سرت گردم ای ساقی سیم پیکر!
مرا مست کن زان می روح پرور
از آن می که بخشد مرا زندگانی
دماغ دلم را نماید معطر
از آن می که زنگ غم از دل زداید
از آن می کز و قلب گردد منور
مرا یک دو ساغر، می ارغوانی
کرم کن زخم خانهٔ عشق حیدر
علی ولی عالم چار دفتر
وصی نبی ناظم هفت کشور
علی فاتح غزوهٔ بدر و خندق
علی کارفرمای تیغ دو پیکر
علی جانشین بلا فصل احمد
خدا را ولی، مصطفی را برادر
علی آنکه با تیغ، در جنگ خندق
برید از تن عمر بن عبدود سر
علی آنکه بگرفت و برکند ازجا
به بازوی مردی دراز حصن خیبر
علی آنکه گر تیغ تیزش نبودی
نبودی به جا مکتب دین داور
پی کسر اصنام در کعبه روزی
که بنهاد پا را به دوش پیمبر
به معنا نظر کرد با چشم حق بین
سر خویش را دید از عرش برتر
نمودار شد باز از شرق طبعم
زنو مطلعی هم چو خورشید خاور
شها! ای ز نور تو گیتی منور
بود طینتت ز آب رحمت مخمر
تویی آنکه آب حسام تو کرده
به جان عدو، کار سوزنده اخگر
صفات خدایی به ذات تو مدغم
دم عیسوی در وجود تو مضمر
تویی آنکه گفتا نبی در حق تو
که من شهر علمم علی شهر را در
به دست ید اللهی ای قدرت الله!
به طفلی دریدی به گهواره اژدر
ندانم کجا بودی ای شیر یزدان
که در کربلا شد حسین تو بی سر
نبودی که بینی حسین عزیزت
چسان داد جان، زیر شمشیر و خنجر
یکی در خیامش در افکند آتش
که از شعله اش سوخت این چرخ اخضر
پریشان رباب و، دل افسرده لیلا
شدند از غم اصغر و داغ اکبر
فغان زنان و، خروش یتیمان
به پا کرد هنگامه روز محشر
شد از جسم پرخون رعنا جوانان
زمین سر به سر، پر زگل های احمر
ز بد عهدی کوفیان جفاجو
ز بی مهری شامیان ستمگر
چگویم که از یاوران حسینت
نه اکبر به جا ماند دیگر نه اصغر
شها! در عزای حسین تو «ترکی»
فشاند ز دیده در اشک یکسر
قبول ار کنی بیتی از شعر او را
سر فخر ساید بر این چرخ اخضر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی را که باشد به دل مهر حیدر
شود سرخ رو در دو گیتی به آور
ایا سروبن، در تک و پوی آنم
که: فرغند آسا بپیچم به توبر
چه چیزست رخساره و زلف دلبر
گل مشگبوی و شب روز پرور
گل اندر شده زیر نور سته سنبل
شب اندر شده زیر خورشید انور
همانا که خورشید رنگ لبش را
[...]
بفرخنده فال و بفرخنده اختر
به نو باغ بنشست شاه مظفر
بروز مبارک، ببخت همایون
به عزم موافق، به رای منور
بباغی خرامید خسرو که او را
[...]
قوی قلعه او که خاکش به پاکی
چو قلعی ولیکن از او عاجز آذر
پر از زرکانی و تیغ یمانی
پر از شیر جنگی و ببر دلاور
ز ماهی فروترش بنیاد لیکن
[...]
یکی خانه کردند بس خوب و دلبر
درو همچنو خانه بیحد و بیمر
به خانهٔ مهین درنشاندند جفتان
به یک جا دو خواهر زن و دو برادر
دو زن خفتهاند و دو مرد ایستاده
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.