نظاره کردی بر کشتنم، نظاره دیگر
اشاره ای که شوم زنده از اشاره دیگر
بجز دلم که پس از خون شدن ز دیده برآمد
رفو شد از مژه، دل های پاره پاره دیگر
نداشت یکسر مو جای خالی آن صف مژگان
دریغ دل که نیاویخت بر قناره دیگر
به غیر آن که بدست غم تو جان بسپارم
نماند بر من بیچاره راه چاره دیگر
در این سحرگه ما را ستاره سوخته عشقت
مگر ز چرخ دگر بردمد ستاره دیگر
به سنگ، آتش آهم گرفت و در تو نگیرد
که سخت همچو دلت نیست سنگ خاره دیگر
اشاره ای شده افسر، ز دوست در پی قتلت
سپار جان که شود باز هم اشاره دیگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.