گرچه در سیر بهشتم از گل روی کسی
دوزخی در هر بن مو دارم از خوی کسی
می نهد زنجیر بر گردن صبا را نکهتش
اینقدر پیچیدگی بوده است با بوی کسی؟
من که شکر را به تلخی می چشیدم، این زمان
می خورم صد کاسه زهر از چشم جادوی کسی
من که راز آفرینش مو به مو دانسته ام
مانده ام در کوچه بند حیرت از موی کسی
غافلی از پیچ و تاب عاشقان شبهای تار
بر رگ جانت نپیچیده است گیسوی کسی
اضطراب دل مرا سر در بیابان می دهد
محرمیت گر دهد جایم به پهلوی کسی
از که دارم چشم یاری، با که گویم حال خود؟
یک تن از اهل مروت نیست در کوی کسی
از شفق چون می کند هر صبح و شامی خون عرق؟
نیست گر خورشید تابان در تکاپوی کسی
آسمان تا بود، در ناسازگاری طاق بود
راست نامد این کمان هرگز به بازوی کسی
از شکایت گرچه صد طومار در دل داشتم
شست از لوح دلم آیینه روی کسی
آتش دوزخ نمی گردد به گردش روز حشر
هر که شد صائب سپند آتش خوی کسی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق عاشقانه میپردازد. شاعر از درد و رنجی سخن میگوید که به خاطر عشق و زیبایی کسی در دلش ایجاد شده است. او با اشاره به آثار عشق بر روح و جسم، از ضیق و پیچیدگیهای این احساسات سخن میگوید. شاعر احساس میکند که زیبایی و جادوی شخص محبوبش، او را به عمیقترین رویاها و نگرانیها فرو برده و حتی از شناساندن خودش عاجز است. عشق او آنچنان عمیق و گیراست که بر روی همه جنبههای زندگیاش تأثیر گذاشته و او را در حالتی از حیرت و شگفتی قرار داده است. در نهایت، شاعر به ناکامی در یافتن یاری و همدردی در میان مردم اشاره میکند و به نوعی به تنهایی و غم وجودیش میپردازد.
هوش مصنوعی: هرچند در بهشت و زیبایی دنیا، چهره کسی مرا به شوق میآورد، اما در هر رشته از موها و رفتار او، عذاب و عذابهایی را احساس میکنم.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی چنان در دنیای عشق و محبت پیچیدگی دارد که گویی خود را به زنجیر میکشد. آیا این همه غم و حسرت ناشی از بوی کسی نیست که در دل جاودانه است؟
هوش مصنوعی: من که همیشه طعم شیرین شکر را به تلخی تجربه کردهام، اکنون به خاطر جاذبه و زیبایی کسی، آمادهام که هزاران کاسه زهر را بنوشم.
هوش مصنوعی: من که با جزئیات راز آفرینش آشنا هستم، در کوچهای ماندهام و حیرتزده از موهای کسی هستم.
هوش مصنوعی: تو از عشق و راز و رمزهای شبهای تیره غافلی، چرا که گیسوی کسی بر رگ جانت پیچیده نشده است.
هوش مصنوعی: اضطراب و نگرانی قلبم به جایی میرسد که دوست دارم در بیابان و تنهایی قدم بزنم. اگر کسی میتوانست به من آرامش دهد و در کنارم باشد، خیلی بهتر بود.
هوش مصنوعی: من از که کمک و یاری بخواهم و با که از حال خود بگویم؟ هیچ کس از اهل انسانیت در این کوچه نیست.
هوش مصنوعی: وقتی که در صبح و شام، افق قرمز رنگ میشود، آیا دلیلش این است که کسی در تلاش و کوشش است؟ اگر نه، شاید خورشید در حال حرکت و فعالیت کسی باشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که آسمان وجود داشت، در عدم توافق و کشمکش بود و این کمان هرگز بر بازوی کسی بهدرستی یا بهطور کامل نرسید.
هوش مصنوعی: با اینکه در دل شکایتهای زیادی داشتم، اما به خاطر محبت آن شخص، تمام غمها و ناراحتیها را فراموش کردم.
هوش مصنوعی: آتش جهنم در روز قیامت فقط به سرنوشت افرادی میافتد که به رفتار و کردار نیکو ایمان ندارند و کسی که روحش پاک و نیکو باشد، از این آتش در امان خواهد ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.