شهی کونامش ابراهیم خاص است
خود او را در توکل اختصاص است
مسافر بد ببر و بحر عالم
بدون راحله بیزاد و همدم
نمیشد داخل اندر آن دیاری
کش آنجا بد شناسائی و یاری
مگر وقتی بشهری گشت داخل
که بودش شهرت آنجا در فضایل
حدیثش دید اندر عام و خاص است
سخن از زهد ابراهیم خاص است
از آن در نفس خود دید انبساطی
وزان تفریحش آمد احتیاطی
که این زهر است ز او باید حذر کرد
بدل زان پیش کو خواهد اثر کرد
نکرده تا سرایت در مزاجم
بباید اهتمام اندر علاجم
بود واجب فرار از دام شهرت
بسا ننگ است به از نام شهرت
بگرمابه روان شد صبحگاهی
لباسی دید از صاحب کلاهی
بخفیه جامه او را ببر کرد
برون رفت و توقف در گذر کرد
چو صاحب جامه شد بیجامه آنجا
بپا کرد از طلب هنگامه آنجا
بگفتند آن فلان شیخ از جفایش
بدزدیده دویدند از قفایش
گرفتند و زدند از بعد دشنام
از آن پس شهره دیگر برثنائی
اگر بنده حقی خواهی چه از خلق
و گر پابند خلقی چیست این دلق
تو با این شهره کی شیخ ریایی
گدای خلق نی مرد خدایی
فقیری کار از خود رستگانست
بحق از ما خلق پیوستگانست
تو خواهی از خلایق جمله تمجید
که این مردیست کامل ز اهل توحید
بر آن نازی که مقبول عوامی
عوامالناس را پس خود غلامی
خود ابراهیم خاص این بس متین کرد
تو پنداری خلاف شرع و دین کرد
کسی را گر خیال آید که این نقل
بود خارج یقین از شرع و از عقل
تو را گویم که سم در هر مزاجی
حرام آمد ولی بهر علاجی
طبیعی گر دهد باشد مناسب
هم استعمال آن در شرع واجب
علاج دل هم از تن نزد عاقل
بود واجب که معنی ز اوست حاصل
ریا ز امراض قلب است و علاجش
بود فروی اگر دانی مزاجش
علاج قلب را او منحصر دید
دوا و درد را از عین سر دید
خود این زان درنظر آید غریبت
که از دین نیست جز عادت نصیبت
نبی گیود شریعتدان مقالم
طریقت هم حقیقت فعل و حالم
بود میزان: قول و فعل و حالش
خلیفه و وارث علم و کمالش
علی گر مظهر ذات قدیم است
صراط عدل از وی مستقیم است
بود میزان: علم و اعتقادات
دگر میزان: احکام و عبادات
هر آن میزان که بنهاد او رواجست
تعدی زان نمودن اعوجاج است
بهر دوریست وارث دین پناهی
رسد میراث شاهان هم بشاهی
رسد میراث احمد با نشانش
با قطاب و خلیفه زادگانش
که هر دوری از آنشه یادگارند
از آن دوده و زان نسل و تبارند
ز فرزندان او باشد یکی خاک
چنان کو بد پدر بر عرش و افلاک
علی را خواند زین ره بوتراب او
که میبودام و أب بر خاک و آب او
فضیلتها در اینخاک است پنهان
کسی داند که دارد ذوق عرفان
هر آنکو پس نتیجه آب و خاک است
توان گفتن که از آن نسل پاکست
بخاصه گر بود آزدهئی او
بتکمیل معانی زادهئی او
بود پس نسل او در هر زمانی
ولییی کویست قطبی حق نشانی
ز قبل و بعد او ز ابنای آدم
بوند از نسل او اقطاب عالم
ز حق دارند در هر رتبه نسبت
باحمد هم بمعنی هم بصورت
صفی اول که مسجود ملک شد
ز خاکی بود و قطب نه فلک شد
همان نوری که آدم زا وصفی گشت
در اصلابش بصفوت مختفی گشت
بپا تا عالم است او منطقی نیست
بهر دور آدمی الا صفی نیست
مخاطب بود هر عصری بلولاک
مخاطب هست هم تا هست افلاک
گر او را یافتی میزان جز او نیست
در این میزان مجال گفتگو نیست
خود او میزان راه عقل و شرعست
باو دایر مدار اصل و فرع است
بباطن عقل از وی ترجمانست
بظاهر شرعش از باطن نشان است
شریعت هر چه او گوید جز آن نیست
حقیقت غیر او کس در میان نیست
زبان را زین بیان قفلیست محکم
نیاید بیش از این در لفظ فافهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به توصیف شخصیت ابراهیم خاص و مقام او در توکل و زهد میپردازد. ابراهیم خاص در سفرها و میان مردم، با دشواریها مواجه میشود و به دنبال شهرت نیست. او به آرامش درونی و اجتناب از دردسرهای شهرت اهمیت میدهد. شاعر تأکید میکند که ریا و جستجوی ستودن از مردم، نه تنها در دین قابل قبول نیست، بلکه برخلاف حقیقت است. همچنین به ضرورت علاج قلب و تاثیر آن در دین اشاره میکند و میگوید که علم و کمال از راه فهم درست از شریعت و حقیقت کسب میشود. در نهایت، تصویری از ابراهیم خاص به عنوان یک دستاورد بزرگ در علم و کمال ارائه میدهد و تأکید میکند که او معیار حق و شرع است و در هر دورانی، این شناخت از نسل او به جا میماند.
هوش مصنوعی: سلطانی که نامش ابراهیم است، ویژگی خاصی دارد و خود او در توکل و اعتماد به خدا منحصر به فرد است.
هوش مصنوعی: مسافر نباید با بدی دیگران همراه شود و باید در این دنیا بدون رسیدن به مقصد نهایی، از همراهی و همدمی خوب بهرهمند باشد.
هوش مصنوعی: در آن سرزمین نمیشد وارد شد، زیرا آنجا با چهرههای ناپسند و کمککنندههای نامناسب مواجه بود.
هوش مصنوعی: وقتی به شهری بروی که نامش به خاطر ویژگیهای خوبش در جهان مشهور است، آنجا برایت معنایی متفاوت و خاص خواهد داشت.
هوش مصنوعی: سخنان او در جمع و در محافل خاص مورد بحث قرار میگیرد و صحبت درباره زهد و پرهیزگاری ابراهیم ویژه و خاص است.
هوش مصنوعی: او در درون خود احساس گشایش و خوشحالی میکند و از همین روی احتیاط بیشتری به خرج میدهد.
هوش مصنوعی: این زهر است و باید از آن پرهیز کرد، زیرا پیش از آنکه اثر کند، عوض میشود.
هوش مصنوعی: تا وقتی که بیماری در وجودم رسوخ نکرده، باید به درمانش توجه کنم.
هوش مصنوعی: فرار از دام شهرت لازم است، زیرا بسیاری از ننگها از شهرت بهتر هستند.
هوش مصنوعی: در صبح زود که هوا تازه و صبحگاهی است، شخصی را میبینم که لباسی به تن دارد و کلاهی بر سر دارد.
هوش مصنوعی: به طور پنهانی لباس او را برداشت و به بیرون رفت و در میان راه ایستاد.
هوش مصنوعی: وقتی کسی که لباس دارد، در جایی بدون لباس میشود، برای رسیدن به خواستهاش شلوغی و هیاهو به پا میکند.
هوش مصنوعی: گفتند که آن شیخ به خاطر بدخلقیاش چیزی را دزدیده و از آنجا فرار کردند.
هوش مصنوعی: پس از آنکه به شدت مورد سرزنش قرار گرفتند و به آنها آسیب زدند، دیگر در زبانها و ذهنها به شکلی متفاوت و مشهور شدند.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال حقی هستی، چه از طرف مردم و چه از طرف خودیها، این لباس ظاهر هیچ ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: تو در این شهر چه میکنی؟ آیا فقط یک ریایی هستی که به گدا بودن در میان مردم افتخار میکند، یا مردی هستی که به خدا وابسته است؟
هوش مصنوعی: بیپولی و نیازمندی نتیجه اعمال خود انسانهاست و در واقع ریشه در پیوندهای اجتماعی و ارتباطات آنها دارد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از تمام مردم ستایش کنی، بدان که این شخص، انسانی کامل و از اهل توحید است.
هوش مصنوعی: به خاطر آن زیبایی که مورد پسند مردم است، شما عدهای از عوام را به دنبال خود میکشانید.
هوش مصنوعی: ابراهیم از خود ارادهای قوی نشان داد و عملی را انجام داد که شاید به نظر تو بر خلاف دین و اصول باشد.
هوش مصنوعی: اگر کسی فکر کند که این داستان، بر خلاف دین و عقل است، به اشتباه میاندیشد.
هوش مصنوعی: به تو میگویم که در هر وضعیت و شرایطی، سم ممنوع است، اما برای درمان برخی بیماریها ممکن است دارویی به این شکل نیاز باشد.
هوش مصنوعی: اگر طبیعت چیزی را فراهم کند، مناسب است که در شرع هم آن را به کار ببریم و استفاده از آن واجب خواهد بود.
هوش مصنوعی: عقل و درایت در حقیقت درمان دل و احساسات انسان است، و این درمان از بدن جدا نیست. بنابراین، درک صحیح و فهم عمیق از زندگی و احساسات، از اهمیت زیادی برخوردار است و تنها از طریق عقل و آگاهی به دست میآید.
هوش مصنوعی: ریا و تظاهر جزء بیماریهای روحی هستند و درمان آن این است که اگر به فهم و درک درست خود آشنا باشی، باید درون خود را بشناسی و به اصلاح آن بپردازی.
هوش مصنوعی: به نظر او، تنها داروی درمان قلب در شناخت دلیلی است که دردها و مشکلات از آن ناشی میشوند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر شخصی به جنبههای واقعی دین توجه نکند و تنها به عادات و رسوم آن بسنده کند، در واقع هیچ درکی از آن ندارد و این حالت برای او جالب و ناشناخته خواهد بود. در واقع، او از روح دین بیخبر است و تنها به ظواهر آن نگاه میکند.
هوش مصنوعی: پیامبر آگاهی از قوانین دینی است، کلام من در مورد سیر و سلوک نیز حقیقتی است که در عمل و حال من نمود پیدا میکند.
هوش مصنوعی: معیار سنجش، گفتار، رفتار و حالت اوست که جانشین و وارث دانش و کمال او به شمار میآید.
هوش مصنوعی: علی نمونه و نمایانگر ذات ازلی خداوند است و راه انصاف و عدالت به شکل مستقیم از او نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: معیار و معیارسنجی در این دنیا، دانش و باورهاست و در زندگی دینی و مذهبی، احکام و مناسک عبادی اهمیت ویژهای دارند.
هوش مصنوعی: هر اندازه که او معیار و اندازهای قرار دهد، اگر آن را به نادرستی تغییر دهیم و تحریف کنیم، موجب فساد و انحراف خواهد شد.
هوش مصنوعی: به خاطر دوری، وارث دین به پناهگاهی میرسد که میراث پادشاهان نیز به او تعلق خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: میراث احمد به همراه نشانهها و آثار او به دیگران خواهد رسید، از جمله به فرزندان خلفا که از نسل او هستند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از کسی دور باشد، به یادگارهایی از او میافتد که نشاندهنده نسب و خانوادهاش هستند.
هوش مصنوعی: یکی از فرزندان او از خاک به وجود میآید، همچنان که پدرش بر عرش و در آسمانها قرار دارد.
هوش مصنوعی: علی را به خاطر تجهیزات و شرایطی که داشتند، دعوت کردند. او به این فکر میکرد که در آنجا بود و قدرتش بر خاک و آب چقدر تاثیر داشت.
هوش مصنوعی: فضیلتها و خوبیها در این سرزمین نهفته است و تنها کسی میتواند به آنها پی ببرد که درک عمیق و ذوق عرفانی داشته باشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که نتیجه و فرزند محیطی از آب و خاک است، میتوان گفت که او از نسل نیک و پاک به شمار میآید.
هوش مصنوعی: بهویژه اگر دلی آزاده باشد، او میتواند تمام معانی را به کمال و خوبی درک کند.
هوش مصنوعی: نسل او در هر زمان وجود دارد، اما نشانی از ولیی که در این کوی قرار دارد، پیدا نیست.
هوش مصنوعی: از زمانهای گذشته تا حال، همه انسانها و نسلها از او نشأت گرفتهاند و او محور و قطب عالم وجود است.
هوش مصنوعی: هر کسی در هر جایگاهی که باشد، میتواند با ستایش و تمجید از حقایق عالم ارتباط برقرار کند و این ارتباط هم از نظر معنایی و هم از نظر ظاهری ممکن است.
هوش مصنوعی: در آغاز، صفی (که اشاره به شخصیتی بزرگ دارد) که مورد سجود ملک و پادشاهی قرار گرفت، از خاکی به وجود آمده بود و نه از آسمان و ستارهها.
هوش مصنوعی: نوری که باعث به وجود آمدن انسان شد، در نسل او پنهان گردید.
هوش مصنوعی: مواظب باش، زیرا که تا زمانی که عالم وجود دارد، کسی منطقی نیست و فقط در دورانی که انسان در صف ایستاده است، میتوان به درستی و منطقی بودن او امیدوار بود.
هوش مصنوعی: هر زمانی افرادی بودهاند که مخاطب سخنان و پیامها قرار میگرفتهاند و تا زمانی که آسمانها و زمین وجود دارند، این ارتباط همچنان برقرار خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر او را پیدا کردی، بدان که هیچ معیاری جز او وجود ندارد و در این معیار، جایی برای بحث و گفت و گو نیست.
هوش مصنوعی: او خود معیار و سنجش درستی عقل و قوانین شرعی است و همه چیز حول او میچرخد، چه اصول و چه فروع.
هوش مصنوعی: عقل درونی انسان به نوعی تجلی و بیان است، در حالی که ظاهر دین و قوانین شرعی نیز از همان عمق و حقیقت باطن سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: شریعت هر چه او بگوید حقیقتی جز آن نیست و غیر از او کسی در میان نیست.
هوش مصنوعی: زبان در این بیان مانند قفلی محکم است و نمیتواند بیشتر از این در کلمات بگنجد تا مفهوم را بیان کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.