گنجور

 
صفی علیشاه

دگر گویم علامتها در این باب

که تا باشد نشانی بهر اصحاب

زخوردنها تو را تا هست لذت

بتن باشد هنوز آن رأس شهوت

ز تقلیل ار که هم بی‌اضطرابست

مشو غافل که این ثعبان بخوابست

کند بعد از ریاضتها رجوع او

جهان را لقمه سازد ز جوع او

مکن یکجو بتقلیل اعتمادی

مگر باشد برون از هر مرادی

بود نیک ار نیابد بعد تقلیل

بمیل و مدعایی هیچ تبدیل

اگر باشد مراد و مدعایش

از آن تقلیل افزوده هوایش

مهی کم خورده تا عمری خورد بیش

نه عبدالبطن مرتاض است و درویش

نگیرد خود بعمری مرد سالک

ز نعمتهای افزون غیر اندک

دهد باقی بایتام و مساکین

نخواد هیچ هم پاداش و تحسین

بود عادت بوقت لایموتش

جوی هرگز نیفزاید بقوتش

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode