گنجور

 
۵۰۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۶۳

 

... چون هدف گردن کشد از اشتیاق تیر تو

می زند بر کوچه دیوانگی بی اختیار

هر که را افتد نظر بر زلف چون زنجیر تو ...

صائب تبریزی
 
۵۰۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۶۷

 

... دل که می افشاند دامن بر عبیر پیرهن

خاکبازی می کند در کوچه های زلف تو

چون توانم صایب از فرمان او گردن کشید ...

صائب تبریزی
 
۵۰۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۱۵

 

عنان به طول امل داده ای دریغ از تو

به کوچه غلط افتاده ای دریغ از تو

دلی که هر دو جهان رونمای او نشود ...

صائب تبریزی
 
۵۰۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۲۰

 

... اگر به سایه سروی کنم مکان بی تو

به کاروان سبکسیر اشک کوچه دهد

اگر گشاده شود چشم خونفشان بی تو ...

صائب تبریزی
 
۵۰۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۶

 

... از خامشی چه سود چو گویاست آرزو

هر کوچه ای که هست چو خورشید می دود

یارب ز جستجوی که شیداست آرزو ...

صائب تبریزی
 
۵۰۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۵۹

 

... پیش چندین صف به جرأت مقتدا دارد نگاه

می زنم بر کوچه بیگانگی دیوانه وار

کیست صایب پاس چندین آشنا دارد نگاه

صائب تبریزی
 
۵۰۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۷۶

 

... تهمت غفلت به چشم دوربین ما منه

مانع سیل سبک جولان نگردد کوچه بند

عاشقان را آستین بر چشم خونپالا منه ...

صائب تبریزی
 
۵۰۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۸۲

 

... نزاکت رشته جان را بر آن موی کمر بسته

سری از کوچه هر رگ برآورده است مژگانش

ز شوخی تهمت خون بر زبان نیشتر بسته ...

صائب تبریزی
 
۵۰۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۹۴

 

... چاک چون صبح کن از عشق گریبانش را

سر چو خورشید به هر کوچه و بازارش ده

از تهیدستی حیرت زدگان بی خبرست ...

صائب تبریزی
 
۵۱۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۰۳

 

... تو می بری به فلک پایه بنای که چه

گدای کوچه عشق است چرخ ازرق پوش

تو دست کفچه کنی پیش این گدای که چه ...

صائب تبریزی
 
۵۱۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۱۷

 

... زندان شده است خانه به طفلان مگر ز دشت

دیوانه ای به کوچه و بازار آمده

سر می رود به باد ز افشای راز عشق ...

صائب تبریزی
 
۵۱۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۳۴

 

... هر دل که به آن طره طرار رسیده

از کوچه آن زلف که سالم بدر آید

کآنجا سر خورشید به دیوار رسیده ...

صائب تبریزی
 
۵۱۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۴۵

 

... درین دو هفته که دفتر گشاده است شکوفه

چگونه فرق کند کوچه را کسی ز خیابان

که همچو برف به هر جا فتاده است شکوفه ...

صائب تبریزی
 
۵۱۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۷۴

 

... پسته ای چون شکرستان را کند گردآوری

نیست پروا سیل بی زنهار را از کوچه بند

آستین چون چشم گریان را کند گردآوری ...

صائب تبریزی
 
۵۱۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۸۷

 

... من که راز آفرینش مو به مو دانسته ام

مانده ام در کوچه بند حیرت از موی کسی

غافلی از پیچ و تاب عاشقان شبهای تار ...

صائب تبریزی
 
۵۱۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۲۰

 

... هر گلی را در ته دامن چراغ روشنی

از رخ اخترفشانت کهکشان هر کوچه ای

وز خم ابروی تو پر ماه نو هر برزنی ...

صائب تبریزی
 
۵۱۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۰۰

 

... چون سخنساز و سخن فهم و سخندان شده ای

تو که از خانه ره کوچه نمی دانستی

چون چنین راهزن و رهبر و ره دان شده ای ...

صائب تبریزی
 
۵۱۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۰۷

 

... چشم بد از تو دور که چون طفل اشک من

هر کوچه ای که هست به عالم دویده ای

در پله غرور تو دل گرچه بی بهاست ...

صائب تبریزی
 
۵۱۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۱۲

 

... ای باد خوش خرام که گل سینه چاک توست

در کوچه بند زلف چلیپا چگونه ای

ای شعله ای که طور سپند فروغ توست ...

صائب تبریزی
 
۵۲۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۵۶

 

... گردون سراسیمه و این خاک گرانسنگ

در کوچه سودای تو دیوانه و سنگی

در راه تمنای تو ارباب طلب را ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۴۹