نه اینکه بیتوجهی کنی و نه اینکه بیاحترامی نشان دهی.
هوش مصنوعی: اما تنها به اندازهای که نیاز است به آن بپرداز، نه اینکه کاملاً در آن غرق شوی.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در این دوران به ضعفها و نقصها اشاره میشود، اما از قدرت و ارزشهای گذشته که متعلق به پادشاهان و حکمرانان است، کاسته نشده است.
هوش مصنوعی: افرادی که شراب و غذا نمینوشند، از خوردن ممنوعیتهای اجتماعی، مورد سرزنش قرار میگیرند، حتی اگر از بهترینها هم باشد.
هوش مصنوعی: گوشهایت را خوب کردن که ببینند، پس دیگر جام بیشتری نخور. جام خودت را نگهدار.
هوش مصنوعی: بهتر است که وقتی فردی به چیزی بسیار مشتاق است، در موقعیت مناسبی قرار گیرد و به آن دست یابد.
هوش مصنوعی: خودت را به آرامی و منظم پیش ببر، نه خیلی سریع و نه خیلی آهسته.
هوش مصنوعی: زیبا بودن و داشتن تجملات در حد معقول پذیرفتنی است، مخصوصاً زمانی که این زیبایی به برکت نعمتهای پادشاهی باشد.
هوش مصنوعی: نمیتوان از زرق و برق زندگی فرار کرد، البته باید به حدی باشد که دلها درگیر نشود.
هوش مصنوعی: زمانی که از مرز خودپرستی و تظاهر فراتر بروی، در نظر دیگران به خاطر ادعاها و خودبزرگبینیات به حماقت و دروغپردازی متهم خواهی شد.
هوش مصنوعی: هنگامی که دشمن زبانش را به کار میگیرد و از خود سخن میگوید، در واقع از دل پرکینه و نفرتش خبر میدهد و احساسات منفیاش را بروز میدهد.
هوش مصنوعی: این بیت میگوید کسی که به هیچکس اهمیت نمیدهد و خود را مستقل میداند، تنها هدفش از خدمتگزاری، نمایش و فخر فروشی است و به هیچ چیز دیگر توجه نمیکند.
هوش مصنوعی: باید در کارهایمان زیادهروی نکنیم و در عین حال خود را مقصر ندانیم.
هوش مصنوعی: به لباس و اسب و آداب و نشانههای ننگین توجه نکن، چرا که با پادشاه هم در ظاهر و رنگ مشترک نیستی.
هوش مصنوعی: به درون خود مانند او باش، اما در ظاهر از ننگ او دوری کن.
هوش مصنوعی: مقصود از شاهی این است که هیچ کس نتوانسته با او برابری کند.
هوش مصنوعی: وقتی که خشم شدید او را ببینند، از جان خود برای مقابله با آن آماده میشوند.
هوش مصنوعی: اگر پادشاه چیزی را دوست داشته باشد، باید لباس زیبا و اسب خوبی نیز داشته باشد.
هوش مصنوعی: ایوان و کاخ و رواق را ساختهای، اما در عوض، در پشت و جلو آن، شمشیر و چماق در دست است.
هوش مصنوعی: این سبک زندگی و زینتآرایی مجاز است، بهویژه که مورد تأکید فرمانروایی قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: از آیینها، رسوم و شعارها دوری کن، زیرا ممکن است دشمنان قدرتمند شوند و به سلطنت لطمه بزنند.
هوش مصنوعی: به خودت اجازه نده که به اشتباه چهرهی بد خواه را برای خودت تصویر کنی و خودت را با آن اشتباه بگیر.
هوش مصنوعی: وقتی دشمن تو را ببیند، چه نامی بر تو میگذارد، ای یادگار دشمن؟
هوش مصنوعی: مبادا که دشمن به تو نگاه کند و به نوعی تو را بپذیرد، زیرا این کار باعث ننگ خواهد شد.
هوش مصنوعی: همه آداب و سنن را در کارهایت رعایت کن تا از جلو و پیشرفت باز نمانی.
هوش مصنوعی: اگر به رشد و پیشرفت کار خود توجه نکنی، بهتر است به دور از جامعه و در انزوا زندگی کنی و غمِ این موضوع را بخوری.
هوش مصنوعی: همه کارهایت به هم بریزد و از دایره و نظم قبلی خارج شود.
هوش مصنوعی: به خاطر بیتوجهیات، شرف و ارزشهایت را نریز، زیرا دشمن پس از این به مبارزه با تو خواهد پرداخت.
هوش مصنوعی: اگر نگاه تو ثابت و استوار باشد، آن جایگاه برای تو دائمی و محکم خواهد بود.
هوش مصنوعی: به این نکته توجه نکن که بر اساس قیاس است، چرا که یکی از مسائل مهم و حساس است.
هوش مصنوعی: اگر به خدمت شاه ظالم درآمدی، دیگر امید به زندگی نداشته باش.
هوش مصنوعی: وقتی خداوند با رحمتش میآید، از او انتظار داشته باش که ببخشد و مهربانی کند.
هوش مصنوعی: درختی هست که به صورت ایستاده رشد کرده، اما میوهها و محصولاتی که دارد، درد و رنج و مصیبت به همراه دارد.
هوش مصنوعی: هر کجا که از این تهدید و سختی بیرون برسی، راهی جز نابودی برایت نخواهد بود.
هوش مصنوعی: خلاصه زندگی تو در چیست؟ آیا میدانی که اگر میتوانی از آن رهایی یابی، با آرامش و راحتی اقدام کن و به جلو برو.
هوش مصنوعی: هر زمانی که مناسب دیدی، چه در روز و چه در شب، همیشه آمادهام تا به خدمتت بیایم و درخواستهایت را برآورده سازم.
هوش مصنوعی: اگر امور مهمی در پیش داری، ناچار باید در آن لحظه به کارهای ضروری و اصلی بپردازی.
هوش مصنوعی: وقتی که وقت گناه و اشتباه است، نایست. چون وقتی فرمان برسد، دیگر جایی برای تأخیر وجود ندارد.
هوش مصنوعی: از حسادت و انتقاد دیگران به خودت بترس، چرا که این ملامتها روزی تو را به دادگاه قیامت میکشد.
هوش مصنوعی: اگر چند بار سخن بگویند، چه در مورد حقیقت و چه در مورد مجاز، باز هم تأثیری نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: نباید از رفتن احساس خستگی کنی، زیرا تو خود به قدری محترم و با شکوهی که این را به خوبی میدانی.
هوش مصنوعی: از نزدیک بودن به مقام و قدرت باید رنج و زحمت کشید، زیرا این سختی باعث میشود که افتخار و بزرگی به دست آید.
هوش مصنوعی: تو که از دوری راحت هستی و به خوبی با آن کنار آمدهای، بدان که این دوری ممکن است فرد نادانی را دچار مشکل کند و او را ناتوان سازد.
هوش مصنوعی: وقتی که سلطان بر اقتدار و بزرگی خود میافزاید، دشمنان نیز کینه و دشمنی خود را شدت میبخشند.
هوش مصنوعی: از هر سو حاسدان و دشمنان به کمین نشستهاند، مانند دیوانگی که در برابر تو صف کشیدهاند.
هوش مصنوعی: مثل زنبور که با نیش خود سم میزند، همچون افعی که با قهر و خشم بر لبانش نشسته، من هم در این حالت به دنبال حمله و انتقام هستم.
هوش مصنوعی: راه تو این است، ای مایهٔ سعادت، که در اطراف تو نچرخم و به خودم ننازم.
هوش مصنوعی: به دنبال جاه و مال نباش، چرا که در نهایت، همه چیز به حقیقت و درس زندگی وابسته است.
هوش مصنوعی: از کسی که بد است، چیزی نطلب و در مورد او نیز حرفی نزن. اینطور میتوانی دلی آرام و ظاهری شاداب داشته باشی.
هوش مصنوعی: سرنوشت هر فردی به میزان انصاف و عدالت تعیین میشود. اگر تو به انصاف و داد خواهانی، این موضوع را در نظر داشته باش و آن را حفظ کن.
هوش مصنوعی: در برابر مشکلات و غمها تسلیم نشو و اجازه نده احساس ضعف بر تو غلبه کند.
هوش مصنوعی: اگر نتوانستی به خوبی عمل کنی، شجاعت به خرج بده؛ زیرا وقتی که سست و ضعیف هستی، خطراتی بزرگتر به سراغت میآید.
هوش مصنوعی: نترس از اینکه کسی به تو دشمنی کند، زیرا او ممکن است ناخواسته به شما نشان دهد که از شما بدش میآید.
هوش مصنوعی: اگر خودت را کنترل کنی و رفتار درستی داشته باشی، دنیا از آرامش و توازن لذت میبرد.
هوش مصنوعی: در یک زمان نه بیاحساس و نه بیش از حد سست باش، نه مثل سنگی که سخت و بیانعطاف است و نه مانند مومی که خیلی نرم و شکننده است.
هوش مصنوعی: تو هم وقتی با دوست دلنشین خود صحبت میکنی و او ابرویش را در هم کشید، به هیچ وجه تلخی نکن.
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی از زندگی لذت ببری و به خوشی بگذرانی، باید پشتوانهای از خرد و دانایی بر خود داشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از وابستگیهای خود رهایی یابی، باید با ارادهی قوی به تلاش بپردازی و از زنجیرهای خود آزاد شوی.
هوش مصنوعی: در میان انسانها، حرص و زیادهخواهی باعث بروز دشمنی و حسادت شده است و این رفتارها به نسلهای بعدی نیز منتقل میشود.
هوش مصنوعی: اگر چنین نبود، نه خونریزی در کار بود و نه پایِ من و تو به دشمنی کشیده میشد.
هوش مصنوعی: اگر شاه در جمعی از مردم، داستانها و سخنان خندهدار را بازگو کند.
هوش مصنوعی: لبخند نزن و از چیزی تعجب نکن، زیرا این رفتار برای بندگان و خدمتکاران نادرست است.
هوش مصنوعی: سبک بودن و بیوزنی در برابر عظمت و بزرگی یک پادشاه، همانند این است که کوه سنگین و محکم، انتخابی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر خنده صحبت کند، باید به اندازهای که خندیده شده، به او توجه کرد و پاسخی داد.
هوش مصنوعی: زمانی که در مورد پادشاه سخنی به میان میآید، با چهرهای شاداب و خندان به او پاسخ بده و نظرت را بیان کن.
هوش مصنوعی: اگر صحبت از او با تو نیست، از روی ادب ساکت بمان و بیدلیل پاسخ نده.
هوش مصنوعی: خودت را در صحبتها و گفتوگوها به وسط نینداز که موجب میشود دیگران تو را نادیده بگیرند.
هوش مصنوعی: اگر شاه با دیگری سخن گفت، تو نباید در این موضوع دخل و خرجی کنی و خود را در آن دخالت دهی.
هوش مصنوعی: اگر از آن راز آگاه شدی، مواظب باش که آن را برای پادشاه فاش نکن.
هوش مصنوعی: نباید راز او را بیان کرد و نباید حسادت و غم را از خود نشان داد.
هوش مصنوعی: به دنبال مشکلات و رازهای پنهان شاه نرو، چرا که با تهمت زدن، مقام و جایگاه خود را خراب نکن.
هوش مصنوعی: بدان که چگونه باید باشد از انواع نقشهها و حیلهها، زمانی که راز پادشاهی به دام افتاده باشد.
هوش مصنوعی: او اشتباه کرد و رازهای خودش را فاش کرد، اما با این حال از یار خود عذرخواهی میکند.
هوش مصنوعی: زبانت را در بیان راز درونش باز مکن، زیرا نمیدانم چه بگویم و دیگر به جانش آسیب نرسان.
هوش مصنوعی: وقتی که تنها میمانی و در کنار پادشاه هستی، در مورد هر چیزی که میگویی دقت کن و خوب فکر کن.
هوش مصنوعی: همیشه به اطرافیانت توجه کن و لحظهای از خودستایی و فخر فروشی دست بردار.
هوش مصنوعی: نگاه خداوند به توست و او در همه امور تو دخالت میکند، بین پیوندها و قطعها تصرف میکند.
هوش مصنوعی: بدان که وقتی که با تو مواجه شد، این موضوع نشاندهندهی آزمونی است که در پیش روی تو قرار دارد.
هوش مصنوعی: آنچنان در لحظه حاضر باش، ای پسر، که به هیچ چیز دیگری تمایل نداشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر در آن لحظه نگاهت به من نیفتد، فکر و ذهنم به سمت دیگری متمایل خواهد شد.
هوش مصنوعی: به قلب خود توجه کن و از درون خود آگاه باش، زیرا ممکن است گوشات به حرفهای دیگران باشد و ذهنات به خودت مشغول.
هوش مصنوعی: به خودت اجازه نده که فرزند روزگار باشی و تحت تأثیر تغییرات دائمی آن قرار بگیری، زیرا هیچ چیز در این دنیا ثابت و پایدار نیست.
هوش مصنوعی: بله، ای عزیز، چرخ روزگار میتواند اخلاق و عادات افراد را تغییر دهد.
هوش مصنوعی: انسان تحت تأثیر عوامل مختلف و تغییرات زندگی، از جمله خوب و بد، محبت و دشمنی، قرار میگیرد و باید با این تأثیرات دست و پنجه نرم کند.
هوش مصنوعی: زمانی که تغییر و تحول اجتنابناپذیر میشود، فرد در یک لحظه از مکانی خارج شده و به مکان دیگری وارد میشود.
هوش مصنوعی: تغییر و تحول در اثر ارتباط و پیوند، باعث میشود تا در خداوند سلطنت و قدرت بیشتری به وجود آید.
هوش مصنوعی: کارهای عجیب و غریبی که به خاطر گذر زمان و چرخه شب و روز به وجود میآید.
هوش مصنوعی: رفتار و عادت انسانها به گونهای است که در شرایط مختلف، چه در صلح و آرامش و چه در جنگ و درگیری، تغییر میکند و این تغییرات ضروری است.
هوش مصنوعی: هرچند که عادت پادشاه به خوب یا بد تغییر کند، پسر، باید همیشه به آن توجه کنی.
هوش مصنوعی: اگر در این مورد بخواهی آزمایش کنی، باید فکر و عقل خود را به کار ببری و به نتایج مثبت و گشایشها توجه کنی.
هوش مصنوعی: به امروز و فردا نگاه نکن، زیرا که دیروز روزه بود و امروز کاسهای برای خوردن داریم.
هوش مصنوعی: به دقت بنگر که در چه زمانی حال و وضعیت چگونه است و جز به مطابق با طبیعت ملکه، هیچ اقدامی نکن.
هوش مصنوعی: از دانستهها و تجربههای خود بهره ببر و طرز زندگیات را با زمانه هماهنگ کن.
هوش مصنوعی: اگر در مسیر و روش گذشته برسی، به معنای واقعی کلمه همان یار قدیمی نخواهی بود.
هوش مصنوعی: اگر در گذشته به خاطر وحشت او دچار اشتباه شدهایم، امروز باید از آن رفتار یاد بگیریم.
هوش مصنوعی: اگر امروز با جسارت حرفی میزنی، فردا باید از دلیری کردن پرهیز کنی.
هوش مصنوعی: همیشه احتیاط کن و در تصمیمگیریهای خود با عقل و خرد عمل کن. از کارهای بیموقع و نادرست بپرهیز.
هوش مصنوعی: به تماشای پادشاهی بپرداز که در دستش قدرت است و در برابر طوفان مخالف نیز به آرامی کنترل میکند.
هوش مصنوعی: در اینجا ایستادن مناسب نیست. با پادشاه در صحبت کردن، خود را ارتقا بده و از پیشرفت خود غافل نشو.
هوش مصنوعی: اگر در کار مهمی تصمیم قاطع و جدی نگرفته باشی، هنوز آن کار به پایان نرسیده است.
هوش مصنوعی: به پادشاه برگرد و خدمتش کن، زیرا من تا زمانی که زندهام آمادهام که به او خدمت کنم.
هوش مصنوعی: من از دستورات تو سرپیچی نمیکنم، زیرا که ذات خوب و باارزش نمیتواند از فرامین دور شود.
هوش مصنوعی: شاه در این مدت چندی به من، بندهاش، چنین اجازهای داده است که در مورد فلان مصلحت تصمیمگیری کنم.
هوش مصنوعی: بدان که آیا کار من را انجام میدهی یا به آنچه به تو گفتهام توجه میکنی ای پادشاه عادل و دیندار.
هوش مصنوعی: نگاه کن تا چه دستوری به تو بدهند، راه نیکوکرداری را بپذیر و آن را دنبال کن.
هوش مصنوعی: اگر مشکلات زیادی داری که به خودت مربوط میشود، باید در مقابله با آنها و به تعویق انداختنشان تلاش کنی.
هوش مصنوعی: کار تو مهمتر از کار او نیست، چرا که او خود را نیز برای دوستی با تو قربانی کرده است.
هوش مصنوعی: سعی کن تا به دو چیز متهم نشوی که شاه عجم تو را زیر نظر دارد.
هوش مصنوعی: وقتی مشاوره میگیری، به اشتباهات و ضعفهایت توجه کن و در زمان مناسب در مورد مسائل فکر کن.
هوش مصنوعی: دو چیز وجود دارد که باعث ناپسندی میشود و جز این هیچ چیز دیگری به آن ضرر نمیزند.
هوش مصنوعی: با توجه به نظر درست، پادشاهی در حال مبارزه برای دستیابی به خواستهاش است و این مبارزه در زمانی انجام میشود که همه چیز در تلاش برای مخالفت با اوست.
هوش مصنوعی: نصیحت فقط یک مثال نیست، بلکه نصایح و پندهای مختلف میتوانند به شیوههای گوناگون مفید باشند.
هوش مصنوعی: بهتر است که او را در سطح و شأن خود ببیند و از رفتارهای ناپسند خودداری کند.
هوش مصنوعی: شناسایی و درک اشتباهات گذشته و تلاش برای رفع آنها با تدبیر و هوشمندی.
هوش مصنوعی: وقتی چیزی در دست توست، باید از آن به خوبی استفاده کنی و اگر چیزی در دستت نیست، نباید غفلت کنی و باید آن را به نمایش بگذاری.
هوش مصنوعی: عاقل و دانا هیچگاه نظری را نمی پسندد که فقط به نفع یک فرد باشد، زیرا آنچه که به سود جامعه است باید بر سایر سودها ترجیح داده شود.
هوش مصنوعی: وقتی در حکومت منافع وجود دارد اما در دین ضرر، چنین نظری را در میان حکمرانی نیاور.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که نظر استاد و جوانی که به دین و دنیای درست پایبند هستند، مورد تأیید و پسند است.
هوش مصنوعی: اگر پادشاه از نزدیکی و ارتباط با خویشاوندانش ناخوشنود شود، این ناراحتی ممکن است از زمانی دور وجود داشته است.
هوش مصنوعی: با خشم و کینه نمیتوان به هدف رسید، چرا که مقابله با قدرت و خشم پادشاه فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: خشم مانند آتش است که اگر شعله ور شود، میتواند به شدت ویرانگر باشد. اگرچه بدن ممکن است نقصان داشته باشد، اما جان و روح آدمی چنان پرشور و حیاتبخش است که خشم به مثابه آتش، میتواند به شدت شعلهور و خطرناک شود.
هوش مصنوعی: بله، وقتی کسی خشمگین میشود، احترام خود را از دست میدهد، بهویژه اگر نتواند مشکلاتش را حل کند یا از موقعیت خود پیشی بگیرد.
هوش مصنوعی: وقتی کسی به حالت خشم یا جنون درآید، ممکن است چیزهای بیخود و بیمعنی بر زبانش بیاید.
هوش مصنوعی: اگر کسی از زبان خود چیزی بگوید و در عمل به آن عمل نکند، اعتبار و عزت او به خودی خود به ذلت تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: اگر پادشاه با کسی به شدت برخورد کند و او را به سختی مورد قضاوت و چالش قرار دهد، نشاندهنده تندی و خشونت اوست.
هوش مصنوعی: با ابرویی که از خشم و کینه به هم گره زده بود، او بر بنده خشمگین خود غضب کرد.
هوش مصنوعی: سر او در چنگال عذاب گرفتار شده و به خاطر اعمالش به زنجیر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: برطرف کن از خود این شباهت و گرنه کدام قسمت از زندگیات به تو مربوط میشود.
هوش مصنوعی: از او مانند دیو بترس و به هیچ عنوان با او دوستی نکن، چه علنی و چه پنهان.
هوش مصنوعی: دعا نکن و از روی نادانی عذر نخواه که ممکن است پادشاه به تو بدبین شود.
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو تهمت بزند، بداند که این تهمت ناشی از آثار آموزش و تربیتی است که دیدهای.
هوش مصنوعی: اکنون دیگر برای اصلاح او تلاش نکن، زیرا ممکن است او به تو وابسته شود.
هوش مصنوعی: اگر کار تو اشتباه است و شاه چنین کرد، به حق است که به خودت بپردازی و فضولی نکن.
هوش مصنوعی: اگر خود شخصی گناهی ندارد، نباید به او طعنه زد یا انتقادی کرد، به ویژه اگر او مقام بلندپایهای مثل پادشاه داشته باشد.
هوش مصنوعی: به جایی نرو تا زمانی که شاه از تو راضی نیست، تو هم مانند او رفتار کن که باعث خشنودی او شود.
هوش مصنوعی: وقتی ببینی که نگاه واقعی و صادقانه است، اگر در اینجا به کسی کمک کنی، پذیرای آن هستی.
هوش مصنوعی: در نبرد، کسی که از هنر و مهارت بهرهمند نیست، مانند فردی بیخرد است، اما آن کس که با دانش و هنر پرورش یافته، شخصی خردمند به شمار میآید.
هوش مصنوعی: عقل و خرد از طریق هنر به دست میآید، و انسان خردمند به وسیله هنر به درک و فهم عمیقتری دست پیدا میکند.
هوش مصنوعی: ببین، جان و بدن هر دو به یکدیگر وابستهاند و هر کدام برای دیگری اهمیت دارد. همه اعضا و ابزارها به هم کمک میکنند تا کارها به خوبی انجام شود.
هوش مصنوعی: هنگامی که روح پاک از بدن پاک جدا میشود، یکی با باد و دیگری با خاک میشود.
هوش مصنوعی: این دو ابزار به همدیگر مرتبطاند و به مانند عقل و تفکر، در خدمت خرد و هنر هستند.
هوش مصنوعی: به سراغ کسی که هیچگونه توانایی و استعدادی ندارد نرو و در جستجوی نفع شخصی خود، به مقامات بلندمرتبه نزدیک نشو.
هوش مصنوعی: به اندازهی استعداد و هنری که داری، به تو فرصت داده میشود. پس هنر و تواناییهای خود را به نمایش بگذار، حتی اگر شرایط و موقعیتها دشوار و ناگوار باشند.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیداند که یک هنرمند یا صنعتگر، به خاطر اعمال و کارهایش چگونه زندگی میکند و معاش میآورد.
هوش مصنوعی: هدف از بازی کردن با مصلحت چیست؟ راه رسیدن به درستی و صلاح در این انتخاب درست نهفته است.
هوش مصنوعی: اگر شب تار را نگاه کنی که مانند پر زاغ است، به خاطر نبود روشنایی چراغ، نمیتوانی آن را ببینی.
هوش مصنوعی: به چراغی که درخششش کم است، اکتفا نکن و در تاریکی شب بدون روشنایی حرکت نکن.
هوش مصنوعی: وقتی که شاه با تو مشورت کرد، مراقب باش که از نیتها و مقاصد ناامید کننده دوری کنی.
هوش مصنوعی: دقت کن و در فکر کردن توقف کن، چرا که رسیدن به بهترین نتایج تنها از طریق اندیشه ممکن است.
هوش مصنوعی: خوب است که با دقت و اندیشه در کارهای درست و صحیح وارد شوی و ببینی که آیا صبر کردن در این کار بهتر از عجله کردن نیست.
هوش مصنوعی: پس بگو آنچه را که در دل داری، با تأمل و اندیشه درست.
هوش مصنوعی: خود را از آن چیزی که به آن دسترسی ندارم دور نگهدار.
هوش مصنوعی: درست است که در نظر شما یک راه حل به حساب میآید و در ذهن شما میتواند به مشکلات پاسخ دهد.
هوش مصنوعی: تو میدانی که در مورد چه چیزی صحیح و درست است، پس چیزی که به پسند تو میآید را انتخاب کن.
هوش مصنوعی: وقتی که این کار را انجام دادی و از مسئولیت خود رها شدی، به او اجازه بده که آزادانه تصمیم بگیرد و راهش را پیدا کند.
هوش مصنوعی: اگر کاری نادرست و ناپسند انجام دهی، از نیش انتقاد دیگران در امان نخواهی بود.
هوش مصنوعی: اگر حاکم خوب و پسندیدهای باشد، سعادت و خوشبختی به سراغ مردم میآید و بختشان به یاری آنها میشتابد.
هوش مصنوعی: به توصیف و ستایش خسرو بپرداز، زیرا عقل و فکر تو مانند جامی است که تمام زیباییهای جهان را در خود نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: اگر پردهای را از روی فکر و ذهن خود برداری، آنگاه آینهای از نور خورشید را خواهی دید که خجالت میکشد.
هوش مصنوعی: وقتی که به برکت و خوششانسی شاه، خواستههای دلهای نیکوکار برآورده میشود.
هوش مصنوعی: اگر از سوی پادشاه بیاحترامی یا ناسزایی رخ دهد، این نشاندهنده تأثیر نادرستی در سرنوشت اوست.
هوش مصنوعی: دشمن به خاطر شادی و خوشحالی دیگری، دوباره به جوانی و زندگی پرنشاط خود بازمیگردد.
هوش مصنوعی: در آن موضوع، وجود مشکلی میتواند باعث آسیب به سلطنت و کاهش ثروت شود که اجتنابناپذیر است.
هوش مصنوعی: اگر در این موقعیت بخواهی چارهای بیندیشی، باید به گونهای عمل کنی که مانند یک بازیگر باهوش و زیرک جلوی دیگران ظاهر شوی.
هوش مصنوعی: اگر با صراحت حرف بزنی، هیچ اشکالی ندارد؛ زیرا تمام خوبیها از نعمت و حکم پادشاه به دست میآید.
هوش مصنوعی: اگر تلاش کنی تا از رازها و اسرار پادشاه محافظت کنی، ممکن است در نهایت خودت در مشکلاتی عمیق و سخت گرفتار شوی.
هوش مصنوعی: نگهبان کشور مانند کسی است که رازهایش را از دیگران پنهان نگه میدارد.
هوش مصنوعی: اگرچه که او زیباییاش را به نمایش بگذارد، اما صدای مخالفت از پشت پرده به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: مشکلات و نواقص از جهات مختلف بوجود میآید و برای مقابله با این مشکلات، باید سختیها و ناکامیها را تحمل کرد.
هوش مصنوعی: بهتر است از چالهای که در آن اسرار پادشاه نهفته است دوری کنیم، زیرا این موضوع میتواند بسیار خطرناکتر باشد.
هوش مصنوعی: من به خداوندی که در اینجا حضور دارد، از ترس و امید، به شدت میلرزم و دلم مثل بید اهوازی است.
هوش مصنوعی: اگر کسی را دیدی که در وضعیت سخت و دشواری قرار دارد، برو نزد او و به او یاد بده که چگونه از این شرایط فرار کند.
هوش مصنوعی: نمیتوان گفت که تنها کسانی که به راز او آگاهاند در خلوت او هستند، بلکه باید گفت که او در دنیا و در کنار دوستان و همراهانش نیز حضور دارد.
هوش مصنوعی: در این بیت بیان شده که در مملکت، کسی وجود دارد که رازها را نگه میدارد، بنابراین لازم است از این مشکل و گرفتاری خود دوری کنی و از آن فاصله بگیری.
هوش مصنوعی: شنیدی یا نه، اگر نه، به خاطر بسپار که سلطان هرگز شریک نمیپذیرد.
هوش مصنوعی: اگر بر لبهای خود انگشت نگذاری و سکوت کنی، زبانت میتواند به راحتی به تو آسیب برساند و خود را به خطر بیندازد.
هوش مصنوعی: هر کسی که حامل یک راز است، اگر آن را بر روی زبانش بیاورد، در واقع راز را فاش کرده و به دیگران منتقل کرده است.
هوش مصنوعی: اگر کسی غم و درد خود را در دل پنهان کند، روز و شب با آن درد زندگی میکند و به جانش سخت میگذرد.
هوش مصنوعی: مراقب باش که رازدار بمانی، چون عذاب جهنم بسیار سخت و دردناک است. از این عذاب بردبار باش و دوری کن.
هوش مصنوعی: اگر به چیزی نیاز ضروری باشد، باید به طور مداوم تلاش کرد و توجه داشت به زبان، دل، چشم و گوش.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چنان آماده و مجهز باشی که در هیچ موضوعی احساس خجالت نداشته باشی، چه در پرسش و چه در پاسخ دادن.
هوش مصنوعی: هر روز و شب مانند جانت از او مراقبت کن و او را در پناه خود نگهدار، همچون دختری که باید از او محافظت شود.
هوش مصنوعی: وقتی که شانس و سرنوشت تو در حال خوبی است، بیدلیل نگران نباش؛ اما اگر قرار باشد چیزی بخوری، به حالت هشیاری و آگاهی باش.
هوش مصنوعی: اگر رازی داری، باید مثل کوه احد استقامت و صبر داشته باشی.
هوش مصنوعی: در این راه نیرنگ و فریب جایی ندارد؛ زیرا برای پیشرفت و بهبود، باید ثبات و استقامت داشته باشیم.
هوش مصنوعی: باید قلبی مانند محیطت داشته باشی تا بتوانی به هدف دست یابی و به موفقیت برسیدی.
هوش مصنوعی: از این حقیقت کوچک نمیتوان در جهان گنجاند که کدامین آرامش و ثبات وجود دارد.
هوش مصنوعی: در چنین حالتی که به شدت در غم و اندوه غوطهور هستی، نباید به خودت اجازه دهی که بیشتر از این رنج ببینی و دلت را به درد بیاوری. از مشکلات و غصهها کم کن و سعی کن روی خوش زندگی را ببینی.
هوش مصنوعی: ای دوست، به من گوش کن، این کار و این مشکل از تو نیست و واضح است که ارتباطی به تو ندارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی در دیدار خود شرمسار شود، نباید انتظار داشته باشد که دیگران به او توجهی کنند. به عبارتی، وقتی کسی خود را در معرض قضاوت قرار میدهد، باید آماده مواجهه با نظرات دیگران باشد؛ حتی اگر این نظرات ناپسند باشد.
هوش مصنوعی: اگر بدون داشتن سرمایه و زحمت به کسب و کار بپردازی، خواه در سنین بالاتر باشی و خواه جوانتر، نتیجهای نخواهی گرفت.
هوش مصنوعی: اگر مانند خفاش در آفتاب بمانی، هرگز نمیتوانی در این دریا به ساحل دست پیدا کنی و خواب راحت ببینی.
هوش مصنوعی: ای پسر، به سوی جنگ نرو بیسلاح؛ ابتدا سلاح جنگیات را به دست بگیر و آنگاه به میدان برو.
هوش مصنوعی: به خدمت شاه نرو اگر که هنری نداری، مثل اینکه به سوی جیحون بروی و نفهمی چه در حال انجامی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.