با جمال تو ، ای حمیدالدین
رونق ماه و آفتاب نماند
در جهان با مکارم دستت
نام و آوازهٔ سحاب نماند
پیش الطاف تو ز غایت لطف
آب را هیچ قدر و آب نماند
طلعت فضل و چهرهٔ دانش
از ضمیر و در حجاب نماند
تا تو معمار گشته ای، یک گام
در جهان هنر خراب نماند
بی تو ما را ، بحق نعمت تو
در دل و دیده صبر و خواب نماند
تا من از تو جدا شدم بخطا
در دلم فکرت صواب نماند
جامهٔ عیش را تراز برفت
خیمهٔ لهو را طناب نماند
شخص آمال را حیات بشد
جام لذات را شراب نماند
در فراق تو چرخ را با من
جز بلفظ جفا خطاب نماند
هر چه خواهد کنون تواند گفت
که مرا قدرت جواب نماند
بی تو در جمله روزگار مرا
هیچ راحت ز هیچ باب نماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف جمال و محبت شخصی به نام حمیدالدین پرداخته و بیان میکند که با وجود او، زیباییها و نعمتها در جهان باقی نمیمانند. شاعر به این نکته اشاره میکند که لطف و مهربانی حمیدالدین به حدی است که حتی آب هم ارزش خود را از دست میدهد. وجود او موجب رونق هنر و دانش در جهان شده و دوری از او باعث ایجاد درد و رنج در دل شاعر میشود. در غیاب او، هیچ شادی و راحتی در زندگی وجود ندارد و شاعر احساس بیقراری و ناامیدی میکند. به طور کلی، این شعر نشاندهندهی وابستگی عمیق شاعر به محبوب خود و تاثیر او بر زندگیاش است.
هوش مصنوعی: زیبایی تو، ای حمیدالدین، چنان است که دیگر زیباییهای ماه و آفتاب هیچ جایگاهی ندارند.
هوش مصنوعی: در دنیا با ویژگیهای نیکو و برجستهات، نام و شهرت همچون ابرها باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: به خاطر محبتهای تو، دیگر ارزش آب هم هیچ نیست و به کلی بیمعنا شده است.
هوش مصنوعی: وجود نیکویی و چهرهٔ علم از درون و ذهن پنهان نمیماند.
هوش مصنوعی: زمانی که تو به عنوان یک معمار به هنر و خلاقیت وارد شدهای، هیچ بخشی از جهان هنر دچار نقصان و خرابی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: بدون تو، به درستی دیگر نه در دل و نه در دیده ما صبر و آرامش باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: زمانی که از تو دور شدم، اشتباهاً در دل من اندیشهای درست باقی نماند.
هوش مصنوعی: لباس خوشی و شادی بر تن رفت و دیگر چیزی از خیمهٔ سرگرمی باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: آرزوهای شخص به واقعیت پیوست و لذتهای دنیوی دیگر برای او جذابیتی ندارند.
هوش مصنوعی: در غم دوری تو، جز به زبانی نیشدار و بیرحمانه، با هیچ کس نمیتوانم سخن بگویم.
هوش مصنوعی: هر چیزی که بخواهد، میتواند بگوید، زیرا من دیگر توانایی پاسخ دادن ندارم.
هوش مصنوعی: بدون تو در تمام روزگار، هیچ آسایش و آرامشی از هیچجا برایم باقی نمانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با جلال تو ای حمیدالدین
رونق ماه و آفتاب نماند
طلعت فضل و چهرهٔ دانش
از ضمیر تو در نقاب نماند
بیتو ما را به حق نعمت تو
[...]
پیش ازین گر مرا حجابی بود
شکر گویم که آن حجاب نماند
بود گنجی درین خرابهٔ تن
گنج باقیست گر خراب نماند
آفتابی ز چشم پنهان شد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.