گنجور

 
صفی علیشاه

نشانی از تواضع وز تکبر

تو را گویم هم ار داری تدبر

تواضع کان ز بهر مال و جاهست

خلاف امر و تعظیم الهست

دگر اقسام آن بسیار باشد

یکی از عجب و استکبار باشد

تواضع باشدش عین تکبر

کند بر کبر و خود بینی تفاخر

دگر از احتیاج و افتقار است

دگر از ضعف نفس و اضطرار است

دگر باشد بعنوان تملق

دگر باشد باظهار تخلق

در اغلب از ره امید و بیم است

بنادر جائی از طبع کریم است

تواضع نیست کز دلخواه باشد

خضوع مرد ره‌لله باشد

تواضع گر نمائی با غرض تو

که هم خواهی تواضع در عوض تو

خضوع از مردمت باشد توقع

برنجی گر بجا نامد تواضع

دلیل است اینکه آن رأس تکبر

بجا باشد نه قطع اندر تصور

تواضع ور ز خلقت در نظر نیست

بتن آندیو را ازکبر سر نیست

 
sunny dark_mode