ای شده مشغولِ خویش هیچ گمان می بری
کاین همه سرگشتگیت هست ز تن پروری
چند پرستی وجود در عدمِ انتظار
میل مکن با وجود تا ز عدم بگذری
تو ز خریِ خودی تابعِ فرمانِ نفس
هم نفسی با مسیح خر مپرست از خری
رهبرِ آنی که باز ره زنی ش می کنی
راست نیاید به هم ره زنی و رهبری
دبدبه تا کی زنی بر سرِ بازارِ عشق
جمله زبانی خموش چند ازین داوری
عشق ترا گر ز تو باز ستاند به کلّ
هر چه نه عشق است آن از تو بماند بری
واسطه ی عاشقی جنبشِ دردی بود
عاشقِ بی درد را عشق بود سرسری
درد بود آن که او در سفر آرد ترا
تا به مراتب نفوس زیر قدم بسپری
تا بنگیرد ترا درد دوا نیست روی
درد چو نازل شود ره به دوامی بری
کسرِ نزاری مکن گر سخنش عکسِ تست
او زرهِ دیگرست تو زرهِ دیگری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعرگونه به مسأله عشق و مرحلههای آن پرداخته و به وضعیت انسانی که به دنبال عشق و هویت خود است اشاره میکند. شاعر به بررسی وابستگی انسان به نفس و تمایلات دنیوی میپردازد و میگوید که این وابستگی مانع از درک واقعی عشق میشود. او تأکید میکند که عشق واقعی از درد و رنج ناشی میشود و تنها درک و تجربه آن است که میتواند انسان را به مراتب بالاتر برساند. در نهایت، شاعر به تفاوتهای افراد و مسیرهای مختلفی که در عشق طی میکنند اشاره دارد و از اجتناب از خودخواهی و تفاخر در این مسیر میگوید.
هوش مصنوعی: ای کسی که درگیر کارهای خود هستی، آیا به این فکر کردهای که این همه سردرگمی و آشفتگی تو به خاطر خودپرستیات است؟
هوش مصنوعی: از چند پرستش و وابستگی به وجود دست بکش و در انتظار نباش، چرا که با وجود این وابستگیها، نمیتوانی از ناپایداری و عدم گذر کنی.
هوش مصنوعی: تو به دلیل ویژگیهای شخصیتیات، تحت تأثیر خواستههای نفس و آنچه که درونت است قرار گرفتهای. نگذار که این حالت تو را به جایی برساند که شبیه به پیروانی بیاندیشه و کورکورانه از مسیح خر مپرست باشی.
هوش مصنوعی: اگر کسی رهبری را بر عهده دارد، نمیتواند به راحتی از مسیر اصلی خود منحرف شود یا دوگانگی در کارش وجود داشته باشد. آشکار است که اگر کسی که مسئولیت هدایت دیگران را به عهده میگیرد، خودش به بیراهه برود، نمیتواند به درستی به دیگران راهنمایی کند.
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی تظاهر و خودنمایی کنی در عرصه عشق؟ همه به زبان سکوت دست میزنند و چه از این قضاوت میکنی؟
هوش مصنوعی: اگر عشق تو از تو گرفته شود، به طور کلی هر چیزی که عشق نیست، از تو باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: در عشق، درد و رنج باعث حرکت و جنبش عاشق میشود، اما عاشق بیدرد فقط به عشق سطحی و گذرا توجه دارد.
هوش مصنوعی: آنچه تو را در سفر به درد میآورد این است که او تو را میسازد تا بتوانی به مراحل بالاتری از روح انسانی دست پیدا کنی و نفوس دیگر را زیر پای خود بگذاری.
هوش مصنوعی: تا زمانی که درد در تو ریشه نگیرد، درمانی برای آن وجود ندارد. هنگامی که درد به شدت بروز کند، راهی برای رهایی از آن پیدا خواهی کرد.
هوش مصنوعی: هرگز به خودت نگیری اگر سخنش به تو شبیه است، او زرهای متفاوت از تو دارد و تو هم زرهی دیگر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرد رخت صف زده لشکر دیو و پری
ملک سلیمان تراست گم مکن انگشتری
پردهٔ خوبی بساز امشب و بیرون خرام
زهرهٔ زهره بسوز زان رخ چون مشتری
از پی موی تو شد بر سر کوی خرد
[...]
جان و جهان میروی جان و جهان میبری
کان شکر میکشی با شکران میخوری
ای رخ تو چون قمر تک مرو آهسته تر
تا نخلد شاخ گل سینه نیلوفری
چهره چون آفتاب میبری از ما شتاب
[...]
گر چه سعادت بسی ست در فلک مشتری
دزد حوادث هم است از پی انگشتری
عقل حوادث نپخت در پس نه پرده، زآنک
رخنه بال من است در فلک چنبری
راست روی پیشه کن همچو سحاب سپهر
[...]
در نظر هر که داد عشق تواش سروری
ملک سلیمان بود حلقه انگشتری
چون به چمن بگذرد شعله رعنای تو
سرو به بر می کند جامه خاکستری
در نظر اهل دید خار کند گلشنی
[...]
کم جو فرعون وش مرتبه برتری
بنده مکن خلق را بطره عنبری
شه نپسندد بملک این همه حیلت گری
مگو که چشمم زند ره بشه ازساحری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.