تو تا باشی ای خسرو نامور
مرنجان کسی را که دارد هنر
به ویژه که باشد ز روشن دلی
به جان دوست دار نبی و علی
یکی نامداری زایران منم
که خو کرده در جنگ شیران تنم
قلم دارم و علم و فرهنگ و رای
نژاد بزرگان و فر همای
به گاهی که آمد تمیزم پدید
روانم به دانش همی بد کلید
زگیتی نجستم به جز راستی
نگشتم به گرد کم و کاستی
همه خیر اسلامیان خواستم
دلم را به نیکی بیاراستم
همه خواستم تا که اسلامیان
به وحدت ببندند یکسر میان
همه دوستی با هم افزون کنند
ز دل کین دیرینه بیرون کنند
مر اسلامیان را فزاید شرف
نفاق و جدایی شود برطرف
در اسلام آید به فر حمید
یکی اتحاد سیاسی پدید
شود ترک ایران و ایران چو ترک
نماند دوئی در شهان سترک
همان نیز دانندگان عراق
به سلطان اعظم کنند اتفاق
زدل ها زدایند این کینه زود
نگویند سنی و شیعی که بود
وز آن پس بگیرند گیتی به زور
زجان مخالف بر آرند شور
ابا چند آزاده مرد گزین
نبشتیم بس نامه های متین
روانه نمودیم سوی عراق
که برخیزد از عالم دین نفاق
به نیروی دادار جان آفرین
همه بر نهادند امضا برین
به بخشید حسن اثر نامه ها
که، خام و نپخته نبد خامه ها
سپاسم زیزدان پیروزگر
که این نخل امید شد بارور
نوشتند زایران و هم از عراق
که از دل بشستیم گرد نفاق
همه جان فدای شریعت کنیم
به سلطان اسلام بیعت کنیم
گذاریم قانون بیگانگی
بگیریم آیین فرزانگی
ازین پس همه کفر سازیم پست
بیاریم گیتی سراسر به دست
کسی از سلاطین اسلامیان
ز عباسیان تا به عثمانیان
زسامانی و غزنی و دیلمی
ز سلجوق و خوارزمی و فاطمی
ز صدر سلف تا به گاه خلف
موفق نگردید بر این شرف
مگر اندرین عصر کامد پدید
چنین طرح محکم ز رای سدید
گرت زین بد آید، گناه من است
که این شیوه آیین و راه من است
برین زاده ام هم برین بگذرم
وزین فخر بر چرخ ساید سرم
اگر شاه را بود حسی نهان
مرا ساختی بی نیاز از جهان
وگر از مسلمانیش بود بهر
به نیکی مرا شهره کردی به دهر
چو در خون او جوهر شرک بود
زتوحید اسلام خشمش فزود
پشیزی به از شهریاری چنین
که نه کیش دارد نه آیین و دین
مرا بیم دادی که در اردبیل
تنم را به زنجیر بندی چو پیل
زکشتن نترسم که آزاده ام
زمادر همی مرگ را زاده ام
کسی بی زمانه به گیتی نمرد
بمرد آنکه نام بزرگی نبرد
نمیرم ازین پس که من زنده ام
که این طرح توحید افکنده ام
به گوش از سروشم بسی مژدهاست
دلم گنج گوهر، قلم اژدهاست
پس از مردنم هست پایندگی
که جاوید باشد مرا زندگی
نصیب من آباد و تحسین بود
تو را بهره همواره نفرین بود
پس از من بگویند نام آوران
سرایند با یکدگر مهتران
که کرمانی راد پاکی نهاد
همه داد مردی و دانش بداد
پس از سیزده قرن پر اختلاف
نمودار کرد او ره ائتلاف
به توحید دعوت نمود از دویی
به پیچید از کژی و جادویی
مرا آید از مشتری آفرین
که بودم فداکار دین مبین
درودم زمینو رسانند حور
هم از آسمانم فشانند نور
به دوزخ بمانی تو تیره روان
همت لعنت آید زپیر و جوان
نشینند و گویند مردان راد
به نیکی نیارند نام تو یاد
که شه ناصرالدین بدی یار کفر
از او گرم گردید بازار کفر
کسانی که توحید دین خواستند
بدین مقصد قدس برخاستند
بیازرد و افسرد و از خود براند
به گیتی به جز نام زشتی نخواند
تو ای شه چنین راه دین سد مکن
به خیره همی نام خود بد مکن
که ناگه دلم را برآری زجای
همه دودمانت برآرم زپای
بگویم سخن های ناگفتنی
بسنبم گهرهای ناسفتنی
که چون بود بیخ و تبار قجر
چگونه به شام آوریدند سر
به تاتار بهر چه آمیختند
زشام از برای چه بگریختند
مرا هست تاریخی اندر اروپ
به قوت فزونتر زتوپ کروپ
مبادا که آن نامه افشان شود
که بیخ و تبارت پریشان شود
همان به که خاموش سازی مرا
زکینه فراموش سازی مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر نگرانی فردی به نام «خسرو نامور» درباره وضعیت مسلمانان و اختلافات مذهبی است. او با تأکید بر لزوم اتحاد و دوستی بین مسلمانان، به ترویج همبستگی و همبستگی در جامعه اسلامی دعوت میکند. او خود را به عنوان کسی معرفی میکند که برای علم، فرهنگ، و دوستی تلاش کرده و در راستای وحدت اسلامی قدم برداشته است. او بر این باور است که اختلاف و نفاق باید از بین برود تا مسلمانان بتوانند به قوت و شرف خود بیافزایند. همچنین، او به نقد سلطنتهایی اشاره میکند که به جای اتحاد، موجب تفرقه شدهاند. در نهایت، او به امید جاودانگی و خاطرهای نیکو از خود در تاریخ، از دیگران میخواهد که نام او را به خوبی به یاد آورند و بر وحدت و همبستگی تأکید کنند.
هوش مصنوعی: شما تا زمانی که هستید، ای شاه بزرگ و شناخته شده، نگذارید کسی را که دارای استعداد و هنر است، آزرده خاطر کنید.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که وقتی کسی از دل روشن و پاک برخوردار باشد، بهویژه عشق و محبت به پیامبر (نبی) و امام علی (علی) در جان او وجود دارد.
هوش مصنوعی: من یکی از نامدارانی هستم که در جنگها و مبارزات همچون شیران، تجربه و استقامت زیادی دارم.
هوش مصنوعی: من قلمی دارم و دانش و فرهنگ و خرد بزرگان و منزلت والای ایشان را.
هوش مصنوعی: زمانی که درک و فهم من روشن شد، روح من با دانش به حقیقت میپیوندد.
هوش مصنوعی: من در دنیا چیزی جز راستگویی نیافتم و به دور از نقص و کمبودها نرفتم.
هوش مصنوعی: من آرزو دارم که برای همه مسلمانان خیر و نیکی به وجود آورم و دلم را با خوبیها آراسته سازم.
هوش مصنوعی: من آرزو داشتم که مسلمانان تماماً به یک وحدت و اتحاد برسند.
هوش مصنوعی: همه باید تلاش کنند که دوستیهای خود را بیشتر کنند و از دلهایشان کینههای قدیمی را پاک کنند.
هوش مصنوعی: سرافراز بودن مسلمانان بیشتر میشود و دوری و دوگانگی از میان میرود.
هوش مصنوعی: در اسلام، شخص محترم و بزرگ، موجب شکلگیری یک اتحاد سیاسی خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر ایران ترک شود و ایران نیز دیگر وجود نداشته باشد، در جهان هیچ چیز باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: دانشمندان عراقی با هم به نتیجه واحدی درباره سلطان بزرگ میرسند.
هوش مصنوعی: دلها را از کینه و خشم پاک کنید و زود درباره اینکه چه کسی سنی یا شیعه است صحبت نکنید.
هوش مصنوعی: پس از آن، دنیا را با قدرت به تصرف درمیآورند و از زندگی کسانی که مخالفند، شورش و آشوب برمیخیزد.
هوش مصنوعی: ما چند مرد آزاد و شجاع را برگزیدیم و نامههای مهم و با ارزشی نوشتیم.
هوش مصنوعی: ما به سوی عراق حرکت کردیم تا نفاقی که در دین وجود دارد، برطرف شود و دین دوباره شکوفا گردد.
هوش مصنوعی: با قدرت و اراده خالق جان، همه بر این موضوع توافق کردند و آن را تایید کردند.
هوش مصنوعی: به زیبایی اثر نامهها توجه کن، چون که خود نامهها خام و ناپخته هستند.
هوش مصنوعی: از خداوند پیروزمند سپاسگزارم که این درخت امید به بار نشسته است.
هوش مصنوعی: زائران از عراق نوشتند که ما از دل خود کینه و دورویی را کنار گذاشتیم.
هوش مصنوعی: همه ما جان خود را برای دفاع از قداست دین فدا میکنیم و به ولینعمت اسلام، یعنی سلطان، allegiance میدهیم.
هوش مصنوعی: بیایید به جای دوری و جدایی، اصول حکمت و خرد را در زندگیمان پیاده کنیم.
هوش مصنوعی: از این به بعد، ما با لبخند و خنده به چالشها و ناملایمات بیتوجهی خواهیم کرد و همه جا را تحت کنترل خود در خواهیم آورد.
هوش مصنوعی: از زمان عباسیان تا عثمانیان، هیچیک از پادشاهان اسلامی نبود که به ویژگیهای مشخصی دست یافته باشد.
هوش مصنوعی: این جمله به مناطقی اشاره دارد که در تاریخ ایران و سرزمینهای اطراف آن، از اهمیت و شهرت خاصی برخوردار بودند. سامانیان و غزنویان از خاندانهای تاریخی هستند که در مناطق مختلفی مانند دیلم و خوارزم حکومت میکردند. همچنین، اشاره به فاطمیها نیز نشاندهنده تنوع و تأثیرات فرهنگی و سیاسی این سلسلهها در دورانهای مختلف است. به طور کلی، این عبارت نشاندهنده پیوندهای تاریخی و فرهنگی میان این مناطق و حکومتهاست.
هوش مصنوعی: از زمان گذشته تا به حال، هیچ کس نتوانسته به این جایگاه و شرافت دست یابد.
هوش مصنوعی: آیا در این زمان چنین برنامه منسجمی از یک فکر قوی ظهور کرده است؟
هوش مصنوعی: اگر این کار برای تو ناپسند است، تقصیر من نیست، زیرا این روش و راه و سبک زندگی من است.
هوش مصنوعی: من از همین دنیا به وجود آمدهام و از همین جا هم میروم و به همین دلیل بر خودم افتخار میکنم.
هوش مصنوعی: اگر شاه به من احساسی پنهانی داشته باشد، مرا بینیاز از دنیای بیرون میکند.
هوش مصنوعی: اگر او به دلیل مسلمان بودنش بر من نیکی کرده و به لطفش نام من را مشهور ساخته است، پس از این بابت باید قدردان باشم.
هوش مصنوعی: هرگاه در دل او رنگی از شرک باشد، خشم او از توحید اسلام بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: بهتر است که حتی یک پشیز، به عنوان مقام و سلطنتی که هیچ مذهب و اصولی ندارد، ارزشی نداشته باشد.
هوش مصنوعی: به من هشدار دادی که ممکن است در اردبیل بدنم را مثل یک فیل به زنجیر بکشند.
هوش مصنوعی: من از کشتن نمیترسم چون آزاد هستم و از مادر هم مرگ را به ارث بردهام.
هوش مصنوعی: کسی که در زمانه خودش بیاثر و بینام و نشان باشد، واقعاً نمیتواند بمیرد؛ چون آنچه اهمیت دارد، نام و یاد بزرگی است که افراد از خود به جا میگذارند.
هوش مصنوعی: من از این پس نمیمیرم، زیرا زندهام و به خاطر این عقیده به خداوند و یکتایی او زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: در گوشم خبری خوش به گوش میرسد و دل من به اندازهی یک گنج ارزشمند است؛ ولی آنچه بر روی کاغذ مینویسم، به مانند زهر اژدها تلخ و خطرناک است.
هوش مصنوعی: پس از مرگ من زندگیای وجود خواهد داشت که برای همیشه ماندگار است.
هوش مصنوعی: قسمت نیکی و رونق زندگی به من رسید و تو همیشه به نفرین و بدبختی دچار شدی.
هوش مصنوعی: پس از من، دربارهی بزرگان و نامآوران سخن خواهند گفت و آنها با یکدیگر همکاری و همیاری خواهند داشت.
هوش مصنوعی: کرمانی با نهاد پاک خود، همه چیز را به انسانهای با فضیلت و دانش اهدا کرده است.
هوش مصنوعی: پس از سیزده قرن که اختلافات و مشکلات زیادی وجود داشت، او راهی برای اتحاد و همبستگی ایجاد کرد.
هوش مصنوعی: دعوت به یکتاپرستی کرد، از دوگانگی دوری جست و از نادرستی و سحر فاصله گرفت.
هوش مصنوعی: از مشتری برای من پیامی میآید که من جان خود را برای دین بزرگ فدای کردهام.
هوش مصنوعی: سلام بر زمین و نور آسمان، که فرشتگان لطیف از بالا به زمین میفرستند.
هوش مصنوعی: اگر تو در جهنم بمانی و دلت به تاریکی و ناامیدی گرفتار شود، نفرین همگان، از پیر و جوان، بر تو نازل خواهد شد.
هوش مصنوعی: مردان نیکوکار به یاد تو نشسته و در مورد تو صحبت میکنند، اما از خوبیهایت نامی نمیبرند.
هوش مصنوعی: شهر ناصرالدین به خاطر وجود یار بیایمانش، رونق و گرمی در بازار کفر پیدا کرد.
هوش مصنوعی: افرادی که برای دستیابی به یکتاپرستی و دین حقیقی تلاش کردند، به سوی هدف مقدس خود حرکت کردند.
هوش مصنوعی: او در زندگی دچار رنج و ناامیدی شد و خود را از دیگران دور کرد. در این دنیا، جز نامی بد از او باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، راه دین را مسدود نکن و با کارهای نابجا، نام نیکی از خود بر جای نگذار.
هوش مصنوعی: ناگهان دلم را از جایی که در آن قرار دارد، برمیداری و برای تو تمام خویشاوندانت را از پای درمیآورم.
هوش مصنوعی: میخواهم سخنانی بگویم که هنوز گفته نشده و در دل خود گنجینههای ارزشمندی دارم که هنوز نگفته ماندهاند.
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که ریشه و اصل قجر را به شام آوردند و سرزمینشان را ترک کردند؟
هوش مصنوعی: به تاتار برای چه آمیخته شدند و از شام به چه دلی فرار کردند؟
هوش مصنوعی: من در اروپا تاریخ و پیشینهای دارم که از تواناییهای تو بیشتر است.
هوش مصنوعی: مبادا که آن نامه پخش شود و موجب آشفته شدن ریشه و شخصیت تو گردد.
هوش مصنوعی: بهتر است که من را خاموش کنی و به فراموشی بسپاریم، تا از کینه و حسد دور باشیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.