گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴

 

ای برده به آب‌روی آبم

وز نرگس نیم خواب خوابم

تا روی چو ماه تو بدیدم

افتاده چو ماهیی ز آبم

چون شد خط سبز تو پدیدار

[...]

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

بدیشان گفت آن آید صوابم

که چون من روی از دنیا بتابم

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۱۱) سؤال آن درویش از شبلی

 

چو برخاست این چنین روشن حسابم

یقینم شد که من خود را حجابم

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۱ - المقاله الثانیه و العشرون

 

در اندیشه چنان مست خرابم

که دیگر می‌نیاید نیز خوابم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را

 

کنون گر صد سخن برهم بتابم

یکی را باز میندهد جوابم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۳ - زاری هرمز در عشق گل پیش دایه

 

ز گل هم سیخ سوخت و هم کبابم

وزین آتش ز سر بگذشت آبم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

اگر روی تو رویاروی یابم

ز روی ماهرویان روی تابم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

ازان در آب شد گم آفتابم

که بود او مردم چشم پر آبم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۱ - رفتن خسرو بدریا بطلب گل

 

چو باد صبح هر سویی شتابم

مگر بویی ز گلرویی بیابم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه

 

مکش زیر عقابین عقابم

که من خود تا تو رفتی در عذابم

عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۱

 

دگر پرسد ز اهل احتسابم

چرا مانع شوند اندر شرابم

عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۱

 

بیا بر گو زحال احتسابم

که تا ساقی دهد جام شرابم

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۰ - در فنا و در یافتن بقای کل فرماید

 

چو راهم داد نزدیکش شتابم

که بخشیده است اینجا فتح بابم

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید

 

چه راز از عشق جویم تا بیابم

که از عشق است چندین فتح بابم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در صفت وصل و دریافتن راز کل بهر نوع فرماید

 

دوا کن این دل از غم کبابم

تو دستم گیر کز سر رفت آبم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۲ - در ترک صفت صورت و یکتا بودن فرماید

 

اگر اینجا بخوانی مر کتابم

منت بود و منت راز حجابم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان

 

در اندیشه چنان مست و خرابم

که یک لحظه نیاید هیچ خوابم

عطار
 
 
۱
۲