گنجور

 
وطواط

گزین فخر دین ، آن شجاعی، که چرخ

مرو را بمردی قرینه ندید

بجام رضا همچو مردان مرد

شراب قضا بستد و در کشید

ز دار فنا شد بدار بقا

در آن خطه جای اقامت گزید

مپنداردا، هیچ کوته نظر

که آن شخص در زیر خاک آرمید

بلی ، از جهان فرومایه رفت

و لیکن بفردوس اعلی رسید

بپر سعادت چو روح الامین

بدین سقف زنگارگون بر پرید

چو از عیب هاجان او پاک باد

برون رفت ازین خاکدان پلید

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
قطران تبریزی

چو باد خزان بر درختان وزید

همه کس بموی خز اندر خزید

هوا گشت تاری و روشن شد آب

جوان گشت پیرو جهان شد شدید

بباغ اندر است آبی و نار و سیب

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه