گنجور

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۳

 

فغان ازین غراب بین و وای او

که در نوا فکندمان نوای او

غراب بین نیست جز پیمبری

که مستجاب زود شد دعای او

غراب بین نایزن شده‌ست و من

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۴ - در مدح شهریار

 

رسم بهمن گیر و از نو تازه کن بهمنجنه

ای درخت ملک! بارت عز و بیداری تنه

اورمزد و بهمن و بهمنجنه فرخ بود

فرخت باد اورمزد و بهمن و بهمنجنه

بر سرانگشت معشوقان نگر سبزی حنا

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۵ - در شکرگزاری عید و مدح خواجه محمد

 

ماه رمضان رفت و مرا رفتن او به

عید رمضان آمد، المنه لله

آنکس که بود آمدنی آمده بهتر

و آنکس که بود رفتنی او رفته بده به

برآمدن عید و برون رفتن روزه

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۶ - در وصف جشن مهرگان و مدح ابوحرب بختیار

 

برخیز هان ای جاریه، می در فکن در باطیه

آراسته کن مجلسی، از بلخ تا ارمینیه

آمد خجسته مهرگان، جشن بزرگ خسروان

نارنج و نار و اقحوان، آورد از هر ناحیه

گلنارها: بیرنگ‌ها، شاهسپرم: بی‌چنگ‌ها

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۷

 

نبیذ پیش من آمد به شاطی برکه

به خنده گفتم: طوبی لمن یری عکه

خوشم نبیذ و خوشا روی آنکه داد نبیذ

خوشم جوانی و این بوستان و این برکه

من و نبیذ و به خانه درون سماع و رباب

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۸

 

خوشا قدح نبیذ بوشنجه

هنگام صبوح، ساقیا، رنجه

نه نرد و نه تخته نرد پیش ما

نه محضر و نه قباله و بنجه

نظاره به پیش در کشیده صف

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۹ - در مدح خواجه طاهر

 

بینی آن بیجاده عارض لعبت حمری قبای

سنبلش چون پر طوطی، روی چون فر همای

جعد پرده پرده در هم همچو چتر آبنوس

زلف حلقه حلقه، برهم، همچو مشک اندوده نای

دل، جراحت کردش آن زلفین و چون زلفینش را

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۰ - در مدح سلطان مسعود غزنوی

 

ای لعبت حصاری، شغلی دگر نداری

مجلس چرا نسازی، باده چرا نیاری

چونانکه من به شادی روزی هم گذارم

خواهم که تو به شادی روزی همی‌گذاری

گر دوستدار مایی، ای ترک خوبچهره

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۱ - در مدح سلطان مسعود غزنوی

 

خواهم که بدانم من جانا که چه خوداری

تا از چه برآشوبی، یا از چه بیازاری

گر هیچ سخن گویم با تو ز شکر خوشتر

صد کینه به دل گیری، صد اشک فروباری

بدخو نبدی چونین، بدخوت که کرد آخر

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۲ - در وصف نوروز و مدح (ملک محمد) قصری

 

نوروز درآمد ای منوچهری

با لالهٔ لعل و با گل خمری

مرغان زبان گرفته را یکسر

بگشاده زبان رومی و عبری

یک مرغ سرود پارسی گوید

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۳ - در مدح شیخ العمید(ابوسهل زوزنی)

 

چنین خواندم امروز در دفتری

که زنده‌ست جمشید را دختری

بود سالیان هفتصد هشتصد

که تا اوست محبوس در منظری

هنوز اندر آن خانهٔ گبرکان

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۴ - در صنعت «جمع و تقسیم» و مدح فرماید

 

بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری

که باغ و راغ و کوه و دشت پر ماه‌ست و پر شعری

یکی چون خیمهٔ خاقان، دوم چون خرگه خاتون

سیم چون حجرهٔ قیصر، چهارم قبهٔ کسری

گل زرد و گل خیری و بید و باد شبگیری

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۵

 

بساز چنگ و بیاور دوبیتی و رجزی

که بانگ چنگ فرو داشت عندلیب رزی

رسید پیشرو کاروان ماه خزان

طناب راحله بربست روزگار خزی

جهان ما چو یکی زودسیر پیشه‌ورست

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۶ - در مدح ابوالحسن بن علی‌بن موسی

 

رفت سرما و بهار آمد چون طاووسی

به سوی سبزه برون آمد هر محبوسی

هر زمان نوحه کند فاخته، چون نوحه‌گری

هر زمان کبک همی‌تازد، چون جاسوسی

بر سر سرو زند پردهٔ عشاق، تذرو

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۷ - در شرح شکایت

 

گاه توبه کردن آمد از مدایح و ز هجی

کز هجی بینم زیان و از مدایح سود نی

گر خسیسانرا هجی گویی، بلی باشد مدیح

گر بخیلانرا مدیح آری، بلی باشد هجی

روزگاری پیشمان آمد، بدین صنعت همی

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۸ - در مدح فضل بن محمد حسینی

 

به نام خداوند یزدان اعلی

که دارای دهرست و دادار مولی

ملیک سماوات و خلاق ارضین

به فرمان او هر چه علوی و سفلی

نشستم بر آن ناقهٔ آل پیکر

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۹

 

نوروز برنگاشت به صحرا به مشک و می

تمثالهای عزه و تصویرهای می

بستان بسان بادیه گشته‌ست پرنگار

از سنبلش قبیله و از ارغوانش حی

صد کارگاه ششترکرده‌ست باغ لاش

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۰ - در وصف بهار و مدح ابو حرب بختیار محمد

 

نوروز، روزگار مجدد کند همی

وز باغ خویش باغ ارم رد کند همی

نرگس میان باغ تو گویی درمز نیست

اوراق عشرهای مجلد کند همی

در لاله‌زار، لالهٔ نعمان سرخ روی

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۱ - درمدح علی‌بن عمران

 

جهانا چه بدمهر و بدخو جهانی

چو آشفته بازار بازارگانی

به درد کسان صابری اندرو تو

به بدنامی خویش همداستانی

به هر کار کردم ترا آزمایش

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۲ - در مدح ابوالحسن عمرانی

 

صنما! گرد سرم چند همی‌گردانی

زشتی از روی نکو زشت بود گر دانی

یا بکن آنچه شب و روز همی وعده دهی

یا مکن وعده هر آن چیز که آن نتوانی

از حد و غایت نافرمانی در مگذر

[...]

منوچهری
 
 
۱
۶۰
۶۱
۶۲
۶۳
۶۴
۳۷۳