گنجور

 
قطران تبریزی

ای همه رادی و راستی و درستی

یافتی از روزگار آنچه که جستی

زود بمستی رسد ز دست زمانه

هرکه ترا خواهد از زمانه بمستی

دولت تو محکم است و بخت تو پیر است

رشته تدبیر بد کنش تو گسستی

با تو چخیدن چنان بود دگران را

چون بره کو با پلنگ گیرد کستی

شاخ سترگی بدست عدل بکندی

روی بزرگی بر آب جود بشستی

قیصر رومی بتو خراج فرستد

سر بنهد گر بدو پیام فرستی

باد تن تو درست و دولت تو راست

چونکه تو با خلق راستی و دوستی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
قطران تبریزی

ای سر رادان و راستان بدرستی

روی زمین از بلای بخل بشستی

سرو نشاطی بباغ دولت رسته

نیک زدی شاخ و بیخ و نیکو رستی

تا تو بدی جز بکام شاه نرفتی

[...]

میبدی

گفتی مستم، بجان من گر هستی

مست آن باشد که او نداند مستی!‌

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه