... بنشست در وزارت و مشغول شد به کار

اجرام را منافع خلق است در مسیر

افلاک را مصالح ملک است در مدار ...

... بر تو به جای در سخن جان کنم نثار

تا بر سپهر چیره بود ماه را مسیر

تا بر زمین تیره بود کوه را قرار ...

... چون ز نعل مرکب او از زمین خیزد غبار

بی هوای او نباشد مهر تابان را مسیر

بی مراد او نباشد چرخ گردان را مدار ...

... تاکه باشد کوکب وگردون نباشد هر دو را

بی رضای او مسیر و بی مراد او مدار

افتخار خسروان باشد به دنیا و به دین ...

... گر ز نجم و چرخ پرسی نام سلطان جهان

بر کیارق خوان شود آن در مسیر این د ر مدار

ور ز سنگ و آب پرسی کنیت صاحبقران ...

... ای جهانداری که تا محشر وفادار تواند

هفت کوکب در مسیر و هفت گردون در مدار

با کمر نوشین روانی با کله کیخسروی ...

... مرغ نصرت باد در دام هوای تو شکار

باد در عهد تو کوکب را به پیروزی مسیر

باد در عصر تو گردون را به بهروزی مدار ...

... بقای توست و فنای مخالف تو مراد

ستاره را ز مسیر و سپهر را زمدار

مخالفان تو پیکار ساختند همی ...

... طبع مرا حلاوت و شعر مرا شعار

تا از یسار قبله بود نجم را مسیر

تا از یمین قبله بود چرخ را مدار

باد از مسیر نجم تو را یمن بر یمین

باد از یسار چرخ تو را یسر بر یسار ...

... باد بر هفت آسمان این هفت کوکب را مدام

بر هوای تو قران و بر مراد تو مسیر

تو ز دشمن کین ستان چون اردشیر از اردوان ...

... همیشه تا که همی لحظه ای نیاساید

هم اسمان زمدار و هم اختران ز مسیر

ضمیر و خاطر و رای جهان فروز تو باد ...

... گه تو را چون فلک از غرب به شرق است مدار

که تو را چون قمر از شرق به غرب است مسیر

به صطرلاب و به تقویم تو را حاجت نیست ...

... ایا مراد تو مقصود آسمان ز مدار

و یا رضای تو مطلوب اختران ز مسیر

ز خدمت تو بزرگان شرق مرتبه جوی ...

... ز حلق خویش زبان ساخته است گاه سخن

ز فرق خویش قدم ساخته است گاه مسیر

به جسم هست مریض و به عقل هست صحیح ...

... ز بهر خواستن حاجت آن جماعت را

به بارگاه تو امروز حاجت است و مسیر

بود به مدح تو افزون مدیح را رونق ...

... صدری که سال و ماه مرادش طلب کند

مهر از مسیر خویش و سپهر از مدار خویش

از حلم و از تواضع او گاه عقل و فضل ...

... شادی به طبعش متصل رادی به دستش مقترن

او را مسیر مهر و کین او را مسلم تخت و زین

او را ثناگر ملک و دین او را دعاگو مرد و زن ...

... به روز رزم گر از دست او شرف یابد

مسیر طایر و دفع طمع کند شاهین

سرشت او به صفت چون سرشت ما نبود ...

... فرمود که تا چرخ یکی دور دگر کرد

خورشید بپیمود مسیر دوران را

ایدون که بیاراست مر این پیر خرف را ...

... که هست با تک او کند و مضطر آتش و آب

گه مسیر بود بر نهاد چرمه تو

به نزد عقل مصور شود گر آتش و آب ...

... خاور اکنون داد خواهد مهر عمرت را طلوع

مشرق اکنون دید خواهد ماه و سالت را مسیر

عمر اندک داری و بسیار داری منزلت ...