گنجور

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۲۳ - در مدح شمس‌الدین وزیر

 

ایا بفضل و کرم در جهان شده معروف

ضمیر پاک ترا بر نهان چرخ وقوف

تو شمس دینی، لیکن بسان شمس ترا

مباد خوف زوال و مباد بیم کسوف

جوار تو سپر صرف روزگار شدست

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۲۴ - نیز در ستایش شمس‌الدین وزیر

 

ای صدر سروران زمانه به اتفاق

جود تویی نهایت و بر تویی نفاق

تو شمسی و ز نور تو حساد محترق

آری ستاره را بود از شمس احتراق

ایام با مخالف تو هست در خلاف

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵ - در مدح ضیاء الدین عراق وزیر

 

ای وزیر عالم و عادل ، ضیاء الدین عراق

نیست مانند تو در صدر خراسان و عراق

عاقبت ملک عراق را آید بزیر کلک تو

خود بدین معنی نهادستند نام تو عراق

خانه ملت بتأیید تو مرفوع العماد

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۲۶ - در مدح اتسز

 

شبی که هست کف او خزانهٔ ارزاق

ز طبع اوست وجود مکارم الاخلاق

ابوالمظفر ، شاه مظفر ، اتسز ، کوست

خدایگان همه خسروان علی الاطلاق

بنام اوست کمال صحیهٔ آداب

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۲۷ - نیز در مدح اتسز

 

ای کرم را کف نهاده طریق

نیست بی طاعت تو هیچ فریق

صاحب دولت علی الاطلاق

خسرو عالمی علی التحقیق

حضرتت را سیادتست قررین

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۲۸ - هم در مدح اتسز گوید

 

ای ز حلم تو ساکنی در خاک

گام ننهاده چون تویی در خاک

نیست عزم ترا مقابل باد

نیست حزم ترا برابر خاک

نکشد از هوای تو سر چرخ

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۲۹ - در ستایش اتسز

 

ای گوهر زمین ز وقار تو برده سنگ

گوهر بر مکارم تو خوار همچو سنگ

چندین هزار کوه ، که اوتاد گیتی اند

از حلم تو ربوده ثبات و گرفته سنگ

اعلام تو ز چهرهٔ نصرت فشانده گرد

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۳۰ - نیز در ستایش اتسز

 

ای ز حکیمان شنوده علم اوایل

هم ببراهین رسیده ، هم بدلایل

طبع تو افروخته بنور حقایق

جان تو آراسته بنقش فضایل

چند مسایل کنم سؤال ز حکمت

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۳۱ - در مدح علاءالدوله اتسز

 

تا شد دلم بمهر بتان مایل

خواب و قرار گشت زمن زایل

بی‌خواب و بی‌قرار شود لابد

هر کو شود بمهر بنان مایل

لشکر برفت و رفته نگارینم

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۳۲ - قصیدۀ ملمع در مدح جمال الدین وزیر

 

ای جمال دولت ، ای چرخ جلال

وی ز تو افزوده گیتی را جمال

ای سعادت را بصدرت انتما

وی سیادت را بقدرت اتصال

اختران از رای تو جویندنور

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۳۳ - در مدح کمال الدین ابوالقاسم محمد بن ابوبکر خال

 

ای جناب تو قبلهٔ اقبال

حضرت تو مخیم آمال

دین اسلام را کمال تویی

از تو مصروف باد عین کمال

تو ابو القاسمی بکنیت و هست

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۳۴ - در مدح اتسز خوارزمشاه

 

ای ز نعل مرکبانت صحن عالم پر هلال

آفتابی در معالی ، آسمانی در جلال

تیغ تو روز وغا آباد کرده گنج فتح

وسعت تو روز سخا تاراج کرده گنج مال

نیست از مالیدن کفار تیغت را ستم

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۳۵ - قصیدۀ تمام مرصع در مدح علاء دوله اتسز

 

ای منور بتو نجوم جلال

وی مقرر بتو رسوم کمال

بوستان نیست صدر تو ز نعیم

و آسمان نیست قدر تو ز جلال

خدمت تو معول دولت

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۳۶ - هم در مدح علاء دوله اتسز گوید

 

خدایگانا، بتو گرفت جمال

شکفته شد بخصال تو روضه ‌های جلال

کمال یافت بمردانگیت دین هدی

که دور باد ز مردانگیت عین کمال

ز عهد آدم تا عهد تو فلک نشاند

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۳۷ - از زبان علاءالدوله اتسز خوارزمشاه گوید

 

منم ، که نیست مرا در جهان نظیر و همال

ببزم دشمن مالم ، برزم دشمن مال

منم ، که جز بمدیحم زبان نجنباند

هر آن که بر سر یک بیت بر نویسد قال

دلیل موکب میمون من شده تأیید

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۳۸ - در مدح علاء الدوله اتسز

 

ای روی تو چو خلد و لب تو چو سلسبیل

بر خلد و سلسبیل تو جان و دلم سبیل

در طاعت هوای تو آمد دلم ، از آنک

از طاعتست یافتن خلد و سلسبیل

ناهید پیش طلعت تو کسی دهد فروغ؟

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۳۹ - در مدح ادیب صابر بن اسمعیل ترمذی

 

بدیع شعر تو ، ای صابر بن اسمعیل

مرا بسوی امانی وامن گشت دلیل

بساحت تن و در جان من بهم کردند

قصیدهٔ تو نزول و سپاه رنج رحیل

قصیده ای همه الفاظ او نشاط حزین

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۴۰ - نیز در مدیحه گوید

 

ای پیش تو سپهر میان بسته چون قلم

مردم و مردمیت بعالم شده علم

شکلی چو دولت تو بخوبی نیامده

در ساحت وجود ز کاشانهٔ عدم

گه فخر منتسب و آداب مکتسب

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۴۱ - در مدح اتسز خوارزمشاه

 

ای حریم صدر تو ترسندگان را چون حرم

از تو گشته بیضهٔ خوارزمشاهی محترم

طایر عدل ترا صحن زمین زیر جناح

ناظر قدر ترا سطح فلک زیر قدم

چرخ گردان بر ندارد جز بفرمان تو گام

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۴۲ - قصیدۀ محذوف النقط در مدح محمد نام

 

که کرد کار کرم مرد وار در عالم ؟

که کرد اساس ممالک ممهد و محکم ؟

عماد عالم عدل و سوار ساعد ملک

اساس طارم اسلام ، سرور عالم

ملک علو و عطارد علوم و مهر عطا

[...]

وطواط
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۱۱
sunny dark_mode