بخش ۲۵ - خطاب به پیر طریقت و سلطان حقیقت و طلب همت نمودن از آن حضرت
ای علی رحمت ای جانهای پاک
مر تو را قندیل نور تابناک
تابناکی نور پاکت را سِزد
تا شود کور از شعاعش چشم بد
تا ابد نور تو در دور وجود
هست تابان کوری چشم حسود
این حسودان خسیس ناپسند
کز جهودی منکر نور تواند
چون کشیدند از تولاّی تو سر
کرد تقدیر قضاشان کور و کر
مُهرشان بنهاد حق بر دل ز خشم
این سزای هر جهود خیره چشم
خیره چشمی کرد ابلیس از منم
قهر حق راندش ز درگاه کرم
گفت من از نار و آدم ز آب و خاک
گر کشم از سجدة او سر چه باک
دید ز آدم ظلمت طین آن لعین
غافل از نور تو گشت و سرّ دین
کاندر آدم سرّ عشقت مختفی است
قصد حق اظهار این عشق از صفی است
تافت روی از نور عشقت آن جهود
لاجرم شد رانده از درگاه جود
کرد یزدان از در رحمت رَدش
تا که عبرت گردد آن فعل بدش
ای علی رحمت ای سلطان راز
چشم عبرت بین ما را کن تو باز
هین ز شرِّ کبر و وسواس دو تو
می گریزم در پناه ذات تو
گر ز امرت سر زند دزدیده دل
بحر آتش را در او کن مشتعل
تا بسوزد شعله نارِ غمت
هرچه کآن با غم نباشد همدمت
کی گذارد غیرت عشق غیور
جز غمت در سینه مستان سرور
دل که شد مست از شراب بی غشت
هر زمان سوزنده تر دید آتشت
تا بسوزد بیشتر دل زین تفم
نِه شراب آتشینی در کفم
زآن شراب شعله خوی عقل سوز
در دل چون طشت آتش برفروز
طشت چبود کآتش عشقت ز تاب
بحرها را افکند در التهاب
چو از تب عشق است استسقا ی دل
آبها گردد حرارت زای دل
دل ز سوز عشقت اندر تابش است
همچو ماهی غرق بحر آتش است
نالم این را کامشب است افزون تبم
ای طبیب از حال دل پرس امشبم
من مریض عشق و تو روح اللّهی
از غم و درمان دردم آگهی
کس چه داند جز تو حال اهل غم
کاین تب از عشق است نه از سودا و دم
چون تویی درمان ما و درد ما
درد دل را بیدوا کن، بیدوا
کی ز درد عشق دل را رستگی است
تا که بر زنجیر عشقش بستگی است
بهر دل زنجیر غم را تاب ده
هرچه عطشان تر شد او را آب ده
نام آب انداخت بر جانم عطش
و ین دل مُستَسقیم شد مرتعش
یادم آمد زآن فقیر حق طلب
کآب برد از بهر شاه تشنه لب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن به مقام و روشنایی علی (علیهالسلام) اشاره میکند و او را به عنوان منبع نور و رحمت معرفی میکند. از نور علی سخن میگوید که حسودان و کافران را کور میکند و بر آنها تاثیری منفی میگذارد. به عمق عشق به علی و نیاز به او در زمان سختیها اشاره دارد و از خداوند میخواهد که چشم دل را به حقیقت عشق باز کند. شاعر خود را در درد عشق به علی توصیف میکند و از او درخواست درمان میکند. در نهایت، شاعر به یاد انسانهای پاک و دردمند میافتد که در جستجوی رحمت و آب زندگیبخش هستند. متن به عمق احساسات و روحانیات اشاره میکند و نشاندهنده عشق عمیق به مقام اهل بیت است.
هوش مصنوعی: ای علی، ای رحمت و ای جانهای پاک، تو همچون چراغ روشنی درخشان هستی.
هوش مصنوعی: نور خالص و درخشان تو به قدری تابناک است که چشمهای بد و ناپاک را به طور کامل کور میکند.
هوش مصنوعی: نور تو همیشه و در تمام ابعاد وجود تابناک است و حسودان به خاطر این نور، کور و ناتوان هستند.
هوش مصنوعی: این حسودان کممایه و ناپسند، که منکر روشنایی و نور هستند، از حسد به دیگران میکوشند.
هوش مصنوعی: وقتی از محبت و دوستی تو دست برداشتند، تقدیر و سرنوشتشان به گونهای شد که به هیچ چیز نمیبینند و نمیشنوند.
هوش مصنوعی: خداوند بر دلشان نشانهای قرار داد تا به خاطر خشمشان، مجازاتی برای هر یهودی بداندیش باشد.
هوش مصنوعی: ابلیس نگاهی به من انداخت، از سوی خداوند مورد غضب قرار گرفت و از درگاه رحمت دور شد.
هوش مصنوعی: گفت: من از آتش و آدم به آب و خاک آمدهام. اگر سرم را از سجدهاش بردارم، چه نگرانی دارم؟
هوش مصنوعی: انسان به دلیل طبیعت تاریک و آلودهاش از نوری که تو فراهم کردهای غافل شد و از راز دین دور ماند.
هوش مصنوعی: در وجود آدمی راز عشق تو نهفته است و هدف از بیان این عشق از جانب حق، نشان دادن مقام و جایگاه اوست.
هوش مصنوعی: روشنایی چهرهات به خاطر عشق تو باعث شد که آن آدم زشتکار به ناچار از در رحمت و بخشش طرد شود.
هوش مصنوعی: خداوند به خاطر رحمتش عذر و فرصت را به او میدهد تا از کار ناپسند خود عبرت بگیرد.
هوش مصنوعی: ای علی، رحمت و بخشش تو را از ما دور نکن، ای سلطان رازها، چشمان ما را که به عبرت و عبرتآموزی نیاز دارد، روشن کن و به ما بینایی عطا کن.
هوش مصنوعی: من به دنبال پناهی از بزرگیطلبی و وسواس در سایه امنیت تو هستم.
هوش مصنوعی: اگر دل کسی که عاشق است، از دست تو برود، دلش را مانند دریا در آتش شعلهور کن.
هوش مصنوعی: بگذار که آتش اندوه تو هر چیزی را که با غمت نیست، بسوزاند.
هوش مصنوعی: جز غم تو، هیچ احساسی در دل عاشقانی که پر از عشق و شور هستند، جایی ندارد. آنها فقط به یاد تو و عشق تو زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: وقتی دل از نوشیدن شراب ناب شگفتانگیز شاد و سرخوش میشود، هر لحظه شعلههای آتش عشق و احساس درونش بیشتر و بیشتر میسوزد.
هوش مصنوعی: بهتر است این دل بیشتر بسوزد، پس شراب آتشینی را در دستم قرار بده.
هوش مصنوعی: از آن شراب، شعلهای به دل میافتد که مانند تشت آتش، بسوزاند.
هوش مصنوعی: عشق تو مانند آتشی است که به شدت میسوزاند و مثل امواج دریا در حال تلاطم و بیقراری است.
هوش مصنوعی: وقتی دل به عشق دچار تب و تندی میشود، آبها هم این حرارت را از دل میگیرند و گرم میشوند.
هوش مصنوعی: دل من از شدت عشق تو در التهاب است، مانند ماهی که در آتش غرق شده باشد.
هوش مصنوعی: امشب دلم بیحالتتر و پرتب و تابتر از همیشه است. ای پزشک، حال من را بپرس و بدان که درد من بیشتر شده است.
هوش مصنوعی: من به عشق بیمار شدهام و تو همانند روحالقدس هستی که از غمها و دردهای من آگاهی داری.
هوش مصنوعی: هیچکس جز تو نمیداند که حال افرادی که در غم هستند چگونه است؛ زیرا این بیتابی ناشی از عشق است، نه از ناراحتی یا بیماری.
هوش مصنوعی: چون تویی که مایه آرامش و شفا هستی، درد دل ما را تا مرز بلا حل و بیجواب بگذار.
هوش مصنوعی: آیا دل میتواند از درد عشق آسوده شود تا زمانی که به زنجیر عشق پیوسته باشد؟
هوش مصنوعی: برای دل زنجیر غم را تحمل کن و به او آب بده، هرچه بیشتر تشنه و نیازمند شد.
هوش مصنوعی: اسم آب بر جانم تشنگی را به یاد میآورد و این دل من از شدت شوق به لرزه درآمده است.
هوش مصنوعی: یاد آن فقیر عدالتخواه افتادم که برای سیراب کردن شاه تشنه، خود را به زحمت انداخت و آب آورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.