من تاجرم بدکه بازار خویشتن
بر دست نقد جان و خریدار خویشتن
هر دانشی که بود مرا صرف دید شد
دیوانه شد دلم پی دیدار خویشتن
ایوان ملک قصر ملک دیده ام کنون
بنشسته ام بسایه دیوار خویشتن
سلطان دل ز خاک در خود بسر نهاد
هر افسری که دید سزاوار خویشتن
از راه کوی خویش رسیدند بر مراد
عشاق دوست در طلب یار خویشتن
گشتیم بسکه کوس اناالحق زدیم فاش
منصور پایدار سر دار خویشتن
پرگار خویشتن دل و نبود بغیر دل
در دور خویش مرکز پرگار خویشتن
دیدم تمام کون و مکان را بچشم سر
من غیر خود ندیدم در دار خویشتن
سیاره است و ثابت من عقل و عشق من
من آسمان ثابت و سیار خویشتن
در عین شادمانی و عیش مدام خویش
در حیرتم ز انده بسیار خویشتن
دار حقیقتست بنازم هزار بار
بر صنع دست و پنجه معمار خویشتن
از خویشتن رهائی و باز آمدن بخویش
شرطست در سلوک گرفتار خویشتن
افکنده ام ز دوش دل خویش بار غیر
آسوده ام ز قلب سبکبار خویشتن
سرشار سر وحدت اطلاقی خودم
سرگرم خمر خانه خمار خویشتن
در کار نفی خویشم و نفی صفای خویش
کس نیست همچو من پی آزار خویشتن
بی پرده گویم آنچه بود نیست غیر یار
من جسته ام ز پرده پندار خویشتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره کاوش در درون خود و کشف حقیقت وجود است. شاعر به کمبود و تنهایی خویش اشاره میکند و از عشق و جنون برای دیدار با خود صحبت میکند. او به ابعاد مختلف وجود انسان پرداخته و نشان میدهد که هر چه که در جستجوی آن است، در واقع بازگشت به خویشتن است. همچنین در انتها به رسیدن به وحدت و خلوص اشاره میکند و بیان میکند که حقیقت و عشق واقعی تنها در خود او نهفته است و تلاش میکند از هرگونه وابستگی و خیالی که او را از حقیقت دور کند، رهایی یابد. شاعر به روشنسازی خود و یافتن یار حقیقی در درون خویش پرداخته و معتقد است که هیچکس نمیتواند او را بیشتر از خودش آزار دهد.
هوش مصنوعی: من تاجرم که در بازار زندگیام، جان خود را به قیمت نقد میفروشم و به دنبال مشتری خود هستم.
هوش مصنوعی: هر دانشی که آموختم، به خاطر دیدن تو بود. دلم از شوق دیدار خودم مانند دیوانهها پر از اشتیاق شد.
هوش مصنوعی: من اکنون در سایه دیوار خود نشستهام و به خانه و قصر پادشاهان نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: سلطان قلب، در دل خود را به خاک سپرد و هر فرماندهای که دید، خود را شایستهای برای خود یافت.
هوش مصنوعی: از مسیر محله خود گذشتند و به خواسته عاشقان رسیدند، در جستجوی معشوق خود.
هوش مصنوعی: ما به قدری در مدح و ستایش حقیقت به نفخ و بانگ درآمدیم که در نهایت، منصور به شجاعت و استقامت خود بر دار اعدام نزدیک شد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که دل انسان در مرکز وجودش قرار دارد و همه چیز вокруг او باید به دور این دل بچرخد. در واقع، ما باید به احساسات و دل خود اهمیت دهیم و سایر جنبههای زندگی را در اطراف آن تنظیم کنیم.
هوش مصنوعی: در نگاه من، همه چیز را در جهان دیدم، اما تنها چیزی که در دلم جا دارد خودم است و غیر از خودم را نمیبینم.
هوش مصنوعی: در اینجا میگوید که عقل و عشق فرد مانند سیارهای ثابت است، در حالی که خود او همچون آسمانی است که شامل سیارات متحرک میشود. به عبارت دیگر، عقل و عشق او که ثبات دارند، نقطه اتکای او هستند، در حالی که زندگی و احساسات او در حال تغییر و حرکتاند.
هوش مصنوعی: در حالی که همیشه شاد و خوشحالم، اما در عین حال از اندوه زیادی که در درونم احساس میکنم، حیران و گیج هستم.
هوش مصنوعی: به خاطر وجود حقیقت، هزار بار بر کار و هنر معمار خودم افتخار میکنم.
هوش مصنوعی: برای رهایی از بندهای درونی و رسیدن به خود واقعی، لازم است که مسیری را بپیمایی و از چنگال خودخواهی و گرفتار بودن به نفس رهایی پیدا کنی.
هوش مصنوعی: من سنگینی دل و احساسات دیگران را از دوش خود برداشتهام و اکنون از قلبی که سبک و آزاد است، آسودهام.
هوش مصنوعی: در حالت سرشار از وحدت و یکپارچگی وجود خودم، مشغول خوشگذرانی و لذتبری در دنیای داخلی و روحی خود هستم.
هوش مصنوعی: من در تلاش هستم که خود را نفی کنم و از پاکی واقعی خود دور شوم. هیچکس مانند من نیست که اینگونه به خود آسیب بزند.
هوش مصنوعی: من بیپرده و آشکار میگویم که چیزی جز یارم وجود ندارد و از پرده افکار خودم جدا شدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای جان من خریده بدیدار خویشتن
کرده مرا بمهر خریدار خویشتن
من جان و مال خویش ندارم ز تو دریغ
وز من دریغ داری دیدار خویشتن
تا گشت زیر غالیه گلنار تو نهان
[...]
سر گشتهام ز بخت نگونسار خویشتن
تر دامنم ز چشم گهربار خویشتن
درّ خوشاب دیده به دامن همیکشد
صراف عشق بر سر بازار خویشتن
ای جان مرا تو بارگرانی، کرانه گیر
[...]
ما خود بریده ایم دل از کار خویشتن
لیکن تو رحم کن بگوفتار خویشتن
من جان فروشم و تو بهیچم نمی خری
کس چون تو نیست واقف بازار خویشتن
ما گفته ایم با تو تو با ما مگوی هیچ
[...]
از بسکه رفته ام بر دلدار خویشتن
شرمنده ام ز رفتن بسیار خویشتن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.