گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۲

 

ای نیکخوی مردم ای نیک خوی شاه

تو نیکخواه شاه و ترا بخت نیکخواه

اندر میان رزم نمانی مگر بشیر

اندر میان بزم نمانی مگر بماه

هم آلت نبیدی و هم آلت سلاح

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۳

 

شادی ز دلم دور شد و خواب ز دیده

تا من نیم آن روی دلارام تو دیده

گر تو به تن و جان و دل و دیده نیائی

سوی تو فرستم دل و جان و تن و دیده

از من به جز آواز و حدیث ایچ نمانده است

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۴

 

ای بگرد روز از شب قمر آورده

گرد مشگین بگرد قمر آورده

زان لعل شکر گفتار زهر آورده

هیچکس دیدی زهر از شکر آورده

سرو را مانی گلبرگ بر او رسته

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۵

 

بر وی تو بروشنی از مهر و ماه به

زلفین تو ببوی ز مشک سیاه به

تو چون بنفشه ای و دگر نیکوان چو کاه

دانی هر آینه که بنفشه ز کاه به

گر من دل کسی بنوازم مشو ز جای

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۶

 

مشوش است دلم از کرشمه سلمی

چنانکه خاطر مجنون ز طره لیلی

چو گل شکر دهیم در دل شود تسکین

چو ترش روی شوی وارهانی از صفری

بغنچه تو شکر خنده نشئه باده

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۷

 

مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب

چه آب جویم از جوی خشک یونانی

برای پرورش جسم و جان چه رنجه کنم

که حیف باشد روح القدس بسگبانی

بحسن صوت چو بلبل مقید نظمم

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۸

 

ای درم یافته از دست تو ارزانی

ای کرم داشته ایزد بتو ارزانی

تو بگیتی در فاشی بگهر پاشی

تو چو لقمانی هنگام سخندانی

تو توانائی داری بهمه چیزی

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۹

 

ای همه از رادی و از راستی

جان و دل از راستی آراستی

شمع سخاوت را افروختی

سرو سیادت را پیراستی

بی تو خدا دانی ناقص بود

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۰

 

ای گشته یادگار ز کردار تو شهی

دیدار تو مبارک و گفتار تو بهی

از هر بهی بهی تو و بر هر سری سری

از هر مهی مهی تو و بر هر شهی شهی

یا دادنست و یا ستدن کار تو مدام

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۱

 

ای شاه جهانگیر جهاندار جهانجوی

عید است و لب یار و لب جام و لب جوی

از درد و غمان جان و روان تورها یافت

تو ز انده و اندیشه بیاسای و روان جوی

در شدت همی باد بهار آید گه گاه

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۲

 

خدایا بر جهانم کام و فرمان روان دادی

بمدح و آفرین من زبان خلق بگشادی

ز دشمن کین من جستی ز دولت داد من دادی

بدان کز من نبیند کس بلا و رنج آزادی

بمستی و بهشیاری بخواندن دل مرا دادی

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۳

 

ای همه رادی و راستی و درستی

یافتی از روزگار آنچه که جستی

زود بمستی رسد ز دست زمانه

هرکه ترا خواهد از زمانه بمستی

دولت تو محکم است و بخت تو پیر است

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۴

 

ای پادشاه عالم بایسته پادشائی

رادی و راست گوئی پاکی و پارسائی

پاینده چون زمینی تابنده چون هوائی

هم بر قران وکیلی هم بر زمان گوائی

آن کس که با تو دارد یک ساعت آشنائی

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۵

 

شاه زمینی و پادشاه زمانی

جز بفریدون با هیچ خلق نمانی

جد تو گرچه جهان بپیری بگشاد

تو بگشادی همه جهان بجوانی

جان ولی را همه سلامت و سودی

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۶

 

خدایگانا کار جهان شناخته‌ای

به تیغ سر ز همه مهتران فراخته‌ای

بسا ملک پسرا کو فتاده بوده ز ملک

تو بر سریر بملک اندرش شناخته‌ای

موافقان را از ناز دل فروخته‌ای

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۷

 

به پیروزی شدی شاها که بازآیی به پیروزی

سر هرکس تو افرازی دل هرکس تو افروزی

امیران چون شب تارند و تو ماننده روزی

نگردد از تو هرگز دور بهروزی و پیروزی

به رسم خسروان باشی و کین راستان توزی

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۸

 

خداوندا تن خصمان برنج اندر بفرسودی

معادی بر زیان از تو تو از تائید بر سودی

مخالف را ز راه چشم خون دل بپالودی

موافق را بناز و نوش جان و دل بیالودی

بدل ز آئینه فرهنگ زنگ رنگ بزدودی

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹

 

ای پیشه تو رامش و پیروزی و بهی

گل رفت و لاله رفت و ترنج آمد و بهی

از دست لاله رویان گل بوی و می ستان

بفزای بر ترنج و بهی رامش و بهی

داد تو روزگار ز دولت همی دهد

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۰

 

ای طبع تو سرشته ز رادی و راستی

دور از روان تو کژی و نارواستی

میرا خدای راست سوی راستان بود

زانست راست کار تو دائم که راستی

چیزی که خواست بر تو ندید است خصم تو

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۱

 

ای سر رادان و راستان بدرستی

روی زمین از بلای بخل بشستی

سرو نشاطی بباغ دولت رسته

نیک زدی شاخ و بیخ و نیکو رستی

تا تو بدی جز بکام شاه نرفتی

[...]

قطران تبریزی
 
 
۱
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
۴۰۰