خدایگانا، بتو گرفت جمال
شکفته شد بخصال تو روضه های جلال
کمال یافت بمردانگیت دین هدی
که دور باد ز مردانگیت عین کمال
ز عهد آدم تا عهد تو فلک نشاند
امیدوارتر از تو بباغ ملک نهال
حسد برد ز علو مآثر تو اثیر
خجل شود بنسیم شمایل تو شمال
عمل که نیست در و طاعت تو، هست گناه
سخن که نیست در مدحت تو، هست محال
بامر تست مفوض همه صلاح و فساد
بحکم تست مقرر همه حرام و حلال
فراخته است برای تو رایت تأیید
فرورفته است به نام تو نامه اقبال
عقود ملک نیابد مگر برای تو نظم
سعود چرخ نگیرد مگر بروی تو فال
شکسته دل شده همه مال از تو ، هم دشمن
که گاه دشمن مالی و گاه دشمن مال
ز بس که خواسته ناخواسته بخلق دهی
نوشته شد ز بسیط جهان بساط سؤال
عطای کف تو آنکه خداست در گیتی
که گشتهاند مرورا همه زمانه عیال
رجال فضل سوی صدر تو کنند رحیل
که هم محل رجالست و هم محط رحال
همه خزائن اموال جمع شده بر تو
ز بس که تفرقه کردی خزائن اموال
عدو چو سوی دیار ولیت قصد کند
اجل دو اسبه رود پیش او باستقلال
همه حقیقت یمنی و مایهٔ ایمان
همه خلاصهٔ فضلی و صورت افضال
یپرده لشکر جرار تو بروز وغا
همه بلاد اعادی بدست استیصال
چو ساقیان اجل باسماع نعرهٔ کوس
کنند گردان اقداح مرگ مالامال
هوا بجنبد از آثار زینت اعلام
زمین بلرزد ز آشوب حملهٔ ابطال
بباد بر دهد افلاک خرمن لذات
بخاک بر زند ایام دفتر آمال
ز عکس ابیض و ازرق هوا نجوم نجوم
ز نعل اشهب وادهم زمین هلال هلال
سیاه گشته ز حیرت خواطر اشباح
سفید گرچه ز هیبت مفارق اطفال
در آن زمان شود از بیم رمح چون مارت
حیات بر تن شیران کارزار وبال
چو لاله گردد از زخم خنجر تو قفار
چو سرمه گردد از سم مرکب توجبال
چو بشنود غو کوس تو بر زند گردون
بطبل رحت ارواح دشمنانت دوال
گزیده تر بنژاد و ستوده تر بتبار
زبور بیژن گیو وز رخش رستم زال
گه مسیر مرو را شهاب گشته عدیل
گه نبرد مرو را سپهر گشته همال
باستوا چو الف دست و پای او ، لکین
ز نعل او همه عالم گرفته صورت دال
هلال رشک برد از نعال او دایم
بدان صفت که نجومش ز میخ های نعال
زهی بجاه تو ایام را سعادت عمر
خهی بملک تو اسلام را طراوت حال
تویی که نیست جهان را ز خدمت تو ملام
تویی که نیست فلک را ز طاعت تو ملال
ستاره تابع پیمان تو شده شب و روز
زمانه طایع فرمان تو شده مه و سال
جناب تست ز احداث آسمان مرجع
سرای تست ز آفات روزگار مآل
بروز معرکه تنین و شیر گردون را
شکسته سهم تو دندان و باس تو چنگال
ز بانگ سایل یابد مسامع تو نشاط
چنان که سمع نبی لذت از اذان بلال
کفایت تو کند مشکلات گیتی حل
چنانکه قوت فکر مهندسان اشکال
همیشه تا نبود همچو شمس تابان نجم
همیشه تا نبود همچو سرو یازان نال
ز آسمان بزرگی بسان شمس بتاب
بوستان معالی بسان سرو ببال
بقای عمر تو فارغ شده ز سهم فنا
کمال ملک تو ایمن شده بیم زوال
فلک متابع تو بالعشی و الابکار
جهان مسخر تو بالغدو والآصال
قصیده های من اندر ثنای حضرت تو
همه چو سحر حلال و همه چو آب زلال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش یک شخصیت بزرگ و صاحب مقام میپردازد. شاعر ویژگیهای جمال و خصال او را بیان میکند و او را به عنوان دینی هدایتکننده و امیدی برای بشریت معرفی میکند. از عهد آدم تا به حال، هیچکس به اندازه او امید را در دلها ننشاند. توصیفاتی از قدرت و نفوذ او در دنیا و همچنین تأثیرات مثبتش بر جامعه و افرادی که به او ارادت دارند، در شعر دیده میشود. شاعر بر این باور است که همه چیز تحت تأثیر او قرار دارد و پیروزیها به او مربوط میشود. این شخصیت به عنوان حامی و سرپرستی توصیف میشود که بر جهان حکومت میکند و موجب آبادانی و امنیت میگردد. شاعر از او به عنوان ستارهای درخشان یاد کرده و زندگیای پایدار و مقاوم در برابر زوال را برایش آرزومند است.
هوش مصنوعی: ای خداوند، به خاطر زیباییات، سرزمینهای پر از شکوه و جلال پر از خوبیها و صفات تو شدهاند.
هوش مصنوعی: نیکویی و کمال واقعی در مردانگی تو نهفته است، که دور باد از مردانگیات هرگونه نقص و عیبی.
هوش مصنوعی: از زمان آدم تا دوران تو، آسمان نهالی در باغ سرزمین امیدی کاشته که هیچکس به اندازه تو امیدواری ندارد.
هوش مصنوعی: حسادت از نیکوییها و ویژگیهای برجسته تو برمیخیزد و این باعث میشود که دیگران در مقابل زیباییها و خصوصیات تو خجالتزده شوند.
هوش مصنوعی: اگر عملی در اطاعت تو وجود ندارد، پس گناه هم در سخن گفتن از تو جایی ندارد، چرا که ستایش تو غیرممکن است.
هوش مصنوعی: با اراده و قدرت تو، همه چیز در راستای نیکی و بدی مشخص میشود. به فرمان تو، همه چیزهای حرام و حلال تعیین میگردند.
هوش مصنوعی: برای تو پرچم تأیید برافراشته شده و نامه شانس و موفقیت به نام تو نوشته شده است.
هوش مصنوعی: هیچ چیز در این جهان برای کسی به خوبی و به خوشی نمیافتد مگر اینکه تو در آن نقش داشته باشی؛ روزگار و سرنوشت نیز به سمت تو نمیچرخد و نمیآید مگر به خاطر تو و تاثیر تو در زندگیات.
هوش مصنوعی: همه چیز من به خاطر تو آسیب دیده و خراب شده است، حتی دشمنان هم که گاهی به خاطر مال من دشمنی میکنند و گاهی به خاطر خود مال دشمنی دارند.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه چقدر زیاد بدون اراده و از روی خواسته به دیگران میدهی، در گسترهی دنیا به اندازهی گستردگی سؤالها، نوشتهای ایجاد شد.
هوش مصنوعی: خداوند بخشنده و مهربان است و تمامی نعمتهایی که در این دنیا به ما میرسد از اوست. در حقیقت، همه انسانها در طول زمان وابسته به رحمت و بخشش او هستند و هیچکس در این دنیا از عطای او بینیاز نیست.
هوش مصنوعی: مردان نیکوکار به سوی تو میروند، چون تو هم محل و مکان نیکیها و فضیلتها هستی و هم جایی برای استراحت و آرامش.
هوش مصنوعی: تمام ثروتها و داراییها به خاطر اینکه تو سبب تفرقه در آنها شدی، بر تو انباشته شده است.
هوش مصنوعی: هرگاه دشمن به سرزمین دوست تو حمله کند، مرگ با شتاب به سوی او میدود و با قدرت خود را به او میرساند.
هوش مصنوعی: تمام حقیقت در یمن وجود دارد و منبع ایمان نیز در آنجاست. همهی خوبیها و فضیلتها در آنجا جمع شده است.
هوش مصنوعی: پوشش لشکر عظیم تو در میدان جنگ، تمامی سرزمینهای دشمنان را با دست خستگی و درماندگی در اختیار گرفته است.
هوش مصنوعی: وقتی که مویسقان مرگ با نواهای دلانگیز خود از خطرات زندگی خبر میدهند، جامهای پر از شراب مرگ را به دور میچرخانند.
هوش مصنوعی: هوا به دلیل زیباییهای زمین به حرکت درمیآید و زمین از آشفتگی ناشی از حملات دلیران میلرزد.
هوش مصنوعی: زندگی همچون ذرتی در مزرعه است که بادی آن را به آسمان میبرد و خوشیها را از آن دور میکند، و این عمر ماست که در دل خاک، آرزوهای ما را به فراموشی میسپارد.
هوش مصنوعی: در دنیای بیرون، از روشنایی و تاریکی ستارهها و آسمان، و از رنگهای مختلف که بر زمین نمایان است، نشانهها و لباسی خاص میسازند. زمین نیز با هلالها و اشکال گوناگون، فضایی زیبا و شگفتانگیز را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: از شدت حیرت، چهرهاش به تیرگی گراییده، هرچند که ظاهری از خود درست کرده که مانند اشباح سفید به نظر میرسد، ولی درواقع از ترس و دلهرهای که در دلش است، از کودکان دور شده است.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، ترس از نیزه به قدری زیاد میشود که مانند مار، زندگی را برای شیران میدان جنگ سخت میکند.
هوش مصنوعی: چون گل لاله، داغهای خنجر تو را به دوش میکشم و همچون سرمه، نشانههای سم مرکبت را بر چهره دارم.
هوش مصنوعی: وقتی صدای طبل تو به گوش آسمان برسد، ارواح دشمنانت با نغمهای خوش به رقص درخواهند آمد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فرزندانی که از نسل خوب و بزرگزادگان به دنیا میآیند، مشهورتر و مورد ستایش هستند. همچنین مقایسهای بین بیژن و گیو و رخش و رستم زال میشود که نشاندهندهی بزرگی و ارزش داشتن نسلهای آنان است.
هوش مصنوعی: گاه در مسیر تو شهابوارهای قرار دارد که حریف است، و گاه آسمان در نبرد تو شبیه به رقیب میشود.
هوش مصنوعی: همانطور که الف در حالت متعادل و منظم قرار دارد، دست و پای او نیز به همین صورت است. اما با این حال، اثر نعل او به قدری قوی است که تمام عالم را تحت تأثیر قرار داده و شکل آن را تغییر داده است.
هوش مصنوعی: هلال، با زیبایی و ظرافتش، همواره از نعل و سم اسب او حسادت میورزد، به گونهای که ستارهها نیز از ویژگیهای نعلهای او تحت تأثیر قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: ایام زندگی با وجود تو به خوشی میگذرد و دوران اسلام با سلطنت تو سرشار از شادابی و رونق است.
هوش مصنوعی: تو هستی که جهان هیچ نارضایتی از خدمت تو ندارد، و تو هستی که آسمان هیچ کدورتی از بندگی تو احساس نمیکند.
هوش مصنوعی: ستارهها در شب و روز به توافق تو پایبندند و زمانه نیز از دستورات تو تبعیت میکند، مانند ماه و سال که به آنچه تو خواستهای گوش میدهند.
هوش مصنوعی: ای دوست، تو سرایی هستی که از آسمان ساخته شده و باید در برابر بلاهای زمانه محافظت شوی.
هوش مصنوعی: در اینجا به جنگی بزرگ و شجاعت انسانها اشاره شده است. در این معرکه، نیروهای وحشی و منحصر به فردی وجود دارد که قدرت و دندانهایشان نشان از توانایی و شجاعت آنهاست. این بیان به نوعی به چالشهای بزرگ و توانمندیهایی که در برابر آنها قرار میگیرد، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: صدای دلنواز باعث ایجاد نشاطی در تو میشود، مانند لذتی که پیامبر از شنیدن اذان بلال میبرد.
هوش مصنوعی: مشکلات دنیا به اندازهای که وجود دارد، تو را به خوبی یاری میدهد تا آنها را حل کنی، همانطور که توانایی و تفکر مهندسان میتواند مسائل پیچیده را برطرف کند.
هوش مصنوعی: همیشه وقتی که مثل خورشید درخشان و همیشه سرزنده وجود ندارد، عاشق همیشه در حال درد و ناله است.
هوش مصنوعی: از آسمان بزرگی مانند خورشید نور افشان باش و در باغ معانی همچون سرو سر به فلک کشیده بالغ و بلند بالا شو.
هوش مصنوعی: عمر تو دیگر از سهم فنا خارج شده و تمامیت و زیبایی تو در امان از نابودی است.
هوش مصنوعی: آسمان در شب و صبح پیرو توست و جهان در صبح و شام تحت فرمان تو قرار دارد.
هوش مصنوعی: شعرهای من درباره تو، مانند سحر، پاک و بیضرر هستند و مانند آب زلال، شفاف و زندهکنندهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسان که تلخی زهر طلب نمیدانند
ترش شوند و بتابند رو ز اهل سؤال
تو را که میشنوی طاقت شنیدن نیست
مرا که میطلبم خود چگونه باشد حال؟
شکفت لاله تو زیغال بشکفان که همی
[...]
به سیصد و چهل و یک رسید نوبتِ سال
چهارشنبه و سه روز باقی از شوّال
بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم
سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال
ستوروار بدینسان گذاشتم همه عمر
[...]
اگر کمال بجاه اندر است و جاه بمال
مرا ببین که ببینی کمال را بکمال
من آن کسم که بمن تا بحشر فخر کند
هر آنکه بر سر یک بیت من نویسد قال
همه کس از قبل نیستی فغان دارند
[...]
همیشه گفتمی اندر جهان به حسن و جمال
چو یار من نبود وین حدیث بود محال
من آنچه دعوی کردم محال بود و نبود
از آنکه چشم من او را ندیده بود همال
ز نیکویی که به چشم من آمدی همه وقت
[...]
ز نور قبۀ زرین آینه تمثال
زمین تفته فرو پوشد آتشین سر بال
فروغ چتر سپهری بیک درخشیدن
بسنگ زلزله اندر زند بگاه زوال
درر چو لاله شود لعل در دهان صدف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.