گنجور

 
وطواط

شمس دین ، کدخدای خاص ملک

ای درت کعبهٔ عوام و خواص

رأی تو گنج عقل را گنجور

طبع تو بحر فضل را غواص

چرخ در خمت تو با رغبت

دهر در طاعت تو با اخلاص

کان و دریا حسود دست تواند

آری «القاص لایحب القاص»

سرورا ، چرخ شخص من بگداخت

در تف حادثات همچو رصاص

آنچه من دیدم از ازمانه ، ندید

فرع بو طالب از نتیجهٔ عاص

پست ناکشته دیده رنج خمار

مرد ناکشته دیده هول قصاص

ندهد از جفای چرخ مرا

جز کمال عنایت تو خلاص