ای علی‌ رحمت‌ ای جانهای پاک

مر تو را قندیل‌ نور تابناک

تابناکی‌ نور پاکت‌ را سِزد

تا شود کور از شعاعش‌ چشم‌ بد

تا ابد نور تو در دور وجود

[...]

ای علی‌ تو گرچه‌ خاکی‌ نسبتی‌

لیک‌ نبود بر جهادت‌ رخصتی‌

رو که‌ این دم گشت‌ خواهی‌ در به‌ در

با اسیران باش یار و همسفر

خاک می‌ دانست‌ گویا ز ابتدا

[...]

این‌ سخن‌ بیرون ز وهم‌ است‌ ای پناه

تاخت‌ عبدﷲ سوی قتلگاه

دید خنجر هِشته‌ دیو واژگون

بر گلوی شاه، دردش شد فزون

دست‌ وی بگرفت‌ کای دیو عنود

[...]

هستی مطلق ز غیب ذات خویش

خواست گردد جلوه گر ز آیات خویش

از احد کاطلاق ذات الله بُد

گشت ظاهر در صفات الله شد

صورت الله گر دانی مقام

[...]

ای گروه مؤمنان از عام و خاص

بر شما بنوشته شد حکم قصاص

«کُتِب «یعنی بر شما گردید فرض

همچو بهر سطح و طول و عمق و عرض

مر قصاص آن لازم کونیت است

[...]

مردمان بودند یک امّت همه

اندر اول از ره فطرت همه

یا به طفلی یا به عهد بوالبشر

اختلاف آنجا نبود اندر نظر

پس شدند اندر طبیعت مختلف

[...]

ای خدا ما را به فضل خود ببخش

ور خطای ما گذشت از حد ببخش

گر که نگذشتیم ما از فعل زشت

حلم کن بگذر ز مشتی بد سرشت

تو توانی هر بدی را خوب کرد

[...]

گو تویی ای آنکه بخشی تاج و گاه

بر تمام ملک هستی پادشاه

شاه آن باشد که هست از مشیتش

جان اشیاء در احاطۀ قدرتش

هر که را خواهی دهی ملک جهان

[...]

گفت یا رب من کبیرم، زن عقیم

نیست امیدم به فرزند ای کریم

گفت این از یَفعَلُ الله مَایَشَآء

بر تو آید تا بر آن یابی رجاء

گفت یا رب آیتی خواهم بر آن

[...]

در ازل میثاق توحید از سران

حق گرفت اعنی که از پیغمبران

بر خلایق عام این میثاق بود

لیک خاص انبیاء ز اشفاق بود

تا از ایشان کاهل صف اولند

[...]

پس به سوی دین خود گردید باز

رفت چون از دین اسلام امتیاز

این اراجیف از شیاطین منتشر

بین مردم گشت و هر دم مشتهر

زین خبر اسلامیان از کارزار

[...]

وآنکه آید بر وی از ناراستی

راستی ناید بر او جز کاستی

میرسد بر وی به مثل آن عمل

روز رستاخیز از غل و دغل

میرسد بر هر کس آنچه کرده کسب

[...]

این قدر هم بهر نظم عالم است

ور نه اجرای محبّت اقدم است

از محبّت سنگ و گِل ، سنبل شود

خُلق زن گر خوار باشد گُل شود

پس اگر فرمان برند از شوهران

[...]

جابر انصار شد بیمار او

بر عیادت شد رسول نیک خو

گفت جابر، مال دارم من به عین

نه ولد باشد مرا نه والدین

لیک دارم هفت خواهر یا که بیش

[...]

پس بگفتند آن زنان ساده دل

که زلیخا بر غلامش داده دل

خواست یعنی تا که بدهد کام او

شهر پر شد از حدیث و نام او

حبّ یوسف در دلش ره یافته

[...]

نیکویی گر می کنید آن نیکویی

بر نفوس خود کنید از پیروی

ور کنید از بد وبالش بر شماست

فعلها راجع به فاعل در جزاست

مرتضی(ع) فر مود من هر گز به کس

[...]

آمد آیا بر تو از موسی خبر

آتشی چو از دور دید او در نظر

گفت با اهلش کنید اینجا درنگ

کآتشی دیدم ز دور اسپید رنگ

برف میبارید و شب بس بود تار

[...]

حق درآرد مؤمنان را در جنان

وآنکه کرده کار نیکو در جهان

بوستانها که مر آنها را ز زیر

میرود جوهای آب اندر مسیر

می کند آن را که می خواهد خدا

[...]

ای محمّد (ص) ره تو نتوانی نمود

بر کسی کش دوست داری خود ز جود

حق تعالی می نماید لیک راه

هر که را خواهد سپید او یا سیاه

حق به حال مهتدین داناتر است

[...]

مشرکی گفتا محمّد شاعر است

آمد آیت کاین سخن ژاژ است و پست

شعر ما ناموختیم او را به هیچ

هم نشاید این مر او را در بسیج

نیست این بر مردمان جز ذکر و پند

[...]