ای آتشین لاله، ای آتشین لاله، چون روی یاری
بر آن دل خونین، داغ که داری، داغ که داری
ساغر بود پر می، ساغر بود پر می، در روزگارت
یا بی نوا چون من، در روزگاری، در روزگاری
بخت اگر به کام تو بود، از چه خون به جام تو بود، به نوبهاران
خنده گر گناه تو بود، داغ دل گواه تو بود، به عشق یاران
دل تو خونین، لب تو خندان، دلداده یا دلبری
ز روی لیلی، ز قلب مجنون، خندان و خونین تری
من هم از شراب محبت چون تو جرعه نوشم
جان و دل در آتش ولیکن لاله سان خموشم
دارم دلی خونین، دارم دلی خونین، بی لاله رویی
افتاده چون اشکم، در خاک کویی، در خاک کویی
جویی ز خون رانم، جویی ز خون رانم، از دیده، بی او
چون لاله ای بینم، بر طرف جویی، بر طرف جویی
خیزد از جگر ناله من، دور از آتشین لاله من، به نوبهاران
دور از آن مه غنچه دهن، روز و شب بود دیده من، ستاره باران
فتادم از پا، به ناتوانی، چون سایه در کوی او
صبا پیامی به مهربانی از من ببر سوی او
کاتشین عذار تو ای گل برده صبر و هوشم
جان و دل در آتش ولیکن لاله سان خموشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با بیانی عاشقانه و حماسی به وصف زیبایی و درد عشق پرداخته است. شاعر از "لاله آتشین" به عنوان نمادی از معشوق یاد کرده و به دل خونین و آتشین خود اشاره میکند. او میگوید که این دل پر از عشق و درد است، در حالی که لبخند معشوق نمودار شادی و گناه است. شاعر خود را در حال نوشیدن شراب محبت میداند که جان و دلش در آتش عشق میسوزد، اما همچنان سکوت میکند مانند لالهای بیصدا. او از غم دوری و احساس ناتوانی در عشق سخن میگوید و به دنبال پیامی به معشوق خود است. در کل، این شعر نشاندهنده تنهایی، اشتیاق و زیبایی رنج عشق است.
هوش مصنوعی: ای لالهای که آتشینی، وقتی یارت بر دل خونین تو مینگرد، از درد و رنجی که داری، چقدر اندوهگینتری.
هوش مصنوعی: در دنیای زندگیت، یا مانند من که بیپناه و بیکس هستم، میتوانی مثل ساغری که پر از شراب است، از لذتها و خوشیها بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: اگر خوششانسی با تو بود، پس چرا دلتنگی در دل تو وجود دارد؟ اگر در روزهای بهار باید میخندیدی، چرا دلت همیشه غمگین است؟ عشق به دوستانت باید خوشحالت کند، اما تو در عوض، تنها درد و داغ را تجربه میکنی.
هوش مصنوعی: دل تو پر از درد و غم است، اما لبانت لبخند میزنند. تو یا عاشق هستی یا معشوقی که جلوهات به لیلی میماند، حال آنکه خودت از دل مجنون هم غمگینتر و دلشکستهتر به نظر میرسی.
هوش مصنوعی: من هم از نوشیدنی عشق مانند تو مینوشم، با این حال جان و دلم در آتش است، اما مانند گل لاله خاموش و ساکت هستم.
هوش مصنوعی: قلبی پُر از غم دارم که مانند ساقههای لالهای که رویش نیست، در خاک خیابان و کوچهای افتاده است.
هوش مصنوعی: از چشمانم اشک میریزم و این اشکها مانند جویهایی از خون است، چرا که بی او، حال مانند لالهای پژمرده و افسرده هستم. در کنارهی جوی، در کنارهی جوی، تنها و غمگین نشستهام.
هوش مصنوعی: از دل من نالهای بلند میشود، دور از لالههای آتشین من. در بهارهایی که دور از آن ماهی که غنچه لبش را باز کرده، روز و شب چشمانم بر ستارهها میبارد.
هوش مصنوعی: به خاطر ناتوانی و شکست، همچون سایه در خیابان او، از نسیم صبح خواهش میکنم پیامی از محبت به او برساند.
هوش مصنوعی: ای گل، زیبایی صورتت به قدری است که صبر و درک من را از بین برده است. هرچند که جان و دل من در آتش عشق تو میسوزد، اما مانند گل لاله ساکت و بیصدا هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.