گزیده شمس دین ای از نهیبت
شده حال بداندیشان مشوش
کشیده بر سرت تأیید سایه
فگنده بر درت اقبال مفرش
بدست باس تو چون موم آهن
بپیش خشم تو چون آب آتش
شده منقاد تو ایام توسن
شده مامور تو گردون سرکش
چو تو تیر و کمان گیری بهیجا
ثنا گوی تو گردد جان آرش
چو در علم آبی و دانش نمایی
شوندت بنده صدر چاچ و اخفش
ز خون دیده وز خم تپانچه
شده روی بداندیشت منقش
همیشه تا بگیتی عاشقان را
شود عیش از وصال دلبران خوش
تو بادی بابت دلبر بشادی
بپیش تو زمانه دست در کش
پر از تیر جفای چرخ جافی
دل بدخواه جاه تو چو ترکش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تحسین و توصیف قدرت و تأثیر فردی میپردازد که به عنوان منبع امید و موفقیت برای دیگران شناخته میشود. شاعر تأکید میکند که چگونه بداندیشان و دشمنان تحت تأثیر نیروی او قرار میگیرند و به تسلیم درمیآیند. توانایی او در کنترل اوضاع و تأثیرگذاری مثبت بر دیگران به وضوح نمایان است. همچنین، شاعر به عشق و دوستی اشاره میکند و اینکه چگونه این احساسات میتوانند خوشحالی و آرامش را به همراه داشته باشند. نهایتاً، شاعری که این ابیات را سروده، به ابعاد مختلف قدرت، دانش و عشق انسانی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای شمس دین، تأثیر تو باعث شده که حال بداندیشان به هم ریخته و مضطرب باشد.
هوش مصنوعی: سایه تأیید بر سرت افتاده و اقبال خوب بر در خانهات حضور دارد.
هوش مصنوعی: با دست تو مانند موم نرم و شکلپذیر است، اما در برابر خشم تو مانند آب در برابر آتش میسوزد.
هوش مصنوعی: تو در دست قدرت خود، روزگار را تحت کنترل گرفتهای و آسمان نافرمان را به فرمان خود درآوردهای.
هوش مصنوعی: وقتی که تو تیر و کمان را به دست بگیری، جان آرش به نیکویی ستایشگر تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: هرگاه که در علم و دانش پیشرفت کنی و تواناییهای خود را نشان دهی، دیگران در برابر تو به احترام میایستند و خود را در خضوع نسبت به تو خواهند دید.
هوش مصنوعی: از اشک چشمانم و اثر گلوله، چهره بدخواهی بر روی من حک شده است.
هوش مصنوعی: عاشقان همیشه از خوشی و شادمانی به خاطر وصل و نزدیکی با دلبران، لذت میبرند.
هوش مصنوعی: تو مثل بادی هستی که برای خوشحالی معشوق میوزد و وقتی تو به پیش او میآیی، زمانه هم از تو دست میکشد و به نوعی خود را به پلاسی از تو واگذار میکند.
هوش مصنوعی: دل بدخواه و کینهتوز تو مانند ترکش، از تیرهای ظلم و ناملایمات زندگی پر شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لطیف آمد ازیشان باد و آتش
ازیرا سوی بالا گشت سرکش
دلم کو با تو همراهست و همبر
چگونه مهر بندد جای دیگر
دلی کو را تو هم جانی و هم هوش
از آن دل چون شود یادت فراموش
اگر چه آب و خاک و باد و آتش
کنند آمد شدی با یکدگر خوش
مبادا بی وصالت روز ما خوش
که از هجران تو باشم بر آتش
بکوش امروز تا گندم بپاشی
که فردا بر جوی قادر نباشی
تو خود بفرست برگ رفتن از پیش
که خویشان را نباشد جز غم خویش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.