نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱
درد چون نیست چه تأثیر بود درمان را
گوی شو تا که ببینی اثر چوگان را
از من ای خاک در دوست خدا را بپذیر
بکجا باز برم این سر بی سامان را
چه عجب خلق اگر از تو بغفلت گذرند
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷
فرخنده پیکریست که سر در هوای تست
فرخنده تر سریست که بر خاکپای تست
سودای زاهدان همه شوق بهشت و حور
غوغای عارفان همه ذوق لقای تست
امروز اگر بباد رود در رهت چه باک
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷
بهر جا بنگرم بالا و گرپست
نبینم در دو عالم جز یکی هست
درون خانه و بیرون در اوست
هم او خود حلقه بر در زد هم او بست
زیک شاخیم اگر شیرین اگر تلخ
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷
فرخنده طایری که گرفتار دام تست
فرخنده تر از آن که گذارش ببام تست
آسوده بیدلی کخ بکویت کند مقام
آسوده تر دلی که در آنجا مقام تست
از پای تا بفرق بکام منی ولی
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳
شمشیر تو چشمه ی حیات است
زنجیر تو حلقه ی نجات است
هم روی تو خوبتر ز خوبی
هم ذات تو برتر از صفات است
در دفتر عشق تو دو عالم
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳
من و از خون دل پیمانهای چند
تو و پیمانه با بیگانهای چند
به پیشت درد دل میگویم افسوس
که در گوشت بود افسانهای چند
همان به کآشنا محروم ماند
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷
ای مبارک شب فیروز امید
صبح شو صبح که خورشید دمید
گل مکان بر زبر شاخ گرفت
سرو سر از کنف باغ کشید
دل نشست از قبل منظر چشم
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸
طفلی پی دیوانه زهر خانه درین شهر
یا رب چه کند یک دل دیوانه درین شهر
دل را هوس صحبت ما نیست ببینید
دیوانه ندارد سر دیوانه درین شهر
سودای سر زلف تو گر رهزن دلهاست
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱
شکرانهٔ بازوان پر زور
رحمی به شکستگان رنجور
بیچاره و مستمند و مسکین
شاد از ستم و زجور مسرور
جانها به محبت تو مخلوق
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸
در کف عشق نهادیم عنان دل خویش
تا کجا افکندش باز و چه آید در پیش
خبرت هست که هیچت خبری نیست زخویش
آه اگر بگذردت زین سپس ایام چو پیش
یک جهان کشته و تیغ تو همان وقف نیام
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶
عاشقان را عشق بس باشد کفیل
حسبنا الله ربنا نعم الوکیل
سر بسر اندیشه ها مقهور اوست
بر نتابد مور با نیروی پیل
رهبر فوج هوس شد خیل عشق
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸
ای از صباح رویت روشن شب امیدم
زلف تو شام قدرم روی تو صبح عیدم
گلشن شد از هوایت ویرانه ی وجودم
روشن شد از لقایت کاشانه ی امیدم
باد بهار امروز پیغام یار دارد
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳
من بدین ساعد سیمین که تو داری دانم
که اگر تیغ زنی از تو حذر نتوانم
اگرم تلخ فرستی به حلاوت نوشم
اگرم غیب نویسی به ارادت خوانم
اگرم تاج دهی چاکر این درگاهم
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸
همین نه بنده ی حکم و مطیع فرمانم
چو سایه بر اثر آفتاب تابانم
چو او بکوی در آید ببام دارم جای
چو او ببام کند جای من در ایوانم
اگر بخواند در پیشتر نیارم رفت
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۴
تمام عیبم و از عیب خویش بی خبرم
که حسن روی تو نگذاشت عیب خود نگرم
همین نه بنده ی نا سودمند بی هنرم
بدی و زشتی و عیب است پای تا بسرم
بدین بدی که منم کس مرا نداند و من
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۴
دگرانند بهر سو نگران
من بسوی تونهان از دگران
آنکه بگشود زروی تو نقاب
بست بر دیده ی این بی بصران
ورنه حاشا تو در آیی از در
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۷
سرو سیمین که دیده در چمنی
و آفتابی میان انجمنی
گلبن بزم و شاهد چمنی
زینت باغ و زیب انجمنی
نشنیدی زمانهان سخنی
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸
پای سروی و گوشه ی چمنی
خوش بود خاصه سرو سیمتنی
گل بدامان برند و گلرخ من
گلبنی را میان پیرهنی
انجمن در چمن کنند و مراست
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳
ای روی دلارایت آرایش زیبایی
زیباتر از این رو چیست تا خود بوی آرایی
رویی که جهانسوز است با غازه چه افروزی
زلفی که دلاویز است زآویزه چه پیرایی
ذکر تو فراغ من از مشغله ی تنها
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۴
این شهد نمیرسد بکامی
این صید نمی فتد بدامی
سد جو برهش ز دیده بستم
این سرو نمیکند خرامی
دستم رسد ار بچین زلفش
[...]