گنجور

 
صفی علیشاه

تو از خلق جدید این را سنددان

ز موجود اتصالات مدد دان

دم رحمن بممکن هست ممتد

که هر دم زو رسد فیض مجدد

بذات خویش ممکن جز عدم نیست

عدم را در تفهم بیش و کم نیست

عدم دان خلق را در عین امکان

کنی قطع نظر چه از موجود آن

پس او را هست آنی ز آنات

فیوض مستمر از حضرت ذات

هر آن فیض که هر آنش امیدست

توالی را همان خلق جدیدست

بر او گر اتصال فیض کم شد

خود آن موجود در آنی عدم شد