گنجور

 
۱۹۲۶۱

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰

 

... هر افسری که دید سزاوار خویشتن

از راه کوی خویش رسیدند بر مراد

عشاق دوست در طلب یار خویشتن ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۶۲

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳

 

... که خاک میکده عشق توست افسر من

مرا به سلطنت فقر راه داد و نمود

ممالک ملک ملک را مسخر من ...

... چه دیر بود که از کعبه تافت تا سر خویش

به پای راهب او سود جان کافر من

بهشت من دل و رضوان من تجلی دوست ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۶۳

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴

 

... که هم ترازوی ما هست برج محمل من

هزار مرحله طی کرده راه مانده هنوز

ز من بپرس که گویم کجاست منزل من ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۶۴

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - قصیده

 

... حسن رخ دوست بی من و بی ما

دجال نبرد راه بر مهدی

خورشید ندید کور مادرزا

جان سالک و راه دور و شب تاریک

ای برق بجه ز جانب صنعا ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۶۵

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - فی المعارف و الحکم

 

... برد گلوی هوی بگذرد ز کوی هوس

کسیکه باشد راه خدای را پویا

دلی که نشو و نمای هوی نهاد ز سر ...

... بزیر پر کشد از فرق تا بوحدت جمع

چو مرد راه نشیند به شهپر عنقا

نه در طریقت این خامهای پخته هوس ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۶۶

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - فی المعرفه و الحکمه و الموعظه

 

... پیادگان بطریق فنا قدم ننهند

که خون راه رواست اینکه میرسد برکاب

نجات نیست کسی را که کشتی خردست ...

... فری برین دل کز طره دید طلعت دوست

مرا فکند ز راه خطا بکوی صواب

فری بفر همایون و بخت مقبل من ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۶۷

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در منقبت حضرت ثامن الائمه علی بن موسی الرضا علیه السلام

 

... موجود را بسایه جود تو التجاست

جز روزی و لای تو درویش راه را

گر خوان سلطنت بود از خوردن احتماست ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۶۸

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - وله ایضا

 

... واحد اول اقلیم ازل ملک اله

که بشر راست درو راه اگر کرد سفر

سفر ثانی در سیر من الله الیه ...

... اسم مستاء/ثر ذاتی که بجز ذات خدای

نبرد راه کسی گرچه بود پیغمبر

زین فرا ترا حدیت که تجلیست بذات ...

... ظفر از عقل نبی بود و کمالات ولی

که بمجهول کسی راه نیابد بفکر

رفرف خواجه درین سیر شود بی پرواز ...

... کف خاک تواش آورد ز ظلمات بدر

میزبانی تو و من بی خبر از راه دراز

میهمان آمده تو پادشه و من مضطر ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۶۹

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در منقبت حضرت حجه عصر عجل الله تعالی فرجه

 

... خورشید آسمانی با ابروی هلالش

از فرط خوبرویی زد راه عقل پیرم

طفلی که نیست بیرون از هفت و هشت سالش ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۷۰

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح قطب الهدایه و محیط الولایه احمد مرسل

 

... چو کفر عشق می جوید نه دین پاید نه آیینش

چو راه وصل میپوید نه سر ماند نه سامانش

چو گردد بی سر و سامان سر و سامان نو گیرد ...

... معارف سر آصف سیرت عارف سلیمانش

بجا ماندت تن خاکی ز همراهان افلاکی

اگر خواهی شدن بر اوج علیین بجامانش ...

... که باشد موت یشک پیل و ناب شیر غژمانش

تنت ماند براه سیل بر اشکسته دیواری

که گر برخیزد از جا بر کند از بیخ و بنیانش

نه راه سیل بتوان بست اگر بندی با لوندش

نه ناب شیر بتوان خست اگر سایی بسوهانش ...

... رموز علم الاسماء و خاتم خواند نادانش

اگر آدم بدی شیطان نبردی راه بر آدم

که آدم یا مسلمان گشت یا شد کشته شیطانش

جمادست و نبات و جانور از آدمی بهتر

اگر عقلست و ایمانست سد راه احسانش

که ایمان علم و احسان عین و حق زین هر دو بالاتر ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۷۱

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در تهنیت عید مولود ناصر الدینشاه

 

... چهار چیزش ماند بچار چیز همی

بلی مناقشه را نیست راه در امثال

برش بسیم سپید و قدش بسرو بلند ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۷۲

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - در نکوهش و مذمت دنیا و اهل آن و معارف و حکم در حالت ضعف و ناتوانی فرموده است

 

... طفلی نموده سخره دستانم

زد راه عقل پیر مرا طفلی

پیرم نه بلکه طفل دبستانم ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۷۳

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - من مکنونات سره و فواتح افکاره و نعت حضرت ثامن الحجج ارواحنا فداه

 

... من بنده دلم که درین ظلمت

بنمود راه روشن هموارم

طی کرد بر عالم ناسوتی ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۷۴

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - وله ایضا

 

... تو که پایی چه خبر داری از سر سران

باده عشق بکش بار گران راه دراز

اشتر مست نیندیشد از بار گران ...

... ابلهانند بملک فلک از معتبران

عقل سدست درین راه و ترا عقل عقال

وهم دامست درین چاه و تو افتاده دران ...

... احمد مرسل سریست بسرحد کمال

اختبار ای خردت راهبر مختبران

قدم از سر کن و بسپار ره سر قدیم ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۷۵

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در حکمت و موعظه و نکوهش اهل دنیا فرموده است

 

... تو احمدی باحد متصل شو از ره ذات

که وحدتست وطن هان بگیر راه وطن

گرفت روزه که افطار اوست دیدن دوست ...

... دویی سیاه کند جامه چون شب ظلمات

اگر بپوشد وحدت ز نور پیراهن

ز نور واحد یزدان پاک روز کثیر ...

... کسیکه صاحب این دیده نیست پیش فنا

بود چوخانه که در راه سیل بنیان کن

کسیکه صاحب این دیده آفتاب برین ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۷۶

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - در حکم و معارف و موعظه و نصایح و نعت حضرت ثامن الائمه صلوات الله و سلامه علیه

 

... گوهر رخشان شدن آموزد آری ریگ را

آنکه خاک راه را آموخت نقد کان شدن

سر حکمت گر فرو خواند جهول یاوه را ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۷۷

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - در حکم و معارف و مواعظ

 

... خاقان گردی به رای و کسری و خاقان

پایان هرگز بحشمتت نبرد راه

سلطنت فقر را نباشد پایان ...

... بسته آن موی گشت رسته ز ظلمات

تشنه آن روی برد راه بحیوان

گشته شمشیر شوق جست ز مردن ...

... باید زد بر بپای جنت و نیران

راه نیابد بغیر آنکه بمیرد

بر در شمس وجوب ذره امکان ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۷۸

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - وله ایضا

 

... تا بمغز از پوست حکم دوست ساری داشتن

در شگفت از تن پرستانم که با مردان راه

ناگزیر ستند در ناسازگاری داشتن ...

... این نه معراجست معراج بخاری داشتن

ذکر و فکر اختیاری سد راه معنویست

چیست دوزخ ذکر و فکر اختیاری داشتن

زر نباید داشت از بهر نثار راه دوست

روی چون زر باید و اشک نثاری داشتن ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۷۹

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - فی الحکم والمعارف

 

... همچو خلیل این بت هوی را گردن

نیست بتی چون تو سد راه تو خود را

یار براهیم بت شکن شو و بشگن

مندیش ای بت شکن ز آتش نمرود ...

صفای اصفهانی
 
۱۹۲۸۰

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - در شکوه از قطع مستمری خود و نکوهش ظلم گوید

 

... تاجور خان و رای و کسری و خاقان

پایان هرگز بحشمتش نبرد راه

سلطنت قطب را نباشد پایان ...

صفای اصفهانی
 
 
۱
۹۶۲
۹۶۳
۹۶۴
۹۶۵
۹۶۶
۱۰۱۶