گنجور

 
۱۲۶۱

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱۴

 

... به سر بگردم و دستت چنان به دست آرم

که بعد ازین ز سفر درکشم به دامن پای

خوشا که حلقه به در برزنم چو بازآیم ...

حکیم نزاری
 
۱۲۶۲

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹۶

 

گر تو در این بیابان برگ سفر نداری

هش دار تا به عمیا سر بر خطر نداری ...

حکیم نزاری
 
۱۲۶۳

حکیم نزاری » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - گرم رو باش

 

... مغرور به خویشتن چرای اند

آن ها که سفر ز خویش کردند

هم راه روندگان مای اند ...

حکیم نزاری
 
۱۲۶۴

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱۶

 

... زنهار مرو با خود کان جا نرسی وز خود

صعب است سفر کردن تا سهل نپنداری

ای خام بیفسرده نه زنده و نه مرده ...

حکیم نزاری
 
۱۲۶۵

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۱

 

... عاشق بی درد را عشق بود سرسری

درد بود آن که او در سفر آرد ترا

تا به مراتب نفوس زیر قدم بسپری ...

حکیم نزاری
 
۱۲۶۶

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۴

 

... هم به جایی کشد این رشته به تدریج سری

بارها هر چه به غربت ز سفر توبه کنم

به علی رغم برآید ز زمینم سفری

گر نزاری به قهستان رسد از شروان باز

چه مبارک سفری باشد و میمون حضری

باز نادیدن اصحاب و به حسرت رفتن ...

حکیم نزاری
 
۱۲۶۷

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴۲

 

... دم بر مزن درین دم بی همدمی نزاری

بی هم دمی درین ره ترک سفر نگیری

حکیم نزاری
 
۱۲۶۸

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵۵

 

... نه برگ خلوت و نه روی در میان بودن

نه چاره دگر الا سفر نه دسترسی

به غصه می روم و این بتر که قصه خویش ...

حکیم نزاری
 
۱۲۶۹

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۹

 

... غیر تو هیچ نیست حجابی که بگذری

دانی که بعد قطع سفر در چه منزلی

صبرم نداشت طاقت حسن جمال او ...

حکیم نزاری
 
۱۲۷۰

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۸

 

... همان به است که بی نام و ننگ بر عقبش

سفر کنیم چو شوریدگان شیدایی

به اتفاق من ای دوستان به روز آرید ...

حکیم نزاری
 
۱۲۷۱

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۲

 

... شدم به گرد جهان هر دری و هر جایی

ملول گشت دلت زان سبب سفر کردم

مگر ز زحمت من هفته ای برآسایی ...

حکیم نزاری
 
۱۲۷۲

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۳ - آغاز کتاب

 

... چرخ بی بنیاد اگر بیخم بکند

قرعۀ عزم سفر بر من فکند

دشمنی خود کار چرخ تند خوست ...

... معتقد در نیک و بد در نفع و ضر

متفق هم در سفر هم در حضر

کرده با یاران خاص الخاص او ...

... یادگاری دوستان را نظم کن

سرگذشت این سفر در پیش گیر

امتحان از طبع دوراندیش گیر ...

... خوش نباشد نظم محنت نامه ای

سرگذشت این سفر زیبا و زشت

می توان بر کهنه تقویمی نوشت ...

حکیم نزاری
 
۱۲۷۳

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۶ - حکایت

 

... گر نباشد محرم رازی رفیق

قطب را پای سفر بر کار نیست

کش رفیقی صاحب الاسرار نیست ...

حکیم نزاری
 
۱۲۷۴

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۱۲ - حکایت

 

... لیک آن را کش مصاحب همدمی است

در سفر موقوف نبود بی جزع

خاصه چون باشد مسافر بی طمع ...

... منزل و مرحل به دست او بود

گر چنین باشد مسافر را سفر

بر مراد خویشتن یابد ظفر ...

... دل نداری زآن چنان بی حاصلی

از سفر کن توبه یا از بیدلی

پادشاه نفس انای دلست ...

حکیم نزاری
 
۱۲۷۵

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۱۳ - مراجعت کردن از سفر و آمدن به وطن

 

... همچو یونس شان امان بخش از نهنگ

بی کسان را یاوری کن در سفر

طالبان را بر تمنا ده ظفر ...

... وز من ایشان را به لطف آگاه کن

چون مرا ساز سفر ترتیب کرد

دوستکامی گو برین ترتیب خورد ...

... بر نکویی ختم باد انجام کار

تمام شد کتاب سفرنامه از نتایج طبع نقاد و لطایف ذهن و قاد ملک الکلام مقبول الخواص و العوام حکیم سعد الملة و الدین نزاری القهستانی طاب الله ثراه و جعل الجنة مثواه و الفردوس الاعلى مأواه على ید اقل عباد الله و احوجهم الى غفرانه یوم الاحد اوایل جمادی الاولی من شهور سنة سبع و ثلاثین و ثمانمایة حامدا لله و مصلیا و مسلما على رسوله و صحبه و آله

ترجمه متن فوق

به پایان رسید کتاب سفرنامه از نتایج طبع سنجش گر و لطایف ذهن روشن پادشاه سخن پذیرفته خواص و عوام حکیم سعد الملة و الدین نزاری قهستانی خداوند خاک او را پاکیزه گرداند و او را در بهشت و فردوس برین جای دهد بر دست کمترین بنده خدا و نیازمند ترین آنها به آمرزش خداوند روز یکشنبه اول جمادی الاول سال ۸۳۷ با حمد خدا و درود بر رسول او و خاندانش و اصحاب او

حکیم نزاری
 
۱۲۷۶

حکیم نزاری » ادب‌نامه » باب دوم - در آداب صادق و احتمال بر مجاهده » بخش ۱

 

... درو گه مذلت بود گه خطر

نه امن از سفر نه فراغ از حضر

امید سلامت درو کمترست ...

حکیم نزاری
 
۱۲۷۷

حکیم نزاری » ادب‌نامه » باب ششم - در فرصت نگاه داشتن و حاجت خواستن » بخش ۲ - حکایت

 

شنیدم که وقتی علی الاتفاق

سفر کرد عطار سوی عراق

مه روزه برخاست از بامداد ...

حکیم نزاری
 
۱۲۷۸

حکیم نزاری » ادب‌نامه » باب هشتم - در نکوهش غرور و عجب و دروغ و شکر احسان خداوندگار به جای آوردن » بخش ۱

 

... چو آنجا رسی خویش ناقص شناس

اگر در سفر با تو همخانه شد

چو با مستقر رفت بیگانه شد ...

حکیم نزاری
 
۱۲۷۹

حکیم نزاری » ادب‌نامه » باب یازدهم - در تمهید معذرت از گناه و کیفیّت آن » بخش ۳ - حکایت

 

... به منزلگه اولین روز راه

بسیج سفر کن که جای تو نیست

درین شهر تا می توانی نایست ...

... اخی باز بردش به خلوت سرای

ولی شیخ را بر سفر بود رای

بدو ماجرا بازگفت از نخست ...

حکیم نزاری
 
۱۲۸۰

حکیم نزاری » ادب‌نامه » باب یازدهم - در تمهید معذرت از گناه و کیفیّت آن » بخش ۵ - حکایت

 

... به نان جوین قانع از روزگار

به دامن درآورده پای سفر

ز سبع السموات خوانده خبر

حکیم نزاری
 
 
۱
۶۲
۶۳
۶۴
۶۵
۶۶
۱۸۱