گنجور

 
۱
۲
۳
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲

 

شستند بمی خرقه آلوده ما را

کردند منزه ز دغل دوده ما را

بشکست و فرو کوفت چو در هاون تسلیم

بر باد فنا داد فلک سوده ما را

بود از کرم پیر خرابات اگر داد

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳

 

دل نداد از دست یک مو زلف یار خویش را

تا سیه کرد از کشاکش روزگار خویش را

اختیاری بهر عاشق نیست در فرمان عشق

تا قلم بکشیم بر سر اختیار خویش را

گرفتم تا صبح محشر مست از آن چشم خمار

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷

 

از حسرت لعلی که در او آب حیاتست

مردیم و بسی عقل در این واقعه ماتست

بر چشمه حیوان دلم از زلف تو پی برد

با لعل تو ارزد ره اگر بر ظلماتست

ز اشعار من آنانکه لب اندر لب یارند

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲

 

ای صفی معشوقت آخر دیدی اندرخانه بود

بر سراغش گرد عالم گشتنت افسانه بود

شاهدی کآواز او از کعبه می‌آمد بگوش

عشق بردم بر نشانش مست در میخانه بود

زان بت بی‌پرده پوشد ار که شیخ شهر چشم

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

دل در شکن طره جانانه چه سازد

بر نگسلدار سلسله دیوانه چه سازد

گویند شب افسانه مرا تا بردم خواب

سودائی زلف تو بافسانه چه سازد

بر شمع جمالش که روان باخته جبریل

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴

 

در کوی تو یک لحظه اقامت نتوان کرد

و اندیشه رفتن بسلامت نتوان کرد

نسبت بمه آن طلعت نیکو نتوان داد

تشبیه بسرو آن قد و قامت نتوان کرد

جز چشم ترا فتنه جادو نتوان گفت

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷

 

شاهدی کاهل نظر عشق جمالش دارند

دل بجا باشد اگر محو مثالش دارند

حسن او را همه دستی ز ارادت بدعاست

نی که اندیشه ز آسیب زوالش دارند

غیر مثلش که در اندیشه بود فرض محال

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹

 

در عشق تو آن بهره که حاصل شود آخر

خونیست که جاری به رخ از دل شود آخر

مژگان تو صف بسته چنین بی‌ سببی نیست

بر هم زن صد قوم و قبایل شود آخر

بر زلف تو دلبستگی ما به خطا نیست

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰

 

از بهر قرار دل دیوانه خود باز

با زلف تو گیرم ز سرافسانه خود باز

آواره بهر شهر چنانم که نبینم

یک دوست که پرسم خبر از خانه خود باز

بر باد مده کاه خود ای شیخ که بگرفت

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵

 

دل بگیسوی تو پی برد و غم آنجا بگرفتش

یاد از آن سلسله تا کرد سرا پا بگرفتش

لشگر حسن چو صف بست بتاراج دل و دین

خال بنشست براه دل و تنها بگرفتش

آبم از سر زغم عشق تو بگذشت و بشستم

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰

 

دلی که می‌کشد او را کمند گیسویی

کجاست راه که یابد رهائی از سوئی

سزاست آنچه دل از دست طره تو کشد

که کرد بیخبر آهنگ سخت بازوئی

جراحتی که را دل ز تیغ هجران یافت

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱

 

این کمر جانا که تنگ از بهر نیرو بسته‌ای

دست هیچ اندیشه نگشاید که نیکو بسته‌ای

بر نثارت جان ما باشد بکف محتاج نیست

آن خیالی کز اشارتهای ابرو بسته‌ای

از کمانداری ابرو و ز کمین‌گیری خال

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶

 

گر عناصر سرگران کردند با من نوبتی

ترک تن گویم کز ایشانم نباشد منتی

روضه کو خاک آدم را بباد از دانه داد

شایم آتش را گرش آبی نهم یا عزتی

گفت دانائی چه سنگی قدرش از لعلست بیش

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۳ - الاسم

 

ز اسم ار اصطلاح ما بدانی

عجب باشد اگر در لفظ مانی

مراد از اسم نزد ما مسمی است

که او را اعتبار لفظ و معنی است

بوجهی اسم گویم عین ذات است

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۲ - ام الکتاب

 

گرت اندیشه‌ام الکتاب است

نخستین عقل اندر هر خطاب است

در او ثبت است احوال خلایق

ز اول تا به آخر با دقایق

ز ایجاد و قبول و فعل و آثار

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۶۹ - جهتا‌الضیق والسعه

 

جهت باشد یکی ضیق وسعت باز

بود تنزیه ذات اول جهت باز

که دور از عقل و فهم و اشتهار است

خود آن از وحدت ذات اعتبارست

بسوی غیر با او اتساعی

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۹۳ - خلق جدید

 

تو از خلق جدید این را سنددان

ز موجود اتصالات مدد دان

دم رحمن بممکن هست ممتد

که هر دم زو رسد فیض مجدد

بذات خویش ممکن جز عدم نیست

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۰۷ - الرحیم

 

رحیم اسمیست کز وی می‌شود خاص

بقرب حق وجود اهل اخلاص

هر آنرا فهم معنای رحیم است

در این ره صاحب قلب سلیم است

هر آن فیضی که در قوس صعودت

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۳۸ - سرالتجلی

 

یکی از بهرت تسکین و تسلی

ترا سازم بیان سر تجلی

چو خورشید وجودت بی‌ز فی شد

شهود کل شیئی در کل شیی شد

خود این در کشف قلبی آن تجلی است

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۴۱ - سرسرالربوبیه

 

ربوبیت بسر سر بود آن

ظهور رب بصورتهای اعیان

پس آن باشد زحیث مظهریت

ز بهر رب قائم بر هویت

که ظاهر بر تعینهای خود بود

[...]

۷ بیت
صفی علیشاه
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۵۶