... مهر و مه و ثوابت و سیاره اش سپند

تا کرده چرخ در حرمت شغل مجمری

عقل محیط و پایه وهمت کجا و کی ...

... از قطره ای نکرد گر ابرت مقطری

از چرخ آید آنچ ز دست سریع تو

ز آثار اگر بر آید کار مؤثری ...

... هر لحظه به کام دگری ساقی مجلس

این گردش چرخ است که با گردش جام است

ساقی اگرم بوسه دهی جام میم بخش ...

ای چرخ زمین آستانت

خورشید غلام پاسبانت ...

... نظاره کنان شمع بامت

هر روز به چرخ روی خورشید

زرد است ز رشک نقش گامت ...

... برمن که اسیر تو شدم مرحمتی نیست

این منزلتی نیست که بر چرخ برآیم

جز خاک شدن در قدمت منزلتی نیست ...

... ور نه به شرع پاک نبی می حرام شد

گو باش دور چرخ به کام رقیب ما

ما را که دور ساقی مجلس به کام شد ...

... در این سحرگه ما را ستاره سوخته عشقت

مگر ز چرخ دگر بردمد ستاره دیگر

به سنگ آتش آهم گرفت و در تو نگیرد ...

... چون رخت ماهی ندیده تاکنون

چشم عالم بین مام چرخ پیر

جستجوی دل ز زلفت می کنم ...

... باده نباشد حرام گر تو بریزی به جام

ماه رخت را غلام آمده خورشید چرخ

آمده خورشید چرخ ماه رخت را غلام

ولوله خاص و عام زمزمه حسن توست ...

... من به فکر تو و تو مانده به فکر دگران

چرخ پیوسته به کام دگران می گردد

از خیال رخ چون شمع تو هرشب تا صبح ...

... منفعل از چهر نور بار محمد

چرخ برین با همه جلال و شکوهش

پست بود پیش اقتدار محمد ...

... به روز سیزدهم صبح جمعه ماه رجب

پدید شد ز حرم آفتاب چرخ وقار

چواین بشارت از آن گلعذار بشنیدم ...

... به امر اوست که جرم زمین بود ساکن

به حکم اوست که چرخ برین بود دوار

ز چرخ طبعم رخشنده مطلعی دیگر

طلوع کرد چو تابان ستاره در شب تار ...

... کجا بودی که ببینی خیمه گاه اهل بیتت را

زدند آتش که دودش خیره کرد این چرخ اخضر را

کجا بودی که هر دم بشنوی افغان لیلا را ...

... یکی در خیامش در افکند آتش

که از شعله اش سوخت این چرخ اخضر

پریشان رباب و دل افسرده لیلا ...

... قبول ار کنی بیتی از شعر او را

سر فخر ساید بر این چرخ اخضر

... خواهم به محبتت بمیرم

ای چرخ بلند سایه بانت

خوش تر ز بهشت آستانت ...

... نوح کربلا را بین در میان بحر خون

کشتی حیاتش را کرده چرخ طوفانی

شبه مصطفی اکبر اوفتاده در میدان ...

... از یک اشاره از حرکت باز داریش

گر چرخ از اطاعت تو ورزد انحراف

آنجا که قنبر تو دم از سروری زند ...

... جبرییل او را از حق برسانید سلام

کی تو را پایه اجلال بر از چرخ اثیر

حکم ایزد شده کاینجا بنمایی منزل ...

سحرگاهان به گوشم این ندا از چرخ پیر آمد

که سر بردار از زانوی غم عید غدیر آمد ...

... شهنشهی که به زور آوری و صف شکنی

کسی ندیده نظیرش به زیر چرخ کهن

شهنشهی که ز هم بردرید اژدر را ...