طبعت ، ای صابران اسمعیل
هست دریا ، که درهمی زاید
لفظ تو گوش و گردن معنی
بجواهر همی بیاراید
نثر تو شمع انس افروزد
نظم تو روح روح افزاید
عقدهایی که در علو م افتد
همه جز خاطر تو نگشاید
قصب سبق دست رتبت تو
در بلندی ز چرخ برباید
ز نک خورده حسام دانش را
صیقل فکرت تو بزداید
از چار طبع در دو زبان
یک هنرمند چون تو ننماید
دست تو دامن شرف گیرد
پای تو تارک فلک ساید
فضل را روزگار کی پوشد ؟
کسب بگل آفتاب ننداید
خصم گر زشت گویدد ، دریا
بدهان سگی نیالاید
کلک پیراسته سر تو ، همه
زلف ابکار نظم پیراید
با تو ای پیر عقل برنا بخت
هیچ برنا و پیر برناید
فلک فضلی و مآثر تو
چون فلک تا ابد نفرساید
طبعت آن بوته شد ، که جز دروی
عقل زر هنر نیالاید
نایبات فلک بناب بلا
جگر حاسد تو می خاید
هست در سیرت و سریرت تو
از بزرگی هر آنچه می باید
نظم ، کز طبع تو رود ، در حال
همه آفاق را بپیماید
روح مجروح را طبیب خرد
دارو از گفتهٔ تو فرماید
عندلیبم خطاب کردستی
هر خطابی که تو کنی شاید
عندلیبیست این رهی ، که بعمر
جز ثنای تو هیچ نسراید
می ستاید ترا و در هر باب
مستحقی ، اگرت بستاید
اعتذاری نوشته ای ، که مرا
جز بدان جان همی نیاساید
خوب شعری چنان ، که گر شعری
بیند آنرا ، ز شرم برناید
اینکش همچو حرز می خوانم
تامرا حادثات نگزاید
خود نبودست وحشتی ، و ربود
با چنان اعتذار کی پاید ؟
بیقین دان که : بعد ازین جانم
جز بسوی رضات نگراید
تو ستودی مرا و مثل مرا
زیبد ار روزگار بستاید
جز برای ریاضت خاطر
همتم سوی نظم نگراید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف شخصیت و ویژگیهای فردی میپردازد که شاعر او را ستایش میکند. شاعر به طبع زیبا و خلاقیتهای این شخص اشاره میکند و میگوید که آثار او، چه نظم و چه نثر، روح را افزوده و دلها را روشن میکند. او به بلندی مقام این فرد نسبت به دیگران اشاره دارد و میگوید که فضل و هنر او به مانند آفتاب درخشان است. همچنین، تاکید میکند که با وجود انتقادها و حسادتها، خلاقیت و هنر او بینظیر است و هیچ کس نمیتواند به مرتبت او دست یابد. در پایان، شاعر بیان میکند که جز به ستایش او نمیاندیشد و هدفش از نظم، تنها خشنودی خاطر اوست.
هوش مصنوعی: طبیعتی همچون دریا در وجود صابران است که به وفور و به شکلهای مختلف نمایان میشود.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که کلام و سخن تو به اندازهای زیبا و ارزشمند است که مانند جواهرات، موجب زینت و زیبایی میشود. سخن تو گویا به گوشها و دلها نفوذ میکند و بر گردن و روح انسان جلا میبخشد.
هوش مصنوعی: نثر تو مانند شمعی است که گرما و صمیمیت ایجاد میکند، و نظم تو به روح زندگی میبخشد و آن را ارتقاء میدهد.
هوش مصنوعی: هر نوع پیوند و دوستی که در آسمانها شکل گیرد، تنها خاطرت تو را خوش میکند و تاثیری از آن بر جا نمیماند.
هوش مصنوعی: قدرت و مقام تو آنقدر بالا و قابل توجه است که حتی چرخ فلک هم نمیتواند به آن برسد.
هوش مصنوعی: در این بیت به این نکته اشاره شده که تجربیات و دانش انسان میتواند به تفکر و اندیشهاش شفافیت و وضوح بیشتری ببخشد. به عبارت دیگر، دانش و آگاهی، مانند ابزاری است که ذهن را زینت میدهد و به آن عمق میبخشد.
هوش مصنوعی: هیچ هنرمندی مانند تو نمیتواند از چهار طبع در دو زبان به زیبایی و مهارت عمل کند.
هوش مصنوعی: دست تو به عزت و شرافت میرسد و پای تو به اوج آسمان میرسد.
هوش مصنوعی: هیچ کسی نمیتواند فضیلت و خوبی را از بین ببرد؛ همانطور که هیچگاه گل زیبای آفتاب از بین نمیرود.
هوش مصنوعی: اگر دشمنی به ما زبان طعنه بزند، مانند دریا به دهان یک سگ نمیرسد.
هوش مصنوعی: زیبایی و هنر تو، همچون زلفهای زیبا و بینظیر، همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد و نظم خاصی به جهان میبخشد.
هوش مصنوعی: با تو ای اندیشمند، سرنوشت جوان و پیر هیچکدام قدرتی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: سرنوشت و کرامت تو همواره پایدار و جاودان خواهد بود و هیچ چیزی نمیتواند آن را نابود کند.
هوش مصنوعی: طبیعت آن درخت به گونهای است که فقط انسانهای ساده و بیپرده نمیتوانند به ظرافتها و زیباییهای هنر و عقل دست یابند.
هوش مصنوعی: پیشوایان آسمان به تو حسادت میورزند و برای تو نقشه میکشند.
هوش مصنوعی: در رفتار و باطن تو، نشانههایی از بزرگی و عظمت هر چیزی که باید وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر نغمه یا شعری که از دل و احساس تو بیاید، میتواند تمام دنیای پیرامون را تحت تاثیر قرار دهد و به سوی خود بکشاند.
هوش مصنوعی: درک و خرد تو میتواند برای روح زخمدار راه healing و درمانی پیدا کند.
هوش مصنوعی: تو ای پرنده زیبا، هر سخنی که به من بگویی، میتواند به گونهای مرا خطاب قرار دهد.
هوش مصنوعی: این پرنده خوشصدا فقط برای تو میخواند و در عمرش هیچ نغمهای جز ستایش تو سر نمیدهد.
هوش مصنوعی: اگر کسی تو را در هر زمینهای ستایش کند، شایسته آن ستایش هستی.
هوش مصنوعی: تو نامهای برای عذرخواهی نوشتهای که بدون آن، حتی جانم هم آرام نمیگیرد.
هوش مصنوعی: شعر آنقدر زیبا و دلنشین است که اگر شاعری از آن ببیند، از شرم نتواند خود را به جلو بکشد.
هوش مصنوعی: این شخص را مانند یک حصار میدانم که مرا از حوادث و مشکلات دور نگه میدارد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که ترس و وحشت ناشی از خود فرد نیست، و حالا با وجود این که به درستی عذرخواهی کرده، آیا این وضعیت میتواند پایدار بماند؟
هوش مصنوعی: بدون شک بدان که بعد از این، جانم جز به سمت رضایت تو نخواهد رفت.
هوش مصنوعی: من را ستایش کردی و شایسته است که مانند من، روزگار نیز تو را ستایش کند.
هوش مصنوعی: تنها برای تربیت درونیام است که توجه و تلاشم به سمت نظم و ترتیب میچرخد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چرخِ گردان نهاده دارد گوش
تا ملک مر ورا چه فرماید
زُحَل از هیبتش نمیداند
که فلک را چگونه پیماید
صورتِ خشمش ار ز هیبتِ خویش
[...]
بد ز بد گوهران پدید آید
هر کسی آن کند کزو زاید
ای خداوند رای سامی تو
مملکت را همی بیاراید
عزم تو ملک شاه را تیغ است
که چو تیغش ز زنگ بزداید
از غم و رنج و انده و تیمار
[...]
عزت آن جهان همی باید
گر ذلیلم در این جهان شاید
جز مکارم زشمس دین ناید
سیرت سروران چنین باید
رتبت ملک و زینت دولت
از خصالش همی بیفزاید
معجزات از بیان او خیزد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.