منت خدای را، که باقبال شهریار
شد رکن ملک و قاعدهٔ ملت استوار
خوارزمشاه عالم عادل ، که در جهان
ناورد گشت چرخ چنو هیچ شهریار
خورشید خسروان ملک اتسز ، که کردهاش
فهرست آسمان شد و تاریخ روزگار
آن صورت جلالت و آن جوهر شرف
آن عنصر سیادت و آن مفخر تبار
شاهی ، که ملک را بیسارش بود یمین
شاهی، که خلق را بیمینش بود یسار
از عزم او نفاذ ربودست آسمان
وز حزم او ثبات گرفتست کوهسار
نه دست بر نوال گشاده چنو جواد
نه پای در رکاب نهاده چنو سوار
از جاه او حدیقهٔ حق گشته پر نعیم
وز فر او صحیفهٔ دین گشته پر نگار
ناهید هست ز آیت بزمش کمین اثر
بهرام هست ز آتش رزمش کهین شرار
کرده بدیده های کواکب ز سالها
ایام ملک او را افلاک انتظار
کار موافقان شده از سعی او تمام
جان مخالفان شده از تیر او فگار
ای چرخ را بقدر رفیع تو اقتدا
وی عدل بملک بسیط تو افتخار
از یمن طالع تو و اقبال بخت تو
شد سعد با سعادت و شد بخت بختیار
طبع ترا ز عصمت و مردانگی لباس
جان حکمت و فرزانگی شعار
باقیست طبع تو ، که معانی دهد ثمر
بازیست جود تو ، که محامد کند شکار
باعظم همت تو ، کم از ذره ای فلک
با فیض بخشش ، تو کم از قطره ای بحار
چون از فزع بلرزد میدان طعن و ضرب
چون از یلان بخیزد آواز گیرو دار
اوهام سرکشان شود حیران ز هول
اشخاص صفدارن همه عاجز شود ز کار
مطروح شخص فوجی در پای اضطراب
مجروح جان قومی از دست اضطرار
بر خوان فتنه مطعم آن سخت بی مزه
وز حوض مرگ مشرک او نیک بدگوار
از تو فلک نماند آن روز بی گزند
وز تو جهان نیابد آن لحظه زینهار
کوبد عمود تو سر ابنای کین چو گوز
دوزد خدنگ تو عدل اعدای دین چو نار
ای بس بلند را! که کند همت تو پست
وی بس از عزیز را ! که کند خنجر تو خوار
شاها ، خدایگانا ، در هر مراد هست
تدبیر تو موافق تقدیر کردگار
در عهد تست اختر تابنده را مسیر
در حکم تست انجم گردنده را مدار
رفتی ز دار ملک دو بار و هزار شهر
از حشمت تو گشت گشاده در این دیار
اول بلاد ترک گشادی و آمدند
در بند بندگی تو خانان نامدار
کردند سرمه گرد رهت را باعتقاد
بردند سجده خاک درت را باختیار
افراسیاب را نه همانا بدست بود
ملکی ، که آن نهاد ترا چرخ در کنار
بار دگر بسوی خراسان شدی و بود
هم یمن بر یمینت و هم یسر بر یسار
گردونت مائده ده و دولت شراب ده
گیتیت غاشیه کش و نصرت سلاح دار
در هر بلاد کز تو خبر گشت منتشر
در هر دیار کز تو اثر گشت آشکار
جستند بندگیت و نمودند چاکریت
شاهان آن بلاد و بزرگان آن دیار
کردند جاه و مال باخلاص بندگی
در زیر پای مرکب میمون تو نصار
چون رایت مبارک تو رفت سوی مرو
تا کار مرو گیرد از قبال تو قرار
در اول انقیاد نمودند اهل مرو
بستند پیش تو کمر صدق بنده وار
تو نیز بر اذیت خلق حمید خویش
کردی بجای هر یک ایادی بی شمار
معجب شدند ناگه و معثر بلطف تو
خود چیست در جهان بتراز عجب و اعتثار؟
پس عاقبت بدامن خلدان زدند دست
تا لاجرم بر آمد از آن ابلهان دمار
با خنجر چو آتش و آب تو از گزاف
کردند باد ساری و گشتند خاکسار
یا رب! چه روز بود که نیلوفری حسام
از خون خلق کرد همه مرو لاله زار؟
در هیچ کار زار ندیدند هیچ خلق
تا در جهان پدید شد آیین کار زار
یک طایفه بسلسهٔ بند بسته سخت
یک طایفه بصاعقهٔ تیغ کشته زار
چندان هزار کشته گروه از پی گروه
چندان هزار بسته قطار از پس قطار
اینست چاشنی ز شراب حسام تو
هان ! ای ملوک عرصهٔ آفاق اعتبار!
آنگه شدی بخطهٔ آموی و در زمان
بگرفتی آن ولایت و بگشادی آن حصار
با حملهٔ تو قلعهٔ آموی را چه قدر ؟
خیبر چه پای دارد با مرد ذوالفقار ؟
امروز در نواحی عالم نماند کس
کورا بپیش تیغ تو قدرست و اقتدار
تو شیر شرزه ای و گوزنان عدم شوند
هر گه که شیر شرزه بجنبد ز مرغزار
باز آمدی بمرکز اقبال بر مراد
نصرة قرین و چرخ مطیع و خدای یار
از میوهٔ مطالب آمال بهره مند
در روضهٔ لطایف و لذات شاد خوار
بر عطف دولت تو جلالت بود ردا
در دست حشمت تو سعادت شود سوار
اکنون جهان ترا شده ، چونانکه خواستی
مگذر تو از جهان و جهان را همی گذار
می نوش باده ای ، ز امانیش رنگ و بوی
می پوش جامه ای ، ز معالیش پود و تار
خوارزم بی مواکب تو بود چندگاه
ایام او شده بصف چون شبان تار
و اکنون بفر موکب و اقبال موردت
با خوشی ارم شد و با حسن قندهار
شاها، ز بنده یک دوسخن ، کز نفایسست
داننده یاد گیرد بر وجه یادگار
بی عدل نیست کنگرهٔ ملک مرتفع
بی علم نیست قاعدهٔ عدل پایدار
هر ملک را بعدل ثباتست و انتظام
هر علم را بعقل ظهورست و اشتهار
چون ملک بر و بحر ترا داد آسمان
آنرا بعلم و عدل همی باش حق گزار
اعلام عدل را بمساعی بلند کن
و ارباب علم را بایادی نگاه دار
از مخطیان مپوش رخ عفو و عاطفت
بر مجرمان مبند در توبه و اعتذار
تو شاه بردباری و در حق مجرمان
جز عفو نیست عادت شاهان بردبار
خیر ملوک عصری و در خیر کوش ، از انک
پاداش خیر خیر دهد آفریدگار
تا نور و نار هست به از ظلمت و دخان
تا راح و روح هست به از محنت و خمار
هرگز مباد موکب عمر ترا غروب
هرگز مباد مرکب عز ترا عثار
بادا بهار حاسد ملک تو چون خزان
بادا خزان ناصح صدر تو چون بهار
از گلبن سعادت و اقبال و خرمی
گل باد در کف تو در چشم خصم خار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن، شعری است که در ستایش یک شاه عادل و قدرتمند به نام خوارزمشاه سروده شده است. شاعر با استفاده از اصطلاحات و تمثیلهای ادبی، ویژگیهای برجسته او را توصیف میکند. خوارزمشاه به عنوان رهبر عادل و مدبر، موجب ثبات و پیشرفت ملک و ملت شده و بر مخالفان خود غلبه یافته است. شاعر همچنین به شایستگیهای روحانی، اخلاقی و نبردهای پیروزمندانه او اشاره میکند و او را به عنوان مثال عالی یک حاکم میداند که به فکر آسایش مردم و آبادانی سرزمینش است. در پایان، شاعر آرزوی ثبات و موفقیت او را دارد و از او میخواهد که همواره در مسیر خیر و عدالت گام بردارد.
هوش مصنوعی: شکر خدا را باید کرد که با آمدن یک پادشاه خوب، پایههای حکومت و نظم کشور مستحکم شد.
هوش مصنوعی: خوارزمشاه، که مردی عادل و دانشمند است، مانند هیچ پادشاه دیگری در جهان، به دور از مشکلات و جنگها زندگی نمیکند.
هوش مصنوعی: خورشید همچون پادشاهان است، که نور او باعث روشنی آسمان شده و سبب ثبت تاریخ این زمان گردیده است.
هوش مصنوعی: صورت زیبا و بزرگ تو، و ذات با ارزش تو، نشانههای رهبری و برجستگی تو، و افتخار نسل و خانوادهات است.
هوش مصنوعی: شاهی که در حکومتش به مردم محبت و مهربانی میورزد، همانند دستی است که برای حمایت از آنها دراز میشود. همچنین، کسی که در دلش برای رعیت بیم و نگرانی دارد، به مانند دستی است که برای نجات آنها به سمتشان دراز میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر اراده او، آسمان قدرت و تأثیر خود را از دست داده و به دلیل تدبیر او، کوهها استحکام و استقامت یافتهاند.
هوش مصنوعی: نه مانند کسی که دستش به حرمتی رسیده است و از نعمتها بهرهمند شده، و نه مانند سواری که پایش در رکاب مرکب قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: به خاطر مقام و عظمت او، باغی از حقیقت پر از نعمت و خوشی شده است و از رافع و برکت او، نامهای از دین پر از زیبایی و زینت گشته است.
هوش مصنوعی: ناهید در اینجا به معنای زهره یا سیاره Venus است و به زیبایی و شادابی جشنها اشاره دارد. اثر بهرام که به جنگ و مبارزه مربوط میشود، نشاندهنده شدت و قدرت آتش جنگی است که در دل آن شعلهور است. در کل، این بیت به تصاویری از زیبایی و خشونت در کنار هم اشاره دارد.
هوش مصنوعی: سالهاست که آسمانها در انتظار او هستند و ستارهها به دیدن او چشمانی دوختهاند.
هوش مصنوعی: کسانی که به او کمک میکنند، به خاطر تلاشهایش به نتیجه رسیدهاند، در حالی که دشمنان او از حملاتش رنج میبرند.
هوش مصنوعی: ای فلک، به اندازهی وسعت و بلندی تو، پیروی کن و به اندازهی عدالت و انصاف پادشاهی که بس بزرگ و وسیع است، افتخار کن.
هوش مصنوعی: به خاطر خوش شانسی و اقبال خوب تو، سعادت و خوشبختی به دست آمد و بختی برای افراد خوشبخت فراهم شد.
هوش مصنوعی: خوشطبعی تو از پاکی و مردانگی ناشی میشود، و وجودت لباسی از حکمت و دانایی بر تن دارد.
هوش مصنوعی: توانایی ذاتی تو همواره درخشان است و میتواند معانی عمیق را به نوعی ارائه دهد. generosity تو نیز همچون صید زیباییها و خوبیها عمل میکند.
هوش مصنوعی: با تلاش و همت تو، آسمان هم اگر بخواهد، چیزی از تو کم ندارد و با بخششهای تو، دریاها هم اگر بخواهند، باز هم کمتر از یک قطره هستند.
هوش مصنوعی: وقتی از ترس، میدان جنگ به لرزه درآید و صداهای تند و خشمگین به گوش برسد، باید آماده باشی تا به پا خیزي و مقابله کنی.
هوش مصنوعی: تصوراتی که سرکش هستند، از ترس افرادی که در مقام قدرت قرار دارند، دچار حیرت و سردرگمی میشوند و همه از انجام کارها ناتوان میگردند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به حالتی اشاره دارد که شخصی در میان جمعی قرار گرفته و تحت فشار و استرس قرار دارد. این وضعیت به گونهای است که نه تنها خود او آسیب دیده، بلکه نشانههایی از ناراحتی و زخمدلی در میان افراد دیگر نیز مشاهده میشود. در واقع، این اضطراب و نیاز به کمک، به نوعی به جان و روح جامعه آسیب میزند.
هوش مصنوعی: در سفرهی فتنه، غذایی است که بسیار بیمزه و ناراحتکننده است و از برکهی مرگ، شرک او به شدت ناخوشایند است.
هوش مصنوعی: روزی خواهد آمد که آسمان از تو آسیب نبیند و جهان در آن لحظه از تو محافظت کند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که وقتی تو با قدرت و شدت بر سر دشمنان ضربه میزنی، مانند عقابی که بر روی طعمه خود میپرد، میتوانی قدرت و عدالت دین را با شدت و قاطعیت به نمایش بگذاری. در واقع، تکیه بر حق و انصاف میتواند دشمنان را به شدت به چالش بکشد.
هوش مصنوعی: ای کسی که بلندپروازی! همت و اراده تو میتواند انسانهای بزرگ را به زمین بکشد. و ای کسی که از افراد با ارزش، میتوانی با خنجر تو هم، مقام آنان را پایین بیاوری.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، ای خداوند! در هر خواستهای، تدبیر تو به نوعی با سرنوشت الهی هماهنگ است.
هوش مصنوعی: در زمان تو، ستاره درخشان به عنوان نشانهای از فرمان تو به شمار میآید و مسیر ستارههای دیگر نیز به دور تو میچرخد.
هوش مصنوعی: تو دو بار از سرزمین پادشاهی رفتی و هزاران شهر از عظمت و جلالت در این سرزمین به روی خود باز کردند.
هوش مصنوعی: ابتدا سرزمینهای ترک به تصرف درآمد و سپس خانان مشهور برای خدمتگزاری به تو آمدند.
هوش مصنوعی: آنها در کنار راه تو سرمه (زیور) کردند و با ایمان به خاک درگاه تو سجده کردند و اختیار و اراده خود را به تو سپردند.
هوش مصنوعی: افراسیاب صاحب قدرت و سلطنت نبوده است، بلکه این تقدیر و سرنوشت بوده که او را به این مقام رسانده است.
هوش مصنوعی: بار دیگر به سوی خراسان رفتی و در سمت راستت یمن و در سمت چپت یسر قرار داشت.
هوش مصنوعی: آسمانت مایه خوشی و نعمت باشد و دولتی که به تو خوشی میبخشد، به تو عطا شود. در زندگیات، پیروزی و حمایت همیشه در دسترس باشد.
هوش مصنوعی: در هر شهری که نام تو به گوش میرسد و در هر منطقهای که نشانهای از تو وجود دارد، تأثیر تو به وضوح دیده میشود.
هوش مصنوعی: آنها به دنبال تو بودند و نشان دادند که چقدر بندگی و خدمتگزاری تو از سوی شاهان آن سرزمین و بزرگانی که در آنجا هستند، مورد توجه است.
هوش مصنوعی: آدمهای ثروتمند و با نفوذ، با تمام مال و مقامشان، در خدمت و بندگی تو قرار گرفتهاند و همهچیزشان را فدای تو کردهاند.
هوش مصنوعی: زمانی که پرچم خوشبختی تو به سمت مرو حرکت کرد، کارهای مرو تحت تأثیر تصمیمات و اراده تو قرار خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: در آغاز، مردم مرو با سرسپردگی به تو، با صداقتی که همچون یک بندۀ مطیع داشتند، عهد و پیمان بستند.
هوش مصنوعی: تو هم مانند خداوند مهربان، به خلق و مردم آسیب رساندی و به جای هر یک از آنها، آسیبهای زیادی به وجود آوردی.
هوش مصنوعی: ناگهان همه به زیبایی و لطف تو شگفتزده شدند؛ در جهان چه چیزی وجود دارد که به اندازهی شگفتی و جذابیت تو قابل توجه باشد؟
هوش مصنوعی: در نهایت، آنها به باغهای بهشتی رسیدند و کارهایی کردند که موجب نابودی خودشان شد.
هوش مصنوعی: با تندباد و نیرنگ، به مانند آتش و آب، به بیهوده به جان تو افتادند و در نهایت، به زمین افتاده و تواضع کردند.
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ! چه روزی بود که نیلوفر حسام از خون مردم به وجود آمد و همه جا را مانند لالهزار کرد؟
هوش مصنوعی: هیچ کس هرگز در هیچ جنگ و نبردی شاهد نبود که قانونی برای آن وجود داشته باشد، تا اینکه آیین نبرد در جهان پدیدار شد.
هوش مصنوعی: یک گروه به زنجیر کشیده شدهاند و رنج میبرند، در حالی که گروه دیگری به وسیلهٔ ضربات شدید و کُشندهٔ شمشیرها نابود شدهاند.
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد در جنگ و نزاعها کشته شدهاند و به همان میزان، تعداد زیادی نیز در صفها و گروهها به یکدیگر ملحق شدهاند.
هوش مصنوعی: این همان طعم دلپذیر شراب توست، ای پادشاهان و صاحبان قدرت در جهان!
هوش مصنوعی: سپس به سرزمین آموی رفتی و در آن زمان آن منطقه را تصرف کردی و دروازههای آن قلعه را گشودی.
هوش مصنوعی: با حملهٔ تو، قلعهٔ آموی چقدر میتواند مقاومت کند؟ خیبر چه توان و قدرتی دارد در برابر مردی که ذوالفقار دارد؟
هوش مصنوعی: امروز در هیچ کجای دنیا کسی وجود ندارد که در برابر شمشیر تو، ارزش و قدرتی داشته باشد.
هوش مصنوعی: تو مانند شیر قوی و نیرومندی هستی و زمانی که تو حرکت کنی، آنهایی که ضعیف هستند به مانند موجودات بیجان از بین میروند.
هوش مصنوعی: تو دوباره به اوج و موفقیت بازگشتی، در حالی که خواستههایت برآورده شدهاند و یاری و حمایت الهی همراه توست، همچنین سرنوشت نیز به نفع تو پیش میرود.
هوش مصنوعی: از میوههای مطالب و آرزوها بهرهمند شو و در باغهای زیبا و لذتبخش شاد زندگی کن.
هوش مصنوعی: در این بیت، به قدرت و عظمت تو اشاره میشود که مانند ردایی بر گردن شرافت و بزرگی تو قرار دارد. همچنین، با توجه به مقام و منزلت تو، خوشبختی و سعادت به همراه تو حرکت میکند و به نوعی با تو پیوند دارد.
هوش مصنوعی: اکنون جهان به شکلی که میخواستی شده است، پس از این جهان بگذر و به سادگی از آن عبور کن.
هوش مصنوعی: میتوانی از نیکویی و خوشی زندگی لذت ببری و از زیباییهای آن بهرهمند شوی. بادهای بنوش که عطر و طعمش تو را خوشحال میکند و با پوشیدن لباسی از نیکویی و مهر و محبت، خود را زینت ببخش.
هوش مصنوعی: مدت زیادی خوارزم بدون حضور تو در مظلومیت به سر میبرد، روزها مانند شبهای تاریک گذشتند.
هوش مصنوعی: اکنون به سوی تو آمدهاند و خوشبختیات را با شادی و زیبایی قندهار همراه کردهاند.
هوش مصنوعی: ای شاه، از بنده یک یا دو سخن بگو، که از آنها چیزهای ارزشمند و گرانبهایی را بیاموزی و به یادگار نگهداری.
هوش مصنوعی: بدون عدالت، برجستگی و عظمت یک کشور بیمعناست و بدون دانش، اصول و قوانین عدالت پایدار نمیماند.
هوش مصنوعی: هر چیز در این جهان با عدالت استوار و منظم است و هر دانشی با عقل و درک به ظهور و شناخته میرسد.
هوش مصنوعی: چونکه خداوند آسمان و زمین را به تو عطا کرد، با علم و عدل باید این نعمتها را پاس بداری و به حق آنها عمل کنی.
هوش مصنوعی: عدالت را با تلاشهای بزرگ خود معرفی کن و دانشمندان را در یاد و خاطر خود نگهدار.
هوش مصنوعی: از خطاهای دیگران چشم پوشی کن و به آنها عاطفه و بخشش نشان بده، اما به مجرمان اجازه نده که به بهانهی توبه و عذرخواهی از خطاهایشان گریز کنند.
هوش مصنوعی: تو پادشاهی با صبر و شکیبایی و عادت نیکو و شایستهی تو در مورد مجرمان تنها بخشش و عفو است.
هوش مصنوعی: بهترین پادشاهان عصر خود را بشناس و در نیکی کردن تلاش کن، زیرا خداوند بهترین پاداش را به نیکوکاران عطا میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نور و آتش وجود دارد، بهتر از تاریکی و دود است. و تا زمانی که راه و روح وجود دارد، بهتر از درد و مستی است.
هوش مصنوعی: هرگز نگذار که عمر تو به پایان برسد و از بین برود، و همچنین هرگز نگذار که قدمهای تو در مسیر جلال و عزت به لغزش بیفتد.
هوش مصنوعی: بهار باید حسادت کند به زیبایی و سرزندگی تو، همانطور که خزان بهار را حسادت میکند.
هوش مصنوعی: خوشبختی و خوشحالی مانند گلی است که در دستان توست و در چشم دشمنان تو به شکل خاری به نظر میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام تر و سهیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او اسیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.