ز آبادی به ویرانی رسیدیم
ز دانایی به نادانی رسیدیم
به کوی نیستی از راه هستی
به درویشی ز سلطانی رسیدیم
اگر یاران به دشواری رسیدند
به مقصد، ما به آسانی رسیدیم
بسی منزل که طی شد تا در این راه
به اول گام حیرانی رسیدیم
دلیل راه ما شد کفر زلفش
به آیین مسلمانی رسیدیم
نگین اهرمن دزدیده بودیم
به انگشت سلیمانی رسیدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این ابیات به سفر پر پیچ و خم زندگی اشاره دارد که از حالت آبادانی و دانایی به ویرانی و نادانی رسیده است. شاعر به مفهوم گذر از دنیای مادی و سلطنت به درویشی اشاره میکند و بیان میکند که حتی اگر دوستانش با دشواری رو به رو شدهاند، او به سادگی به مقصد خود رسیده است. مسیر دشوار زندگی، او را به حیرانی و نکات عمیقتری از وجودش رهنمون کرده و در نهایت به این نتیجه میرسد که عشق و زیبایی زلف معشوقش، به او مفهوم واقعی ایمان و اعتقاد را میآموزد. در پایان، شاعر از دزدیده شدن نگین خود به وسیله اهرمن سخن میگوید و به قدرت و عظمت سلیمان اشاره میکند. در کل، این اشعار به جستجو برای حقیقت و راههای گوناگون زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ما از جایی که پر رونق و آباد بودیم به جایی خرابی و ویرانی رسیدیم و از دانایی و آگاهی به جهل و نادانی منتقل شدیم.
هوش مصنوعی: ما از مسیر وجود به دنیای عدم پا گذاشتیم و از زندگی پرمرفه به سادگی و فقر درویشی وارد شدیم.
هوش مصنوعی: زمانی که دوستان با مشکلات و سختیها مواجه شدند و به هدف خود رسیدند، ما به راحتی و بدون زحمت به آنجا رسیدیم.
هوش مصنوعی: ما مسیری طولانی را طی کردیم تا به نقطهای رسیدیم که در آن دچار سردرگمی و شگفتی شدیم.
هوش مصنوعی: زلف معشوق ما را به کفر کشاند و به همین دلیل وارد راهی شدیم که به اصول و آداب مسلمانی رسیدیم.
هوش مصنوعی: ما انگشتر زیبا و ارزشمندی را از دزد قسمتی به دست آوردیم که حالا به قدرت و حکمت سلیمان رسیدهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.