صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۳۷ - المهیمون
مهیمون از ملایک نوع خاصند
که از قید عبودیت خلاصند
چنان محو جلال ذوالجلالند
که فارغ از غم هجر و وصالند
ز حق دارند اندر حق شهودی
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۳۸ - الموت
بود گر معنی موتت به نیت
شد آن قمع هواهای طبیعت
بود در اصطلاح قوم مردن
بترک آرزوها جمله کردن
گذشتن از همه لذات و شهوات
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۳۹ - المیزان
صفی شاد که بهر با تمیزان
قلم گیرد پی تحقیق میزان
وی آنچیزیست کهانسانرا توسل
بهآن باشد به تمییز و تعقل
شناسد زاو ارادت جدیده
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۰ - حکایت ابراهیم خاص علیهالرحمه
شهی کونامش ابراهیم خاص است
خود او را در توکل اختصاص است
مسافر بد ببر و بحر عالم
بدون راحله بیزاد و همدم
نمیشد داخل اندر آن دیاری
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۱ - بابالنون النبوه
نبوت از حقایق باشد اخبار
که شد عرفان ذات حق و آثار
دگر اسماء و اوصاف الهی
دگر احکام هر نظمی کماهی
دو قسم است آن نبوتگاه توزیع
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۲ - النجباء
نجیبانند در عالم چهل تن
باصلاح امور ناس ذی فن
حقوق خلق را دارند ارسال
نمایند از خلایق حمل اثقال
جز اینشان نیست کاری و اشتغالی
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۳ - النفس
نفس گویند ترویح قلوبست
بامداد لطایف کز غیوب است
نفسها مر محبی راست مطلوب
که باشد در تنفس انس محبوب
بر این مخصوص باشند اهل انفاس
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۴ - النفس الرحمانی
ز رحمانی نفس بشنو تو نیکو
اضافی است و وحدانی وجود او
بود وحدانی از حیث حقیقت
تکثر یابد اندر جمع کثرت
تکثر با صورهای معانی
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۵ - النفس و مرا تبها و شئوناتها و علاماتها و دقایق حالاتها
تو را نفس ار شناسی بس شریفست
بُخاری جوهری پاک و لطیف است
حیات و حس و قوت راست حامل
به رفتار ارادی باز شامل
حکیمان جمله وجدانیش دانند
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۶ - النفس الاماره و رئوسها
چو شیطانی تو را اماره نفس است
که او را در نمایش هفت رأس است
یکی شهوت دگر کبر و غضب دان
ریا و حرض و بخل است و حسد دان
سر شهوت شود ببریده ز اقلال
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۷ - تدقیق فیالنفس
چو دانستی رؤس هفتگانه
کنون بشنو هم از هر یک نشانه
چو آمد دزد در کاشانه تو
شود پنهان ز اهل خانه تو
شوند اهل سرا چون جمله در خواب
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۸ - علامت النفس بالفساد
نشانی گویمت تا باز دانی
که نفست چون برد از ره نهانی
ببزمی مردمی ار دیدی خطا گفت
سؤالی را جوابی ناروا گفت
کمربندی بجد در انفعالش
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۹ - التنبیه
یکی هیچ اندرین سیر و جهادت
ز اخلاص علی نامد بیادت
جواب سائلی شایسته فمرود
باو بیندانشی گفت این خطا بود
ز بهر آنکه از مردم خسارت
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵۰ - علامه ترک الشهوه للمجاهد
دگر گویم علامتها در این باب
که تا باشد نشانی بهر اصحاب
زخوردنها تو را تا هست لذت
بتن باشد هنوز آن رأس شهوت
ز تقلیل ار که هم بیاضطرابست
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵۱ - علامه ترک الغضب للمجاهد
سر خشم و غصب ببریده کی شد
بوقتی کت امید از خلق طی شد
چو خشمت از خلاف هر مراد است
امید ارشد مرادت هم بیاد است
امیدار شد دگر چون و چرا نیست
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵۲ - علامه دفع التکبر
نشانی از تواضع وز تکبر
تو را گویم هم ار داری تدبر
تواضع کان ز بهر مال و جاهست
خلاف امر و تعظیم الهست
دگر اقسام آن بسیار باشد
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵۳ - علامه ترک الحسد
بود پاک از حسد آنگاه دلقت
که وحشت باشد از اجماع خلقت
ملول از صحبت شاه و وزیری
گریزان از غنی و از فقیری
نباشد چشم نفع و دفعت از کس
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵۴ - علامه ترک الحرص للمجاهد
دگر آنسر که از حرص است و از آز
نشانی گویمت در قطع آن باز
تو را گفتیم کز تیغ قناعت
شود قطع آن گرت هست این صناعت
نشانش این بود کاشیاء موجود
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵۵ - علامه دفع البخل للمجاهد
نشانی بود این در ترک آزت
دگر از بخل گویم نکته بازت
بترکش گر ترا پای ثبات است
بر احوال بخیلان التفات است
که مالی جمع کرد او با دو صد رنج
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵۶ - علامه دفعالریاء للمجاهد
دگر بشنو علامات ریا را
که بری سر ز اخلاص اژدها را
بکف معیاری ار نبود تو را خاص
ریا را کی توان دانست ز اخلاص
نشانی گویم ار باشد بکارت
[...]