ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۰ - داستان پلاطُس
... پلاطس بفرمود تا پیشکار
یکی انجمن کرد هنگام بار
بزرگان آن شهر کردند گرد ...
... وگرنه که یابد ز قیصر گریز
بیکبارگی خون ادنی بریز
برآمد منادیگری گرد شهر ...
... سراسر به درگاه شاه آورید
بدین مایه ور بارگاه آورید
که ادنی همه کرد خواهد درست ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴۵ - فرستادن شاه چین، نیواسب را به جنگ ایرانیان
... که بر کبک شاهین و بر غرم شیر
به دشمن نهادند یکباره روی
سری رزمخواه و دلی جنگجوی ...
... نه باید گذر کرد ما را به رود
نه از پشت باره کس آید فرود
همان جایگه برکشیدند صف ...
... برافگند انگشت برزه گره
به یک بار چندان ببارید تیر
که چون گل شد از خون لب آبگیر ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴۶ - چاره گری آتبین
... به لشکرگه آتش برافروختند
چو شد بار دیگر همی ریختند
چو یک نیمه از شب گذر کرد شاه ...
... بخندید و گفت این سگالش مگر
چنان کرده باشد که بار دگر
شب تیره برداشت از پیش رود ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۵۰ - کین نیواسب
... شد از نعل اسبان ایشان ستوه
ز لشکر زمین کوه و باره نمود
ز نیزه هوا چون ستاره نمود
از ایشان گزین کرد هفتاد بار
هزاران دلیران خنجر گزار ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۵۲ - برخورد دو سپاه
... بود کایزد پاک پرورگار
دگر بار از ایشان بر آرد دمار
شه چین از ایشان چو پاسخ نیافت ...
... در این روز تنگ است ما را شمار
به یکباره صد مرد نتوان شکست
فرو باید آمد بر این پهن دشت ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۶۰ - پژوهش شاه چین برای شناسایی فرزند
... گنهکار گشتم سوی کردگار
گناهم پشیمانی آورد بار
تو را گر نیفگندمی من به خاک ...
... ز مرگش چنان سوگوارم هنوز
که از دیده خوناب بارم هنوز
نه خوردم نه خفتم زمانی به کام ...
... دریغا گرامی یل شهریار
ستون سپاه و گزین تبار
کنون روزگار وی اندر گذشت ...
... گر آید بر ما ز آوردگاه
شود دور یکباره ز ایران سپاه
شکسته شود پشت ایرانیان ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۷۴ - جواب دادن آتبین کوش را و تمثیل نهنگ
... همی گفت هر کس که با بدگهر
کند مردمی آن دهد بار و بر
مرا با تو این داستان اوفتاد ...
... گر از نامداران این انجمن
به من پشت یکباره برگاشتی
مرا خوار کردی و بگذاشتی ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۸۳ - پرسش آتبین از کاروانیان درباره ی ماچین
... چگونه چه نام است شاه بلند
بر این چارپایان چه دارید بار
چه مایه دهد سودتان روزگار ...
... وز آن جا بر این ره بیابیم باز
به بار اندرون جامه و فرش و ساز
دو چندان شود مایه ی ما ز سود ...
... که اوی است نیکی ده و رهنمای
بفرمود تا بار برداشتند
به چشم جهانجوی بگذاشتند ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۸۷ - بازگشت شاه چین و رفتن آتبین به نزد طیهور
... چنان است کافگند آن مرد بن
بفرمود تا برنهادند بار
سوی چین کشیدند از مرغزار ...
... همی رفت تا پیش دریا کنار
سراپرده زد بر لب جویبار
سپاه بهک دید و کشتی و ساز ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۹۰ - وصف شهر بسیلا
... روان آب و کشتی بدو اندرون
همانا که صدباره بودی فزون
چو دروازه بگشاد دربان شهر ...
... همه شهر پر ناله ی رود و نای
بدان باربوشی شه نیکبخت
برآورد مر آتبین را به تخت ...
... چنانچون بود در خور رای شاه
دو فرزند خود را به روزی دوبار
به پرسش فرستاد زی شهریار
همان مرد دستور هر بار نیز
بیامد برآورد هرگونه چیز
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۹۳ - در بزمگاه طیهور شاه
... از آن بر شکفته دل ریش شاه
به خروار بار ترنج و بهی
نهاده بر تخت شاهنشهی ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۰۰ - پاسخ به کوش
... که رستی تو از تیغ گردن درو
اگر بار دیگر فرستد کسی
درنگی نباشد نبینم بسی ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۰۷ - نامه کردن کوش به سوی ضحاک
... ز هرگونه ای هدیه ای ساز کرد
ده اشتر ز زر و گهر کرد بار
ده اشتر همه جامه ی زرنگار ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۱۰ - رفتن کوش پیل دندان به نزدیک ضحاک
... بدان ساخته کوش گردن فراخت
لشکر گزین کرد هفتاد بار
هزاران دلیران خنجر گزار ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۱۴ - نامه کردن بهک به طیهور و آتبین
... ببرده سواران پولادپوش
سپاهی پراگنده بی برگ و بار
فرستاده نزدیک دریا کنار ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۱۶ - گذشتن آتبین از دریا در شب و شکست دادن چینیان
... ز شمشیر ایشان جز آن کس نرست
که زنهار گویان ز باره بجست
نهان گشت جایی ز راه گریغ ...
... رخ لشکر از خواسته رخش کرد
ز هشتاد کشتی کجا بار کرد
چهل زو درم کرد و دینار کرد ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۱۷ - نامه ی آتبین به شاه طیهور
... سرش زخم کردم به یک زخم گرز
رمید از سپهدار یکباره برز
ز دیهیم چون روی برگاشت بخت ...
... که هرکس شد از خواسته بی نیاز
از این مایه ور گنج و بار و بنه
چو سالار پرمایه شد یک تنه
یکی بهره از هرچه در خورد شاه
فرستادم اینک بدان بارگاه
ز دریا من آهنگ کردم به چین ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۲۳ - پیروزی آتبین بر شهرهای چین
برآمد دگرباره غلغل ز شهر
که مردم ز سختی همی یافت بهر ...
... دو ساله ز هر جای بستد خراج
به گردون برافراخت یکباره تاج
همه خواسته برهیون کردبار
فرستاد یکسر به دریا کنار
صد و بیست کشتی پر از بار کرد
پر از جامه ی چین و دینار کرد ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۲۶ - پیروزی آتبین و بردن غنیمتها به دریا
... بکشت اندر آن حمله چندان سوار
که خون شد روان چون یکی جویبار
شب آمد ز کشتن کشیدند دست ...
... اگرچه بود تیز جنگی پلنگ
نه هر بار پیروز باشد به جنگ
به سنگ ارچه ماند به سختی سبوی ...
... بر او خواندند آفرین خدای
همان شب به کشتی کشیدند بار
به دریا کشیدند با شهریار ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۳۴ - گوی زدن آتبین با طیهور شاه
دگر روز برخاست جوینده شاه
چو بیدل همی رفت تا بارگاه
به طیهور گفت ای شه نیکخوی ...
... فراوان نماید سلیح و سوار
هنر دور و بر باره مانند بار
از این نامداران که فرزند تند ...
... که هم در هوا در رسیدی بر اوی
از این سان همی تاخت تا هفت بار
ز میدان برون کرد گوی آن سوار ...