امروز شد صحیفهٔ اقبال پر نگار
و امروز شد طلیعهٔ اسلام کامگار
امروز عون دولت خوارزمشاه کرد
بر رغم شرک قاعدهٔ شرع استوار
در زد بروزگار عدو آتش فنا
شمشیر آبدار خداوند روزگار
عالی علاء دولت و دین ، خسروی که هست
ایام را بخدمت در گاهش افتخار
فخر ملوک ، اتسز غازی ، که تیغ او
از بقعه های شرک برآرد همی دمار
شاهی ، که شد بعهد وجود نبرد او
معدوم نام رستم و نام سفندیار
بر چرخ عون او قمر فتح را مسیر
بر قطب عدل او فلک ملک را مدار
آنجا که عزم او ، نبود چرخ را مضا
و آنجا که حزم او ، نبود کوه را وقار
مرحوم با جلالت او شیر آسمان
محموم از سیاست او مرغزار
دریا همه محاسن اخلاق و او گهر
حملان همه اکابر آفاق و او عیار
از قدر او کمینه نمونه است آسمان
وز حلم او کهینه نشانه است کوهسار
کین تو کرده طایفهٔ شرک را دو قسم
یک قسم گشته زار و دگر قسم مانده خوار
در معرکه فکنده نفر از پی نفر
در سلسله کشیده قطار از پس قطار
از آه بستگان همه اطراف ناله گاه
وز خون کشتگان همه اکناف لاله زار
ای بر سپهر مهر تو از خرمی نجوم
وی بر درخت بخت تو از بی غشی ثمار
کم کرده باد شرک بپیکان باد سیر
و افزوده آب شرع بشمشیر آبدار
تو کارزار کرده و بر دشمنان دین
گشته ز رستخیز حسام تو کارزار
بیکاره مانده پنجهٔ گردون کاردان
از بیم کارزار تو چون پنجهٔ چنار
آن کو ز کو کنار خلاف تو خفته بود
کرد استخوانش گر ز تو چون مغز کو کنار
اسلام در جوار تو آمد ، از آنکه یافت
از جور حادثات امان اندرین جوار
خوانند ناظران جهان تا بروز حشر
خطهای عز تو ز ورقهای روزگار
شد بختیار هر دو جهان هر که ز اعتقاد
یک لحظه کرد خدمت صدر تو اختیار
هرگز نبوده ای بجز از عار محترز
هرگز نکرده ای بجز از فخر افتخار
با اصطناع بر تو دریا بود سراب
با ارتفاع قلب تو گردون بود قفار
لطف تو وقت بزم شرابیست خوش مزه
عنف تو روز رزم طعامیست بدگوار
یک جود تست آفت صد گنج شایگان
یک عزم تست مایهٔ صد فتح شاهوار
اشراف را بحق یسارت بود یمین
و احرار را ز جود یمینت بود یسار
ناخورده جز بسعی یسارت فلک یمن
ناکرده جز بسعی یمینت جهان یسار
در خاتم کمال تو از محمدت نگین
بر مرکب جلال تو از مفخرت عذار
بنشانده جود را کف کافیت بر کتف
پرورده فضل را دل صافیت را در کنار
از رسم تو یقین شده آثار مرتضی
وز تیغ تو عیان شده اخبار ذوالفقار
بشکسته هیبت تو بیک حمله صد مصاف
بگشاده حشمت تو بیک نامه صد حصار
در ملک کرد های تو بی سهو و بی خطا
در شرع گفت های تو بی عیب و بی عوار
در دست ناصح تو شده خار همچو گل
در چشم حاسد تو شده نور همچو نار
از سهم ناصح تو شده همچو مار مور
در چشم حاسد تو شده همچو مور مار
زان تیر تو و زان کمان بیمست آسمان
جز سینهٔ مخالف تو کی شود فکار؟
و آن بیشمار گوهر فاخر، که چرخ راست
جز بر سر موافق تو کی کند نثار؟
چشرخ و بروج و اختروار کان بحکم تست
هر هشت و هر دوازده هر هفت و هر چهار
شاها، چنانکه یار نداری بمکرمت
مداح حضرت تو ندارد بفضل یار
بختی نباشد اهل هنر را ز جاهلان
آه! ار نگشتمی بقبول تو بختیار
بر کامها منم ز عطای تو کامران
در صدرها منم بثنای تو نامدار
چندان نعیم دیده ام از تو، که تا بحشر
نتوان گزارد شکر یکی را ز صد هزار
و اکنون بقدر وسع ، نه مقدار واجبی
بر شکر مکرمات تو کرد ستم اختصار
جز مدح و جز ثنای توام نیست هیچ شغل
جز شکر و جز دعای توام نیست هیچ کار
ز آنهانیم ، که چون تو کنی بیشمار جود
ایشان جزا دهند بکفران بیشمار
کفارن نعمت تو درختیست ، کان بعمر
ناداده جز شقاوت و ادبار هیچ بار
توفیق طلعت تو بقا را بود دلیل
کفران نعمت تو فنا را بود شعار
مذمون شد چو زاهد مرتد بهر زبان
مردود شد چو شاهد فاسق بهر دیار
خوف تو خو نگر که چه لایق بود بعقل ؟
کفران نعمت چو تو مخدوم حق گزار
کفران نعمت تو هر آن کس که پیشه کرد
باد شقاوت فلکش کرد خاکسار
آخر کریم تر ز تو کی دید پادشاه ؟
و آخر حلیم تر ز تو کی دید شهریار ؟
نایت بجز تصلف و ناحق شناختن
از مردم مزور بی اصل و بی تبار
از روی عرف منکر احسان بر خرد
بی اصل تر ز منکر ایمان هزار بار
تاکش تر از شکوفه بود عارض صنم
تا خوش تر از بنفشه بود طرهٔ نگار
تا شب بنزد اهل بصر نیست همچو روز
تا گل بنزد اهل خرد نیست همچو خوار
تا قطره همچو مهرهٔ مارست روی حوض
گیرد ز قطره کوکبه چون پشت سوسمار
مشکن تو از عدو و عدو را همی شکن
مگذر تو از جهان و جهان را همی گذار
یک بقعه را بپای تغلب همی سپر
یک خطه را بدست تقلب همی سپار
جز میوهٔ طرب تو بگیتی درون مچین
جز تخم مکرمت تو بعالم درون مکار
عید و خزان بخدمت تو آمدند باز
عید تو فر خجسته ، خزان تو نوبهار
گاهیت بوده قافلهٔ یمن بر یمین
گاهیت بوده قافلهٔ یسر بر یسار
بادا ز کردهای تو و گفتهای تو
هم آفریده راضی و هم آفریدگار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری ست به زبان فارسی که به ستایش دلاوریها و خدمات خسروانی اشاره دارد. شاعر از پیروزیهای اسلام و برتریهای دولت خوارزمشاه سخن میگوید و به افتخارات و ویژگیهای مثبت شاه اشاره میکند. او از پیروزیهای فتح و نبردها و تأثیرات مثبت شخصیت شاه بر دین و دولت صحبت میکند و او را نمونهای از کرامت، حکمت و جود میداند. شاعر همچنین به شکست دشمنان و تأثیرات خوب رفتارهای شاه بر جامعه اشاره کرده و او را باعث خوشبختی و سعادت قلمداد میکند. در نهایت، شاعر برای خدمات و جود شاه دعا کرده و از او تمجید میکند.
هوش مصنوعی: امروز روز خوشبختی و موفقیت است و امروز آغازی برای پیروزی اسلام به شمار میآید.
هوش مصنوعی: امروز، یاری و حمایت برادران خوارزمشاهی انجام شد، با وجود کاملاً مخالف با شرک، همچنان اصول و قوانین شریعت پابرجا و ثابت است.
هوش مصنوعی: زمانه، به یکباره به دشمنی که آتش نابودی را به راه انداخته، حمله میکند و سلاحی قوی و تند از جانب خداوند را به کار میگیرد.
هوش مصنوعی: عالیترین مقام و مرتبه در دنیا و دین، شاهی است که در زمان خود به خدمت و خدمتگزاری افتخار میکند.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش فردی میپردازد که مقام و شکوهی دارد. او مانند راهنمایی برای ملتها عمل میکند و در مبارزه با دشمنان، با قدرت و ارادهای بینظیر به پیش میرود. شمشیر او نماد مبارزهاش با ناملایمات و ظلم و ستم است و نشاندهنده تلاش او برای برچیدن بیعدالتیها و ریشهکن کردن شرک و فساد از جامعه است.
هوش مصنوعی: شاهی که دوران سلطنتش به وجود آمد، باعث شد که نام رستم و سفندیار فراموش شود و دیگر از آنها یاد نشود.
هوش مصنوعی: در این زمین پر از نیکویی و عدل، وضعیت به گونهای است که ماه پیروزی در حال حرکت است و تمامی امور تحت تأثیر فرمانروایی و عدالت او میچرخد.
هوش مصنوعی: در جایی که اراده او وجود دارد، گردش زمان بیفایده است و در جایی که احتیاط او به کار میرود، کوهها هم آرامشی ندارند.
هوش مصنوعی: شخصی با عظمت و مقام بالا مانند شیر آسمان، در حالی که به وسیله سیاست و مدیریت خود، زمین و عرصه را تحرک میبخشد و موجب رونق و شکوفایی میشود.
هوش مصنوعی: دریا تجسم تمامی خوبیهای اخلاقی است و او مانند یک جواهر، نمایانگر بزرگترین شخصیتهای جهان است.
هوش مصنوعی: آسمان تنها یک نمونه کوچک از عظمت اوست و کوهها نشانهای از خرد و بردباری او هستند.
هوش مصنوعی: این بیت به دو دسته تقسیم شدن گروهی اشاره دارد که به شرک مشغول بودند. یک دسته از آنها به شدت در حال گدایی و زاری هستند و احساس درماندگی میکنند، در حالی که دسته دیگر در وضعیتی تحقیرآمیز و خوار زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: در میدان جنگ، گروهی از افراد پشت سر هم در صفی منظم به حرکت درآمدهاند و هر نفر به دنبال نفر دیگر میرود.
هوش مصنوعی: از درد و اندوه خانوادهها همه جا صدا به گوش میرسد و از خون شهیدان، در هر گوشهای گلهای لاله میرویند.
هوش مصنوعی: ای خورشید مهربانی تو، مانند ستارگان خوشبختی، در آسمان زندگی ما درخشانی. و خوشههای میوه بخت تو، از پاکی و بیغشی، بر درخت زندگیات آویزان است.
هوش مصنوعی: باد شرک را از تیر باد سیر کاسته، و آب شرع را بر شمشیر آبدار افزون کرده است.
هوش مصنوعی: تو در میدانی که برای جنگیدن با دشمنان دین آمادهای و در این نبرد، شمشیر تو محور اصلی مبارزه است.
هوش مصنوعی: میتوان گفت که دست تو با قدرت و هوش خود، همچون دست چنار، از ترس نبرد و مبارزه بیحرکت و بیکار مانده است.
هوش مصنوعی: کسی که در جادهای غیر از راه تو خوابیده بود، حالا اگر هم استخوانش قوی باشد، باز هم با تو مانند مغز در کنار جاده نخواهد بود.
هوش مصنوعی: اسلام در نزد تو به وجود آمد، زیرا که توانست از ظلم و سختیهای زمانه در این نزدیکی، امنیت پیدا کند.
هوش مصنوعی: نظارهگران دنیا تا روز قیامت داستان عزت تو را در صفحات روزگار خواهند نوشت.
هوش مصنوعی: هر کس که در دنیا و آخرت به خاطر اعتقاد خود یک لحظه به خدمت تو بپردازد، به خوشبختی دست مییابد.
هوش مصنوعی: تو هیچ وقت جز از زشتی دور نبودهای و هیچ گاه جز از افتخار، عزت به دست نیاوردهای.
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش تو، دریا مانند سراب به نظر میرسد و بلندیهای دلت باعث میشود که فضای دور و بر تو خالی و بیحجم به نظر بیاید.
هوش مصنوعی: زندگی در کنار تو مانند یک جشن و میهمانی دلپذیر است، در حالی که بدون تو روزهای سخت و دشواری را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: مهربانی تو مانند آفتاب است که ارزشش به اندازهٔ صد گنج بزرگ است و ارادهٔ تو مانند نیرویی است که میتواند به اندازهٔ صد پیروزی بزرگ دست یابد.
هوش مصنوعی: طبقهی اشراف به حق از نعمتها و ثروتها برخوردارند، و مردان آزاد نیز به برکت generosity و بخشش شما از این نعمتها بهرهمند میشوند.
هوش مصنوعی: جز با تلاش و کوشش خود نمیتوان به موفقیت و پیشرفت دست یافت، همانطور که فلک یمن به دلیل سعی و تلاش خود به ثروت و نعمت دست یافته است. به همین شکل، کسی که به تلاش دست نزند، نخواهد توانست به اهداف بزرگتری دست یابد.
هوش مصنوعی: در نهایت کمال تو، انگشترت از محمد، و بر مرکب جلالت، چهرهات زینت ملکوت است.
هوش مصنوعی: سخن از این است که با دست سخاوت خود، مهربانی را در آغوش بگیری و دل پاک و بیآلایش خود را در کنار فضیلتها قرار دهی.
هوش مصنوعی: از نشانههای شخصیت تو، به وضوح میتوان به ویژگیهای مرتضی پی برد و اخبار درباره ذوالفقار هم به خوبی نمایان شده است.
هوش مصنوعی: هیبت و زیبایی تو به یک حمله واری با دشمنان را شکسته است و عظمت و شکوه تو با یک نامه قادر است به صد قلعه دروازه بگشاید.
هوش مصنوعی: در سرزمین تو همه چیز به درستی و بدون اشتباه است و سخنان تو در قوانین، خالی از هر گونه نقص و ایراد است.
هوش مصنوعی: در دست مشاور تو، چیزی به تلخی و زشتی به مانند خار است، و در چشم حسود تو، نور و روشنی مانند آتش است.
هوش مصنوعی: نصيحت تو برایم مانند زهر مار شده و در نظر حسودان به شکل یک موجود بیخبر و ناتوان به نظر میآید.
هوش مصنوعی: تیر و کمان تو باعث نگرانی آسمان است؛ جز سینهٔ کسی که به تو مخالف است، کیست که در برابر این وضعیت فکر کند؟
هوش مصنوعی: در این دنیا، آن همه جواهر ارزشمند که فقط برای افرادی که شایسته و مناسب هستند، نثار میشود، چگونه میتواند بر سر کسی بیافتد که با سرنوشتش همخوانی ندارد؟
هوش مصنوعی: این بیت به وضوح به تأثیر و حاکمیت اجرام آسمانی اشاره دارد. به این معناست که تمامی سیارات و ستارهها، از جمله زحل، مشتری و دیگر سیارات، به نوعی بر سرنوشت و رویدادهای زمین و زندگی انسانها اثر میگذارند. هر یک از این اجرام با ویژگیهای خاص خود در زمانها و بازههای مختلف (هشتتایی، دوازدهتایی، هفتتایی و چهار تایی) تأثیرات متفاوتی را بر موجودات زنده و شرایط زمین اعمال میکنند.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، همانگونه که یار و مددکاری نداری، به مهربانی تو کسی نیست که برایت مدح و ستایش کند.
هوش مصنوعی: سرنوشت افرادی که هنر دارند، با جهل و نادانی همنشینی نمیکند. آه! اگر به تو توجه نکردم، شاید شانس خوبی پیدا نکنم.
هوش مصنوعی: من از بخششهای تو برخوردارم و در جایگاه بلند اجتماعی قرار دارم که به خاطر تو شناخته شدهام.
هوش مصنوعی: من از نعمتها و خوشیهایی که از تو دیدهام چنان زیاد است که حتی تا پایان عمر هم نمیتوانم از یک نعمت از صدها نعمت دیگر تشکر کنم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که من به اندازه توانم، نه به اندازه ضروریات، در شکرگزاری از نعمتها و کرامتهای تو کوتاهی کردم.
هوش مصنوعی: هیچ کاری جز ستایش و شکرگزاری تو ندارم و هیچ فعلی جز دعا به درگاه تو برایم باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: ما از افرادی هستیم که وقتی تو بخششهای بینهایت داشته باشی، آنها جزای این همه نیکی را با کفران و ناسپاسی پاسخ میدهند.
هوش مصنوعی: آدمهای ناسپاس مانند درختی هستند که نه تنها ثمرهای ندارند، بلکه عمرشان هم در غم و بدبختی میگذرد.
هوش مصنوعی: موفقیت و چهرهی زیبای تو نشانهی بقا و پایداری است، اما ناشکری و ناسپاسی نسبت به نعمتهای تو سبب نابودی و فنا میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که زاهد به کفر گرایید و مرتد شد، سخنان او نزد مردم غیر قابل قبول گشت. همچنین وقتی شاهدی فاسق در جامعهای ظاهر شد، او نیز در آن دیار مورد پذیرش قرار نگرفت.
هوش مصنوعی: نگران نباش که آیا تو شایسته چه چیزی هستی. سپاسگزاری از نعمتها را فراموش نکن، چون تو در مقابل حق بسیار باارزشی.
هوش مصنوعی: هر کسی که نعمتهای تو را نادیده بگیرد و شکر آنها را نگوید، به بدبختی دچار خواهد شد و در مسیر سقوط قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: هیچ پادشاهی، کریم تر از تو را ندیده است و هیچ شهریاری، حلیم تر از تو را تجربه نکرده است.
هوش مصنوعی: فقط در شب، به جز ریاکاری و شناخت نادرست از انسانهای فریبکار بیپایه و تبار، چیزی نمیبینم.
هوش مصنوعی: کسی که از روی آگاهی و شناخت خود، خوبی و نیکی را انکار کند، از آن که ایمان را انکار میکند، بیپایهتر و بیاساستر است.
هوش مصنوعی: صورت معشوق از شکوفه زیباتر بود و موهای او به اندازهای خوشبو و زیبا بودند که از بنفشه نیز خوشتر به نظر میرسیدند.
هوش مصنوعی: شب برای کسانی که بینش و درک عمیق دارند، مانند روز روشن و واضح نیست. همچنین، زیبایی و ارزش گل، برای افرادی که خرد و فهم هستند، به اندازهای نخواهد بود که ظاهراً به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که هر قطره آب مانند دانهای از مهره مار باشد، بر روی حوض خواهد درخشید و با زیبایی و جلا خود توجهها را جلب میکند، مانند پشت سوسماری که درخشان و جذاب است.
هوش مصنوعی: دشمن را نشکن و خودت هم نباید از آن بگذری. از این دنیا نیز عبور کن ولی دنیا هم نباید تو را فراموش کند.
هوش مصنوعی: یک مکان را با قدرت و تزویر حفظ میکند، و جایی را با فریب به دست میآورد.
هوش مصنوعی: در این دنیا جز خوشی و لذت ناشی از محبت تو چیزی نچین و جز بذری که از نیکی و بزرگواری تو در عالم هستی کاشته شده، چیزی نکار.
هوش مصنوعی: عید و پاییز دوباره به پیشگاه تو آمدند. عید برای تو خوش یمن و فرخنده است، و پاییز تو همانند بهار است.
هوش مصنوعی: برخی اوقات، کاروان یمن به سمت راست میرود و در برخی اوقات، کاروان یسر به سمت چپ حرکت میکند.
هوش مصنوعی: بادا از کارها و سخنان تو، هم آفریدهام راضی و هم آفریدگار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام تر و سهیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او اسیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.