... مفتخر از حوریان در جنه الماواستی

گر نبودی مقصد و مقصود ایجاد دو کون

کلک قدرت صورت امکان نمی آراستی ...

... ره به پیش و پس مبر کاین بحر را ساحل یکی ست

جستجوی کعبه و بتخانه را مقصد تویی

ساکنان مسجد و میخانه را مشکل یکی ست ...

... دور از غرور باده پندار بوده ایم

دانی چرا بمنزل و مقصد رسیده ایم

زودتر ز دیگران که سبکبار بوده ایم ...

... اگر یاران به دشواری رسیدند

به مقصد ما به آسانی رسیدیم

بسی منزل که طی شد تا در این راه ...

... وز صلوه حج اگر جویی مراد

مقصد از تحریم و احرامش علی است

ور ز مصحف گویی و سر کتاب ...

... تابنده حضرت رضا گردد

پوینده رسد به مقصد اقصی

گر سالک مسلک صفا گردد

... عقبی است جای حور ولی نتوان

دادن بحور مقصد اقصی را

از خویش و غیر خویش مکن داور ...

... علم برین مرز هم قبیله نسیان

مقصد ابدال گشته مرتع جهال

وای برین قوم اوفتاده بخذلان ...

... که چندان نیست علم و عین را بین

بعین مقصد اقصی رسیدن

بچشم یار روی یار دیدن ...

... به نشکافد دم او گرده شیر

برین مقصد که راه از حصر بیشست

صراط هر کسی بر حد خویشست ...

... اگر ختمست ملحوق عدم نیست

چو شد بی منتهی آن مقصد پاک

نباشد انتهی در سیر سلاک ...

... کسانی که توحید دین خواستند

بدین مقصد قدس برخاستند

بیازرد و افسرد و از خود براند ...

ای فلک ببال امروز وی زمین بناز امشب

زانکه باده شد مقصد زانکه ساده شد مطلب

شاه عشق پیدا شد رایتش هویدا شد ...

... کسی که فصل جوانی نکرد خدمت پیر

نبرد راه به مقصد به مسلکی نرسید

چگونه می شنود صوت مرغ گلشن راز ...

... نفس شیطان دغا مظهر رحمان نشود

صلح و وصل است مرا مقصد و امید که باز

بدل از جنگ و جدل با غم و هجران نشود ...

... لختی ز جگر ایدل پیش سگ هار افکن

ای مقصد درویشان بگذر ز بداندیشان

خورشید صفت پرتو بر هر خس و خارافکن ...

... کشتی ما را که اوفتاده به گرداب

نه خبر از ساحل و نه راه به مقصد

نه اثر از نور آفتاب وز مهتاب ...

... ز هر کاری شمر دستند اصوب

به دربار تو می بینند مقصد

ز درگاه تو میجویند مطلب ...

... نشاط باید بر رغم دشمنان حسود

خجسته اکنون کز دهر یافتم مقصد

بویژه اینک کز چرخ یافتم مقصود ...

... نقدی که داشت بر وی بسپرد محرمانه

آنگه بسوی مقصد با کاروان روان شد

خرم ز دور گردون وز گردش زمانه ...

... بروز پنجم شهر جمادی الآخر بود

کزین رباط سفر کرد و سوی مقصد رفت

زد از مصیبت او مشتری دراعه به نیل ...