گنجور

 
۴۱

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح سلطان مسعود بن ابراهیم

 

... عدلی عدل در شمار ملک

کرده رای قطار دار قدر

بختی بخت در قطار ملک

نرسد عقل اگر دو اسبه رود ...

ابوالفرج رونی
 
۴۲

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۰۹ - داستان خلاص شدن شهریار از بند فرانک گوید

 

... سحرگه از آنجای بربست بار

شتر کرد زنجان زنگی قطار

چنین تا که منزل سراندیب شد ...

عثمان مختاری
 
۴۳

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۵

 

... بر سبزه و لاله به لب جوی و سر کوه

از مرغ جغانه است و ز نخجیر قطار است

گرد آمدن مرغ و به هم رفتن نخجیر ...

... از روضه عدل تو در آفاق نسیم است

وز آتش خشم تو در اقطار شرارست

ماننده آب است حسام تو ولیکن ...

امیر معزی
 
۴۴

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۰۱

 

... تا وشق پوشان باغ از یکدیگر گشتند دور

در هوا هست از سیه پوشان قطار اندر قطار

چیست این باد خزان کز باغها و راغها ...

امیر معزی
 
۴۵

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۰۲

 

... از گوزنان هست در هامون گروه اندر گروه

وز کلنگان هست برگردون قطار اندر قطار

قمریان چون مقریان گشتند بر سرو بلند ...

امیر معزی
 
۴۶

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۰۸

 

... گهی فشاند بر خاک قطره زرین

گهی ستاره فرستد بر آسمان به قطار

چنانکه جوهر او بر زمین سوار شدست ...

امیر معزی
 
۴۷

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۱۰

 

... از پی صید غلامانت کنون بر دشت وکوه

باشد از مرغان و نخجیران قطار اندر قطار

فاخته بر سر و بن هر شب دعاگوید تورا ...

امیر معزی
 
۴۸

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۲۳

 

... ماهرویان طراز و مشک مویان ختن

پیش تو هنگام خدمت صف کشیده در قطار

کودکانی کرده از خوبی دل مردم اسیر ...

امیر معزی
 
۴۹

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۳۱

 

... قومی شدندکشته شمشیر لشکرت

قومی اسیر و بسته به زنجیر بر قطار

آنان که زنده اند ندانم همی چرا ...

امیر معزی
 
۵۰

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۳۶

 

... تا وشی پوشان باغ از یکدگر گشتند دور

بر هوا هست از سیه پوشان قطار اندر قطار

چیست این باد خزان کز باغها و راغها ...

امیر معزی
 
۵۱

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۸۸

 

... نه ز بخشش گیرد او را نه ز بخشایش ملال

گه فرستد خیل در خیل و قطار اندر قطار

سوی لشکرگاه شاهان از ثیاب و از نعال ...

امیر معزی
 
۵۲

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۳ - مناقشهٔ مرد دهری با بوحنیفه

 

... چون رسیدم بر کران دجله کشتی رفته بود

بود نخلی منکر آنجا تختهایش بر قطار

درهم آمد کشتیی شد درزهایش ناپدید ...

سنایی
 
۵۳

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۰ - در ترغیب مردان به احتراز از زنان دلفریب

 

... ای دریغ از هیچ سنگستی درو بر راه او

کشتگان عشق یابندی قطار اندر قطار

لیک طبع عامیان را ماند از ساده دلی ...

سنایی
 
۵۴

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۷ - در ترغیب طی طریق حقیقت

 

... با صدق و با شهادت رفتند مردوار

گر ره روی تو نیز ره آن قطار گیر

چون سوز کار و درد غم دین نداردت ...

سنایی
 
۵۵

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - در مدح خاقان کما الدین ابو القاسم محمود ارسلان خسرو توران

 

... با نور طلعت تو هدر ماه و آفتاب

در راه تو با قطار شرق و غرب

دارند شغل و پیشه سفر ماه و آفتاب ...

وطواط
 
۵۶

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - هم در مدح اتسز گوید

 

... در معرکه فکنده نفر از پی نفر

در سلسله کشیده قطار از پس قطار

از آه بستگان همه اطراف ناله گاه ...

وطواط
 
۵۷

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۹۸ - هم در ستایش ملک اتسز

 

... چندان هزار کشته گروه از پی گروه

چندان هزار بسته قطار از پس قطار

اینست چاشنی ز شراب حسام تو ...

وطواط
 
۵۸

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲ - خط نگار من

 

خط نگار ترک من چون طوق قمری بر قمر

یا چون قطار مور بر گرد قمر بسته کمر

وان زلفق پرچین و شکن خمیده چون پشت شمن ...

سوزنی سمرقندی
 
۵۹

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - در هجو بوبکر اعجمی و فرزند او

 

... بنشست گرد پای و حریفان و فرو نشاند

پیشش کنیزکان و غلامان بر قطار

تو ن بنام ترکی آورد ماه روی ...

سوزنی سمرقندی
 
۶۰

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۵ - خر دجال

 

... آنکه مرا پوستین وصوف وصلت داد

آن تو کی داد گر قطار کنی بخت

خام طمع شاعری و شعر تو هم خام ...

سوزنی سمرقندی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۶
sunny dark_mode