ای بی خبر از بی نوایان
بیا، بیا، بیا
بیگانه از درد آشنایان،
بیا، بیا، بیا
ای روی تو صبح امیدم،
بیا، بیا، بیا
دور از رخت صبحی، ندیدم
بیا، بیا، بیا
شمع وفا کو
نور صفا کو
راز نگاهت شوق گناهت و آن بوسه ها کو؟
ای روی تو صبح امیدم
بیا، بیا، بیا
دور از رخت صبحی ندیدم
بیا، بیا، بیا
ای آتشین لب بازآ که هر شب چون نی بنالم از بینوایی
ای نوبهارم دور از تو دارم چون لاله بر دل داغ جدایی
بازآ که با تو از در بازآید ای افسونگر بخت رمیده من آه
با آن که از کنارم، رفتی ولی نرفتی، از دیده من
شمع وفا کو؟
نور صفا کو؟
راز نگاهت شوق گناهت
و آن بوسه ها کو؟
ای روی تو صبح امیدم
بیا، بیا، بیا
دور از رخت صبحی ندیدم،
بیا، بیا، بیا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.