گنجور

 
۳۹۸۱

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - مدح ملک مظفرالدین قزل ارسلان

 

... لیکن همه چون تیغ زبان آور و اخرس

زین یکدو سبکبارتر از نبض مودن

غماز تر از صفحه قاروره ی املس ...

... در ظلمت اودون و شریف و کس و ناکس

شد پرده آن قوم بیک بار دریده

من مطلع اقبال اذا الصبح تنفس ...

... زیر قدم آور سر این سقف مقرنس

در بارگه فتح بهر عزمی بنشین

بر باره امید بهر کامی در رس

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۸۲

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - مدح سلطان مظفرالدین قزل ارسلان

 

... سبکسارند چرخ و انجم عزم زمان سیرش

گران بارند گاو و ماهی از حلم زمین سنگش

بکمتر سایلی بخشد ز روی مردمی والله ...

... نخستین نیست پاینده بر دستان نیرنگش

ز راحت بس تهی بار آمد الحق کاروان را

که بر سیماب بادا گوش عقل از غلغل زنگش ...

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۸۳

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - توصیف شب و مدح سید فخرالدین عربشاه امیر قهستان «علاءالدوله»

 

... بست سر انگشت روزگار بفندق

بارمعانی دو مغزه بست چو بادام

هر که بمدحش دهان گشاد چوفستق ...

... چون تو بکف برنهی شراب مروق

بار بدی را بخوان که زیر نزارش

زار بنالد چو عاشقان مشوق ...

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۸۴

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۸ - مدح رکن الدین ارسلانشاه غازی

 

چو رفت شاه کواکب ببار گاه حمل

هزار نقش بر آورد کار گاه عمل ...

... هوای بزم ز ریحان خلق اوست ارم

بنای فتنه ز باران تیغ اوست طلل

اگر نه سد وفاقش جهان حصار کند ...

... چوموی بر کف دست وچومغزدرسر کل

بدیده رای تو صد بار صورت تقدیر

به چشم ماضی در پرده های مستقبل ...

... که واخرید بیک قصدش از هزار علل

هر آبروی که از خاک بارگاه تو نیست

به هیچ کار نیاید چو آب مستعمل ...

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۸۵

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰ - مدح سید فخرالدین عربشاه «علاءالدوله»

 

... اگر شکسته شود جرم استخوان کرم

قضا رکابا بگسست بار گیر عمل

مرا هم از سر میدان امتحان کرم ...

... مدام ریختن آب خام طبعان را

ببارگاه سخای تو پخته نان کرم

چو خامه جمله زبان گشته ذکر این تشریف ...

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۸۶

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - مدح شاه علاءالدوله فخرالدین عربشاه

 

... شیرین مرغی چه گویم الحق

در بار بشاخسار دینم

چون میم مرا دهان به بسته است ...

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۸۷

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - مدح شرف الاسلام صدرالدین خجندی رئیس شافعیه اصفهان

 

... سوخته خرمن چو ماه خوشه چنی مر

در دم آن جرم دود بار شرر نام

خامه ی تو صوفیان عالم جان را ...

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۸۸

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - مدح اقضی القضات رکن الدین حافظ همدانی

 

... اکرمت جمال خیر مقدم

خرگاه شرف زدی دگر بار

بر دامن این کبود طارم ...

... هرای نجوم بر فکنده

در بارگه تو شام ادهم

گاه از تو دواج ابر زربفت ...

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۸۹

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - مدح سید عمادالدین مردانشاه بن عربشاه

 

... قهرش از زهر برکشد آلام

هر کجا حزم او گشاید بار

فتنه بر خر نهد دواج دوام ...

... مقدم عید و رحلت رمضان

باد بر تو مبارک و پدرام

از نهیب تو دهر گردان سست ...

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۹۰

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - مدح سید فخرالدین عربشاه

 

... که رصد دار آن سر راهیم

بار آخسیکتی بضاعت ماست

که از آن سود و مایه آگاهیم ...

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۹۱

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۹ - در توحید و چگونگی خلقت جهان و انسان

 

... نهد بنای لطف او بر آبی متزج بنیان

چو بار عام را خیزد جناب کبریای او

رود ملک سلیمان همره درویشی سلمان ...

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۹۲

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و ثنای مولای متقیان علی ابن ابی طالب علیه السلام

 

... پرهیز کن ز جیب شکافان بی نشان

خلوت مخواه تا نزند مرگ بارگاه

اختر مجوی تا نکنی منزل آسمان ...

... چون بر در رسول شدی خاک آستان

آن خاص بار خلوت و سالار خاص و عام

مقصود چرخ و انجم و منعوت انس و جان ...

... تا معجز شفاعت او نا شده ضمان

دست از قلم کشید بنان مبارکش

وانگه میان ماه قلم کرده از بنان ...

... بی زحمت رقیب لب و ساقی و دهان

یک نصفی خمار شکن خورده بار عشق

چون از شبانه بود دگر روز سر گران ...

... خاقانی ثناگر و خاقان شعر خوان

باری فراخ سال سخن بیند آنکه گفت

قحط وفاست در بنه ی آخرالزمان

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۹۳

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۹ - مدح خواجه رکن الدین حسن

 

... در جلال آسمان بر مهد اطفال چمن

ابر دریا باری از الماس هندی چاک زد

بی گناهی تا بدامان جیب پاکان عدن ...

... چوی کمانکش بوده بدعت مرد ناورد وثن

بار گاهش اولین محمل ز بنگاه وجود

آستانش آخرین منزل ز بیداد و محن ...

... خلوت انس است در نه پای و مندیش از منن

مبتدع جولان کنان هل من مبارز برزبان

پس تو را شمشیر در بازار غفلت مر تهن ...

... ور سواری خواهی اینک حیدر رستم فکن

حمله روباروی باید کرد چون شیر عرین

روبه آسا چند از این در هر پسی دستان و فن ...

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۹۴

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۶ - مدح عمادالدین مردانشاه فرزند فخرالدین عربشاه

 

... با فتنه رخت ز مآبی گریز نیست

آن بار کاه صفدر مالک رقاب ده

عالی عماد دین کنف العمر ای خدای ...

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۹۵

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۸ - مدح سلطان رکن الدین ابوطالب طغرل بن ارسلان سلجوقی (قسیم امیرالمؤمنین)

 

... گه چون قضای قانع گه چون فضای صانع

بی جسم بار برده بی پای ره بریده

باسیرش از کرامت ره در کشیده قامت ...

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۹۶

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹ - وصف شمع و مدح جمال الدین محمود بن عبداللطیف بن محمد بن ثابت خجندی از رؤسای شافعیه اصفهان

 

... یاری به باد داده ای ار نی چرا چو من

بی رنگ و اشکبار و نزار و شمیده ای

این خون فرود دیده ز ساعد به سان چیست ...

... لافی نمی زنی صف ظلمت دریده ای

گیرم که سر فراخته ای چون مبارزان

سلطان نه ای برای چه افسر خریده ای ...

... بدبخت آنکه مهره از او باز چیده ای

صد بار طول و عرض فلک کرده ای به کام

از بس که گرد مقصد دل بر تنیده ای ...

... اسرار گفت توست که هردم ز کوی فکر

صد بار در سرای ضمایر دویده ای

او شرع را بیامده در کار و کل و جزو ...

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۹۷

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۵ - مدح خواجه اثیرالدین نورانشاه

 

... ای نکو منظر بحمدالله که نیکو مخبری

ابر نصرت بار تورانشه که از رایش فکند

سایه بر ایران و توران رایت اسکندری ...

... دامن همت چنان در سطح هفتم چرخ کش

کز غبار هر نحوست روی کیوان بستری

ز آفتاب همت و ابر بنان روی امل ...

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۹۸

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۷ - مدح خواجه امام صفی الدین اصفهانی

 

... در موکب تو ماه روان شد به چاوشی

آنجا که طشت خانه قدرت کشند بار

می در دهد و طای فلک تن به مفرشی ...

اثیر اخسیکتی
 
۳۹۹۹

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

... ضیاء انس و فرح زقه میدهد جان را

بدشت جلوه گری عرضه داد بار دگر

سپهر کوش گرفته مزاج نیسان را ...

اثیر اخسیکتی
 
۴۰۰۰

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸

 

... مه از کمال کرشمه بر آفتاب شکست

دو جزع ما چو گهر بار گشت مهر عقیق

لبت بخنده خوش بر در خوشاب شکست ...

اثیر اخسیکتی
 
 
۱
۱۹۸
۱۹۹
۲۰۰
۲۰۱
۲۰۲
۶۵۵