ندانمت به که مانی؟
که آفت دل و جانی
کمان ابرویی
سیه مژگانی
نکوتر از مه روشن، گل رویت
سیه تر از شب عاشق سر مویت
بهشتی، بهاری دریغا، ستمگر یاری ندانی باری ره دلداری
گل و سرو و سوسن تویی تو
بلای جان من، تویی تو
گمان کردم که درمان دل زارم تو باشی
ندانستم که معشوق دل آزارم تو باشی
چو آگاهی ای ماه من از آه من سوی عاشق نظر کن
چو دادم جان بی روی تو در کوی تو بر خاک من گذر کن
بهار من گرچه همچون ماهی بر نکویان شاهی دل سیاهی
تو را ای مه همچو خاک راهم مهرت از جان خواهم تا چه خواهی
سپردم دل به گیسویت
ای گل مستم به بویت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.