گنجور

 
۱
۲
۳
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹

 

شه من بدرد عشقت بنواز جان ما را

که دلم ز درد یابد همه راحت و دوا را

چو جمال خود نمائی نظرم بخویش نبود

چو مه تمام بینم چه نظر کنم سها را

بکمال عشقبازان نرسند خودپرستان

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱

 

چون تو جان منی ای جان چه کنم جان و جهان را

چو منم زنده به عشقت چه کشم منت جان را

چو رسد از تو جراحت بود آن منت و راحت

بدو صد لابه از آن رو طلبم زخم سنان را

چو حدیث تو نگویم صفت عشق نجویم

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹

 

ای روی دل‌آرایت آتش زده در جان‌ها

درد غم سودایت سرمایه دوران‌ها

چون از غم عشق تو صد جامه جان چاکست

عشاق چه غم دارند از چاک گریبان‌ها

صد طایر جان هردم پروانه‌صفت سوزد

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۷

 

تا عشق توام بدرقه راه حجاز است

اندر حرم وصل دلم محرم راز است

احرام در دوست چو از صدق ببستیم

در هر قدمی کعبه صد گونه نیاز است

عمریست که از آتش سودای تو چون شمع

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۹

 

ایکه جز حسن رخت پیرایه آفاق نیست

جز جمالت آرزوی خاطر مشتاق نیست

گر کشی تیغ و کشی عشاق را در هیچ باب

از سر کوی تو رفتن مذهب عشاق نیست

زخم کز پیش تو آید نوش جان افزای ما است

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۱

 

هر که شد بنده عشق تو ز خلق آزاد است

جانم آن لحظه که غمگین تو باشد شاد است

الم و درد تو سرمایه روح و راحت

ستم عشق تو پیرایه عدل و داد است

عشق تو شاه سراپرده ملک ازل است

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۸

 

ای لعل دلپذیر تو سرمایه حیات

ای روی بی نظیر تو خورشید کائنات

رفتی ز پیش دیده و مردم ز هجر تو

آری فراق روح بود موجب ممات

چندان گرفت آتش عشقت دلم که شد

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۷

 

اگر برد سوی دارالقرار ما را دوست

دلم قرار نگیرد در او مگر با دوست

مرا نه ملک جهان باید و نه باغ جنان

که نیست از دو جهانم مراد الا دوست

چنان بجان من آمیخت دوست از سر لطف

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۰

 

بقای عمر در این خاکدان فانی نیست

جهان پر از غم و امید شادمانی نیست

گل مراد از این آب و گل چه میجوئی

که در ریاض جهان بوی کامرانی نیست

برای صحبت یاران مهربان کریم

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۶

 

بخت چون بنمود راهم جانب دلدار خود

آمدم تا سر نهم بر خاک پای یار خود

عمر من در کار علم و عقل ضایع گشته بود

آمدم تا عذر خواهم ساعتی از کار خود

سجه و خرقه مرا بی عشق او زنار بود

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۷

 

دوش چشم جانم از دیدار شه پرنور بود

مطرب ما زهره و ساقی مجلس حور بود

با عذار ساقی فتان و چشم مست او

زاهد ار بشکست توبه همچو ما معذور بود

تا قدح کرده حدق بهر حمیای جمال

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۹

 

دوستان جان مرا جانب جانان آرید

بلبلی از قفسی سوی گلستان آرید

جان بیمار مرا جانب عیسی ببرید

یا قتیل غم او را ز لبش جان آرید

عندلیب دلم از خار فراق آزاد است

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۴

 

گر پریچهره مه پیکر من باز آید

روشنائی ببصر جان ببدن باز آید

پرتو نور تجلی رسد از جانب طور

نفس رحمت رحمان ز یمن باز آید

از سر طره آن ترک خطائی بمشام

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۷

 

نگار من چو بلعل شکر نثار آید

غذای طوطی طبعم سخن گذار آید

دیار دل که خرابست بی شهنشه خویش

بشهریار رسد چون بشهریار آید

شهان پیاده شوند و نهند رخ بر خاک

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۲

 

دوست چون خواهد که عاشق هر نفس زاری کند

خانمانش سوزد و میل دل آزاری کند

ساختن باید بسوز عشق آن یاری که او

کو بسوزد آشکارا در نهان یاری کند

کی توان برداشتن بار بلای عشق را

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۳

 

عجب که درد مرا هیچکس دوا سازد

مگر که چاره بیچارگان خدا سازد

دلم بدرد و بلا انس کرده است چنانک

ز عافیت بگریزد بابتلا سازد

بکیش عشق دلش زنده ابد باشد

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۵

 

نفخه سنبل گلچهره من می‌آید

یا نسیم سحر از سوی چمن می‌آید

به سوی بلبل بی‌وصل و نوا فصل بهار

نفخات گل صد برگ سمن می‌آید

می‌رسد یوسف گمگشته یعقوب حزین

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۳

 

نظر کنید که آن شهسوار می‌گذرد

قرار جان من بی‌قرار می‌گذرد

اگر نه قصد هلاک منش بود در دل

چنین کرشمه‌کنان بر چه کار می‌گذرد؟

دریغ صید نزارم از آن به زاری زار

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۰

 

زهی بوعده وصل تو جان ما مسرور

بیا که چشم بد از تو همیشه بادا دور

چگونه دیده بدوزم ز منظرت که ندید

نظر نظیر تو در کائنات یک منظور

کسی که طلعت حسن عذار عذرا دید

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۳

 

ای خسرو خوبان لبت از شهد شیرین کاره تر

هم دیده نادیده ز تو عیاره ای عیاره تر

ای نازنین با ناز اگر بیچارگانرا میکشی

اول مرا کش چون منم از دیگران بیچاره تر

از عشق رخسار و لبت دل خونشده جان سوخته

[...]

۸ بیت
حسین خوارزمی
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۴۵