رحم کردن بر ستمکاران، ستم بر عالمی است
پنبه بر داغ پلنگ خشمگین بیجا منه
دست خالی بر دل محتاج می باشد گران
چون نداری خرده زر، دست بر دلها منه
روح قدسی را مکن صائب اسیر آب و گل
شرم کن، بار خران بر گردن عیسی منه
با وجود بی بری در هیچ محفل پا منه
برنداری باری از دل، بار بر دلها منه
شمع از گردن فرازی سر به جای پا نهاد
ترک کن گردنکشی، سر را به جای پا منه
حیرت و آسودگی را فرق کن از یکدگر
تهمت غفلت به چشم دوربین ما منه
مانع سیل سبک جولان نگردد کوچه بند
عاشقان را آستین بر چشم خونپالا منه
گر نمی خواهی شود پامال حسن خدمتت
وقت رفتن میهمان را کفش پیش پا منه
نام هر کس در خور سنگ نشان گردد بلند
پشت آسایش به کوه قاف ای عنقا منه
در نیام تنگ نتواند دو تیغ آسوده شد
برنیایی تا ز خود در خلوت ما پا منه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به انتقاد از ستمگران و کسانی که به آنها رحم میکنند، میپردازد. شاعر میگوید که رحم کردن به ستمکاران نه تنها نادرست است، بلکه ظلم به مردم فرهیخته نیز محسوب میشود. او تأکید میکند که در شرایطی که انسان خود هیچ ندارد، نمیتواند بر قلب نیازمندان فشار آورد. همچنین، به این نکته اشاره میکند که روح قدسی نباید در دام مادیات گرفتار شود و از خودبزرگبینی باید پرهیز کرد. متن همچنین به اهمیت عمل و صداقت در رفتار و پرهیز از غفلت و توهم میپردازد و اشاره میکند که در نهایت، همه کارها باید با نیت خیر و خدمت به دیگران انجام شود.
هوش مصنوعی: به ستمکاران رحم کردن، در واقع ظلم به دیگران است. نباید بیدلیل و نابهجا به موجوداتی که خشمگین و خطرناک هستند، نزدیک شد.
هوش مصنوعی: وقتی دستی خالی و بیچیزی در دل کسی نیاز دارد، این وضعیت برای او دشوار است. بنابراین اگر چیزی نداری، بهتر است وارد دلها نشوی و آسیب نرسانی.
هوش مصنوعی: روح مقدس را در بند دنیا و مادیات نگذار، شرم کن و بار سنگین دنیا را بر دوش عیسی قرار نده.
هوش مصنوعی: اگر در هیچ جمعی احساس تنهایی میکنی، خودت را در آنجا نبر، چرا که نمیتوانی دردی از دل دیگران کم کنی و نباید بار دیگری بر دوش دلها بگذاری.
هوش مصنوعی: شمع که به خاطر بلندیاش، سرش را به جای پا میگذارد، باید این رفتار را کنار بگذارد. به جای اینکه از خود خواستن و سرکشی کند، بهتر است به جای خود بماند و به همان شکلی که هست، قانع باشد.
هوش مصنوعی: تفاوت حیرت و آرامش را از یکدیگر تشخیص بده؛ به چشمان تیزبین ما اتهام غفلت نزن.
هوش مصنوعی: جولان عاشقان از رفت و آمد سیل نمیتواند متوقف شود، پس آستین خود را از چشم خونین بردارید.
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی که حسن و زیبایی خدمتران تو زیر پا برود، وقتی مهمان میرود، کفش را در جلوی پای او نگذار.
هوش مصنوعی: هر کسی که نامش بر سنگی حک شود، نشانهای از بلندای اوست. ای عنقا، تو به دنبال آسایش و آرامش در کوه قاف نرو.
هوش مصنوعی: در جایی که فضا تنگ و محدود است، نمیتوان دو تیغ را به راحتی نگه داشت. بنابراین باید از خود دوری کرد و در خلوت، به آرامش دست یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی تأمل بر بساط پاکبازان پا منه
تا نشویی دست از جان پای در دریا منه
قسمت صیاد از صید حرم دل خوردن است
امن می خواهی، ز حد خویش بیرون پا منه
چون نداری ترجمانی همچو عیسی در کنار
[...]
ای که عاشق نیستی پا در حریم ما منه
آب از جو میخور و لب بر لب دریا منه
گر دل سنگین نداری در درون مجنون مشو
گر نباشی کوه پا در دامن صحرا منه
گر نبینی آتشی در خود به خاک ما میا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.