رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۲۰ - کاروان دشتی
همه شب نالم چون نی
که غمی دارم، که غمی دارم
دل و جان بردی از ما
نشدی یارم، نشدی یارم
با ما بودی، بی ما رفتی
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۲۱ - صبح شادی (داغ جدایی)
بیا بیا که صبح شادی گذرد
به نامرادی گذرد
بیا بیا جانا، که جان سپردم
به خاک من بگذر، که بی تو مردم
ساقی به کجایی؟ کز داغ جدایی
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۲۲ - راز نهفته (بیات اصفهان)
ای بی خبر از بی نوایان
بیا، بیا، بیا
بیگانه از درد آشنایان،
بیا، بیا، بیا
ای روی تو صبح امیدم،
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۲۳ - راز دل
راز دل نهفته بودم
با کسی نگفته بودم
ماه من کجا شنیدی
قصه اشک و آه من
مگر آن که خواندی امشب
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۲۴ - دریای غم
با عاشقان ای گل سر یاری نداری
گویم اگر بوی وفاداری نداری
دامن ز مهر و محبت کشیدم، کز مهربانی، در زندگانی، سودی ندیدم
اشک ندامت ز چشمم گشودی، خوابم ربودی، با آن که بودی، صبح امیدم
رفتی و آتش زدی محفلم را
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۲۵ - مست از شراب (دستگاه همایون)
مست از شراب نوشین
جانا بیا و بنشین
یک شب به محفل من
ای شادی دل من
دور از لب خندان تو
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۲۶ - شور
وفا با تو ای مه روا نبود، که سنگین دلان را وفا نبود
تا با تو بودم شادم نکردی، رفتم ز کویت یادم نکردی
چه شود اگر نگاهی، فکنی به خاک راهی
کشتی من دلداده را، بر خاک و خون افتاده را، دیگر چه خواهی
تو که یار دیگرانی، غم و درد من چه دانی، بردی دل حسرت کشم
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۲۷ - من آن ناله بی اثرم
من آن ناله بی اثرم
که سوی دلی، ره نبرم
منم آن اشکی که بر خاک ره، فرو ریزد
منم آن خاری، که بر دامانی، نیاویزد
نوای دل بی نوایم من
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۲۸ - ناله بی اثر
ای ناله بی اثر جانم چه کاهی
وی شعله ناپدید از من چه خواهی
زین گرمی نبود ثمر، جز داغ و دردی
زان آتش نبود اثر، جز دود آهی
دل بر زلف سیاهی بستم و حاصل ندیدم
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۲۹ - وای از شب من
من شمع لرزانم
از شب گریزانم
کز غم فزون گردد
تاب و تب من
وای از شب من
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۳۰ - شب عاشق
ندانمت به که مانی؟
که آفت دل و جانی
کمان ابرویی
سیه مژگانی
نکوتر از مه روشن، گل رویت
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۳۱ - خزان عشق
شد خزان گلشن آشنایی
بازم آتش به جان زد جدایی
عمر من ای گل طی شد بهر تو
وز تو ندیدم جز بدعهدی و بی وفایی
با تو وفا کردم، تا به تنم جان بود
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۳۲ - لاله خونین (افشاری)
ای آتشین لاله، ای آتشین لاله، چون روی یاری
بر آن دل خونین، داغ که داری، داغ که داری
ساغر بود پر می، ساغر بود پر می، در روزگارت
یا بی نوا چون من، در روزگاری، در روزگاری
بخت اگر به کام تو بود، از چه خون به جام تو بود، به نوبهاران
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۳۳ - گل من کجایی (شور)
آن دم که باتو باشم
محنت و غم سرآید
و آن شب که بی تو باشم
جانم ز تن برآید
پیش تو سر نهادم
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۳۴ - نغمه نوروزی
گل من بستان گشته رویت
چمن از گل شد، چون سر کویت
بلبل از مستی
هر نفس نغمهای سر کند
لاله آراید چهر زیبا را
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۳۵ - به کنارم بنشین
تا آساید دل زارم بنشین
بنشین ای گل به کنارم بنشین
سوز دل میدانی، بنشین تا بنشانی، آتش دل را
یک نفس مرو که جز غم، همنفس ندارم
یار کس مشو که من هم جز تو کس ندارم
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۳۶ - امید زندگانی (ماهور)
از بوسه ای زنده ام کن، ای امید زندگانی، وصلت جوانی فزاید، ای مایه جوانی
گرچه سپاه عتابت، راند از کنار خویشم، چشمان عاشق فریبت، خواند مرا نهانی
سرکن از طرب بانگ مستی
ای خوشا می و می پرستی
گه شکوه شام هجران پیش طره تو گفتن گه مژده وصل و شادی، از لعل تو شنیدن
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۳۷ - شب جوانی (همایون)
تا به کی از این دلآزاریها
کار بیدلان، بود زاریها
خونینتر از لاله و گل، دل از وفاداری شد
جز غم ندیدم ثمری
از این وفاداریها
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۳۸ - نوای نی
چنانم بانگ نی آتش بر جان زد
که گویی کس آتش بر نیستان زد
مرا در دل عمری سوز غم پنهان بود
نوای نی امشب بر آن دامان زد
نی محزون داغ مرا، تازه تر از لاله کند
[...]
رهی معیری » ترانهها و نغمهها » شمارهٔ ۳۹ - من از روز ازل دیوانه بودم
من از روز ازل، دیوانه بودم
دیوانه روی تو، سرگشته کوی تو
سرخوش از باده مستانه بودم
در عشق و مستی، افسانه بودم
نالان از تو شد، چنگ و عود و من
[...]