دوش چشم جانم از دیدار شه پرنور بود
مطرب ما زهره و ساقی مجلس حور بود
با عذار ساقی فتان و چشم مست او
زاهد ار بشکست توبه همچو ما معذور بود
تا قدح کرده حدق بهر حمیای جمال
پیش از آن کاندر جهان باغ می انگور بود
با حریفان معربد در خرابات ازل
از شراب لایزالی جان ما مخمور بود
ما انا نیت ز دار نیستی آویخته
تا بگویندی اناالحق گفتن منصور بود
دلبر آنساعت که جام خمر کافوری بداد
مسند دل بر فراز چشمه کافور بود
جان ما آئینه حق گشت و از ما شد پدید
آنچنان گنجی که در کنج ازل مستور بود
بود در طور فنا مست تجلیها حسین
پیش از آندم که حکایات کلیم و طور بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عشق به معشوق و لحظات مستی و انس با شراب و زیباییهای دنیا اشاره دارد. شاعر از لحظه دیدار معشوق سخن میگوید که جان او را پرنور میکند و او را در حالتی مست و شگفتانگیز به تصویر میکشد. زاهدی که با زیباییهای ساقی و دلربایی او تحت تأثیر قرار میگیرد، معذور دانسته میشود. با توصیفاتی زیبا از جمال معشوق و شراب، شاعر به تمسک به لحظات شیرین و زیبا در خرابات ازل اشاره میکند و نشان میدهد که حتی در آغوش مرگ نیز میتوان به زندگی و عشق پایبند بود. در نهایت، این شعر به یک تجلی و ظهور الهی اشاره دارد که در وجود انسان مسجود میشود.
هوش مصنوعی: شب گذشته چشم جانم از دیدن محبوب روشن بود. مطرب ما زیبا و ساقی مجلس همچون پریان بود.
هوش مصنوعی: هرچند زاهدان به خاطر زیبایی و شیطنت ساقی و چشمان مست او توبهاشان شکسته میشود، اما مثل من که در این حال هستم، میتوانند عذری داشته باشند.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که قبل از اینکه در دنیا باغی پر از انگور وجود داشته باشد، افرادی برای لذت بردن از زیباییها و شگفتیها در حال نوشیدن و جشن گرفتن بودند. به نوعی اشاره میکند که زیبایی و لذت از دیرباز در زندگی انسانها وجود داشته و این موضوع غنیتر از هر باغی است.
هوش مصنوعی: در میخانههای ابدی، با رقبای خود به خوشگذرانی میپرداختیم و از شراب بیپایان، روح ما به شوری و مستی فرا رفته بود.
هوش مصنوعی: من از این دنیا فراتر هستم و به من بگویند که وجودی جز نیستی ندارم. این جمله به یاد منصور حلاج است که گفت "من حقیقت هستم".
هوش مصنوعی: دلبر در آن لحظه که جام شراب عطر کافور را به من داد، بر بلندی چشمهای که بوی کافور میدهد، نشسته بود.
هوش مصنوعی: روان ما به حقیقتی پاک و روشن تبدیل شده و این حقیقت از ما نمایان شده است. اینگونه گنجی به ثبت رسیده که در خلقت اولیه، پنهان بود.
هوش مصنوعی: در کوه طور، پیش از آنکه داستانهای حضرت موسی (کلیم) و کوه طور روایت شود، حسین (علیهالسلام) در حال مستی از جلوههای حق بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای رفیقان دوش ما را در سرایی سور بود
رفتم آنجا گر چه راهی صعب و شب دیجور بود
دیدم اندر راه زی درگاه آن شاه بتان
هر چه اندر کل عالم عاشقی مستور بود
از چراغ و شمع کس را یاد نامد زان سبب
[...]
پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود
از شراب لایزالی جان ما مخمور بود
ما به بغداد جهان جان اناالحق میزدیم
پیش از آن کاین دار و گیر و نکته منصور بود
پیش از آن کاین نفس کل در آب و گل معمار شد
[...]
پایمزد عجز ما بیداد دست زور بود
آنچه کرد اصلاح عیش تلخ بخت شور بود
دوش از بزم نشاط ما نوائی برنخاست
تار گفتی بی تو موی کاسه طنبور بود
با گرانان درنمی آید سبکروحست عشق
[...]
تا خیال آن بهشتی رو مرا منظور بود
پرده های چشم حیرانم نقاب حور بود
در کدوی من می وحدت به کام دل رسید
خام بود این باده تا در کاسه منصور بود
بی تأمل مهر خاموشی زلب برداشتم
[...]
از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بود
جام می موسی و خم باده کوه طور بود
هر سر مو بر تنم می کرد کار نیشتر
گوشه آسایش من خانه زنبور بود
باده نوش من کجا بودی که امشب تا سحر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.