شاهدی کاهل نظر عشق جمالش دارند
دل بجا باشد اگر محو مثالش دارند
حسن او را همه دستی ز ارادت بدعاست
نی که اندیشه ز آسیب زوالش دارند
غیر مثلش که در اندیشه بود فرض محال
ممکنی نیست که در حکم محالش دارند
لب گشاید چو پی حل معما بسخن
اهل معنی عجب از حسن مقالش دارند
ناصح از عقل مگو کاین شتر از مستی عشق
رفته زان کار که در قید عقالش دارند
دل صفی بست بگیسوی تو چون اول عشق
بیم سرگشتگی افزون ز مآلش دارند
نکته دانان ره من یکتنه دانند که بست
زان بتاراج دل اندیشه ز خالش دارند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است. شاعر به زیبایی محبوبش اشاره میکند و میگوید که هرکسی که به او عشق ورزد، دلش بهخاطر آن زیبایی محو شده است. او تأکید میکند که هیچکس نمیتواند همچون محبوب او را تصور کند و گمان اشتباه است که فکر کنیم زیبایی او ممکن است زوال پیدا کند. همچنین شاعر هشدار میدهد که در عشق، عقل و کارشناسی کافی نیست و گاهی باید از عقل فاصله گرفت. دل عاشق در دام گیسوان محبوبش گرفتار شده و نگران عواقب این عشق است. در نهایت، تنها عارفان واقعی از عمق معانی عشق و زیبایی او آگاهند.
هوش مصنوعی: اگر کسی به دلایل مختلف نمیتواند به زیبایی یک معشوق توجه کند، باز هم جای تعجب نیست اگر دلشان به یاد مثال آن زیبایی محو و بیتاب است.
هوش مصنوعی: زیبایی او باعث میشود که تمام دلها به او عشق ورزند و دعا کنند، نه اینکه نگران از دست رفتن او باشند.
هوش مصنوعی: اگر به غیر او چیزی در ذهن خود تصور کنی، امکان ندارد که چیزی در حکم غیرممکنها وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: وقتی که کسی به حل معماها میپردازد و سخن میگوید، اهل دانش و معنی از زیبایی کلامش شگفتزده میشوند.
هوش مصنوعی: هرگز به عقل و نصیحت فکر نکن، زیرا این شتر (منظور از شتر، انسان عاشق است) به خاطر مستی عشق از آنچه که به دستش آورده رهایی یافته و دیگر نمیتواند به آن قید و بندها توجه کند.
هوش مصنوعی: دل پاک و بیآلایش من به موها و زیباییهای تو دل باخته است. مثل روزهای اول عشق، احساس ناامنی و نگرانی بیشتری از عواقب این عشق دارم.
هوش مصنوعی: افراد باهوش و زیرک تنها خودشان میدانند که چرا دل من به خاطر زیباییهای آن معشوق پریشان است و بر سر آن چه فکرهایی میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاید این طلعت میمون که به فالش دارند
در دل اندیشه و در دیده خیالش دارند
که در آفاق چنین روی دگر نتوان دید
یا مگر آینه در پیش جمالش دارند
عجب از دام غمش گر بجهد مرغ دلی
[...]
دلبر من که همه مهر جمالش دارند
هست چون آیت رحمت که بفالش دارند
این هما سایه که مرغان سپید ارواح
حوصله پر زسیه دانه خالش دارند
پادشاهی که زر سکه او مهر ومه است
[...]
همه صحبت ز فراق وز وصالش دارند
عمر خود صرف جهانی بخیالش دارند
همه جویندهٔ آن جان جهانند ولی
اهل دل بهره ز دیدار جمالش دارند
خم از آن قامت عشاق بود کاندر دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.