گنجور

 
۱۸۲۱

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۲۷ - در حق حمیدالدین

 

... جام لذات را شراب نماند

در فراق تو چرخ را با من

جز بلفظ جفا خطاب نماند ...

وطواط
 
۱۸۲۲

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۳۴ - در حق ادیب صابر بن اسماعیل ترمذی

 

... بر بیاض و سواد او کردند

آفرین اختران چرخ کبود

شد تراز مفاخر بنده ...

... ای بزرگی که در کمال و هنر

چرخ گردان نظیر تو ننمود

چشم عقل تو راز دهر بدید

پای قدر تو اوج چرخ بسود

در علو دست همت عالیت ...

وطواط
 
۱۸۲۳

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۳۶ - در مرثیۀ فخرالدین

 

گزین فخر دین آن شجاعی که چرخ

مرو را بمردی قرینه ندید ...

وطواط
 
۱۸۲۴

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۳۸ - در حق ادیب صابر بن اسمعیل ترمذی

 

... قصب سبق دست رتبت تو

در بلندی ز چرخ برباید

ز نک خورده حسام دانش را ...

وطواط
 
۱۸۲۵

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۳۹ - نیز در حق ادیب صابر بن اسمعیل ترمذی

 

... همه معنی ز لفظ تو زاید

چرخ ذکر ترا نپوشاند

دهر عز ترا نفرساید ...

وطواط
 
۱۸۲۶

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۴۰ - در حق حمید الدین

 

... زان سخن کز ضمیر او زاید

چرخ بر کینه روز و شب دندان

بر بداندیش او همی خاید ...

وطواط
 
۱۸۲۷

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۴۶ - در حق نجم الدین

 

... پرست باغ مکارم ز ضمیران بهار

مدار چرخ بفرمان تست و تا باشی

زهیچ حادثه از هیچ چرخ باک مدار

ببار بر سر احرار ابروار عطا ...

وطواط
 
۱۸۲۸

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۵۳ - در حق شمس الدین

 

... بپیش تو زمانه دست در کش

پر از تیر جفای چرخ جافی

دل بدخواه جاه تو چو ترکش

وطواط
 
۱۸۲۹

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۵۵ - در حق شمس الدین

 

... طبع تو بحر فضل را غواص

چرخ در خمت تو با رغبت

دهر در طاعت تو با اخلاص ...

... آری القاص لایحب القاص

سرورا چرخ شخص من بگداخت

در تف حادثات همچو رصاص ...

... مرد ناکشته دیده هول قصاص

ندهد از جفای چرخ مرا

جز کمال عنایت تو خلاص

وطواط
 
۱۸۳۰

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۶۱ - د رحق شمس الدین

 

... پیوسته تا جمال فلک هست از سماک

بادا ز دست حادثه چرخ کینه کش

پیراهن حیات عدوی تو چاک چاک

وطواط
 
۱۸۳۱

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۶۳ - در حق جمال الدین

 

... ولیت را زند اقبال چنگ در دامن

عدوت را فگند چرخ سنگ بر قندیل

بجنب رأی تو چون سایه ای نماید مهر ...

... همیشه تا که بود اندرین سرای فنا

یکی ز بخت عزیز و یکی ز چرخ ذلیل

بباغ لهو رخ ناصح تو باد چو گل ...

وطواط
 
۱۸۳۲

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۸۴ - در حق جمال الدین

 

... دست عشرت گشاده ای و ببند

پای احداث چرخ بستستی

گرت خود نیست راحتی باری ...

وطواط
 
۱۸۳۳

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۹۷ - در حق تاج الدین

 

... پست باشد بپیش همه تو

هر کجا چرخ راست بالایی

نیست با دانش و شجاعت تو ...

وطواط
 
۱۸۳۴

وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۱۲ - در تغزل

 

چون چرخ همیشه رسم تو طنازیست

کار تو همه فریب و صنعت بازیست ...

وطواط
 
۱۸۳۵

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در توحید

 

... هست روشن هست نور روشنی چندین دلیل

هفت شاه از چرخ و از انجم سپاه آورده ام

گر کسی خواهد گواه از شرق عالم تا به غرب ...

سوزنی سمرقندی
 
۱۸۳۶

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - خدایا مرا دریاب

 

... تا که از سر تازه دارد رنج و بیماری مرا

چرخ زنگاری بشادیهای من میبرد رشک

زنگ غم بر دل نهاد این چرخ زنگاری مرا

غنچه گل را که چون وی نی بگلزار بهشت ...

سوزنی سمرقندی
 
۱۸۳۷

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح علی بن الحسین ذوالفقار

 

... بیش باشد لشکرت از ذره های بیحساب

آفتاب چرخ بر انجم شهنشاهست و تو

بر ملوک عصر شاهنشاهی و مالک رقاب ...

... هیچکس از ملک داران همچو تو با فر و آب

نور جرم آفتاب چرخ پوشیده شود

از سحاب ار پیش نور روی او آید سحاب ...

سوزنی سمرقندی
 
۱۸۳۸

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در مدح نصیرالدین

 

... از پی اسباب تنعم سزد

مجلس او چرخ و حمل آفتاب

گشت سپروار و ازو دفع کرد ...

سوزنی سمرقندی
 
۱۸۳۹

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - در مدح تاج الدین محمودبن عبدالکریم

 

... شد یقین کان رسم و آیین تباه است و تبست

همتی دارد چنان عالی که چرخ برترین

با فرودین پایگاه همتش دونست و نیست ...

سوزنی سمرقندی
 
۱۸۴۰

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - در مدح رکن الدین عقاج خان

 

... رنگ این مفرش به است از مفرش فال پرند

از پی نظاره کاخ تو آیین بست چرخ

از لب جیحون و ترمد تا بسیحون و خجند ...

سوزنی سمرقندی
 
 
۱
۹۰
۹۱
۹۲
۹۳
۹۴
۴۹۲