ای صورت تو آیت زیبائی و خوشی
نقشی کجا چو قامت آن دلربا کشی
بر فرق خاک تیره در دست آب پاک
ز آنروی آبدار گل لعل آتشی
زلفی چنانک، شام سر آسیمه بر شفق
خطی چنانک، مشک ختن زان برد کشی
صورت نیافت عقل و تو عقل مصوری
کس نقش جان ندیده تو جان منقشی
خورشید بامداد، نخندد بدان تری
گلبرگ چاشتگاه، نباشد بدان خوشی
دور از تصرف لب و دندان حاسدان
شیرین تر است لعل تو چندانکه میچشی
خورشید نیکوان زمینی و سایه وار
پایت ببوسد ارسرزلف فرو کشی
تا یافتی قبول رکاب صفی دین
در موکب تو ماه روان شد به چاوشی
آنجا که طشت خانه قدرت کشند بار
می در دهد و طای فلک تن به مفرشی
و اندم که یغلغ غرمات تو پر گشاد
در جعبه شهر بند شود تیر آرشی
صفو، لطافت تو مبراست از کدر
صبح، سعادت تو معراست از عشی
کلکت بیک وجب قد کوته گه نفاذ
بر بست راه حمله رمح چهل رشی
از غیرت تو گر متکیف شود هوا
عصفور را بباز در آید بباغشی
آمد گدای دست تو خورشید مرتعش
آری ز باب گدیه طریقی است مرعشی
بی خیل تاشی گل خلقت نسیم را
با هر دماغ در نگرفت آشناوشی
در عرضگاه تو ز غلامان پرده کی
مردود گشت ماه به عیب متمشی
بهرام در رباطت طبعت بسی نماند
تا سر برآورد بگریبان راوشی
نارنک زاد غنچه خوش طبع ترک چشم
در خیل صورت تو زده لاف یلدشی
جانداری ذکاء تو را شاه روشنان
تلفیق کرده تیغ زنی در سپر کشی
ای با عموم عدل تو از خیل مارشکل
راه گریز جسته خیال مبر قشی
در سر گرفته با نقط کلک اصفرت
گلگون آسمان هوس خال ابرشی
تا خصم باد سار تو بنمود روی شوم
در خاک جسته چشم قمر عیب اعمشی
با خامه تو گفته خرد از سیاه حرف
گرچه ز نور حامله ی مار ارقشی
تا اشتلم نکرد بنام تو مرغ صبح
تیغ سحر جهان نگشاید بشب کشی
تحریش روزکار مشعبد همه هباست
چون تو یگانهای به هنر نامحرشی
اقوالی از معایب شعر است اگرچه داد
این ننگ خانه قافیه را رنگ موحشی
بینا دلی که پیش نهد شمع آفتاب
چشم ستاره را بنکوهد به اخفشی
خلوتگه نشاط تو روشن لمن یشاء
تو کامران به ساغر اقبال منتشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت معشوق سخن میگوید. شاعر به توصیف ویژگیهای صورت و قامت او میپردازد و آنها را عظیم و بینظیر میداند. معشوق به قدری زیباست که هیچ چیزی نمیتواند با او مقایسه شود، حتی خورشید و گلها. شاعر به تأثیر عشق و زیبایی او اشاره میکند و عنوان میکند که این زیبایی سبب شادی و لذت در زندگی است. به طور کلی، شعر با زبانی غنی و تشبیهات زیبا احساسات عاشقانه و ستایش از محبوب را بیان میکند.
هوش مصنوعی: تو زیبایی و خوشی را به تصویر کشیدهای، کجا میتوان این نقش را یافت که مانند قامت آن دلربا باشد؟
هوش مصنوعی: بر روی زمین تاریک و خاکی، آب پاکی در دست داریم که از آن سوی، گل سرخی مانند آتش سرزده است.
هوش مصنوعی: زلفی به زیبایی به حالت پریشان در غروب آفتاب مانند است و خطی شگفتانگیز همچون عطر خوش مشک ختن از آن جاری شده است.
هوش مصنوعی: عقل به هیچ شکلی درنیامده است، و تو ای عقل تصویرگری، کسی نمیتواند جان را مانند تو ببیند. تو جان را به تصویر میکشی.
هوش مصنوعی: خورشید صبحگاهی به گلبرگهای شاداب و تازهای که در صبح به گل نشستهاند نمیخندد، زیرا آن خوشی و زیبایی همیشگی نیست.
هوش مصنوعی: خوشمزگی و لذت دور از چشم حسودان، بیشتر از تکیه بر دندان و لب آنان است، همانطور که طعم لعل تو زمانی که میچشی، دلپذیرتر است.
هوش مصنوعی: اگر زلفت را پایین بیندازی، خورشید نیکوکاران زمین به احترام تو سایهوار پایت را میبوسد.
هوش مصنوعی: زمانی که توانستی صفوف دین را در کنار خود بیابی، در آن هنگام، ماه در موکب تو به زیبایی و درخشش کامل وارد شد.
هوش مصنوعی: در جایی که قدرت و عظمت خانه، بر دوش کشیده میشود، شراب به وفور جاری است و آسمان نیز خود را به زینتی میآراید.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویری از شجاعت و قدرت اشاره دارد. گویی شخصی با تواناییهای ویژه، در حالی که در تاریکیها و چالشها به پیش میرود، میتواند با دقت و کارآمدی به هدف خود برسد. نشانههایی از جدیت و آمادهسازی برای رویارویی با مشکلات، همزمان با اعتماد به نفس در مسیر خود دیده میشود. در نهایت، نشاندهنده تقابل دو نیروی مخالف است که به دنبال دستیابی به موفقیت هستند.
هوش مصنوعی: لطافت و پاکی تو از کدر و تیرهگی صبح دور است و خوشبختی تو از تاریکی شب خالی است.
هوش مصنوعی: قد تو، با یک وجب کوتاهتر از آن است که راه حملهات به وسیلهی نیزهات بسته شود.
هوش مصنوعی: اگر شجاعت و غیرت تو بر کنترل هوا تأثیر بگذارد، پرنده در باغستان به بازی درمیآید.
هوش مصنوعی: گدای در کنار تو آمده و از نور وجود تو روشن و شاداب است. بیتردید، از دروازه دلهای مردم، راهی به سوی سرزمین خوشبختی و خرمی وجود دارد.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به زیبایی و لطافت گلها و نسیم اشاره میکند. به نظر میرسد که در اثر ترکیب بوی گل و نسیم، هر کس با توجه به حس خود میتواند تجربهای متفاوت از این زیباییها داشته باشد. این به ما نشان میدهد که هر فرد، دیدگاه و احساس خاص خود را نسبت به زیباییهای طبیعی دارد.
هوش مصنوعی: در حضور تو، هیچیک از خدمتگزاران به دلیل عیبها و کاستیهایشان مردود نمیشوند، مانند ماه که بر اثر نقصی از زیباییاش کاسته نمیشود.
هوش مصنوعی: بهرام در محل استراحت خود دیگر نمیتواند بماند و تنها زمانی سر بلند میکند که به لباسش دست بزند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و لطافت گل و غنچه اشاره میکند و میگوید که نرگس زیبا به گونهای میدرخشد که گویی در جمع چهرههای زیبا خود را به نمایش گذاشته است. این توصیف نمادی از زیبایی و دلنشینی است که توجه همگان را جلب میکند.
هوش مصنوعی: شما به گونهای روشن و برجسته به وجود آمدهاید که استعداد و هوش شما به خوبی در هم آمیخته شده است و این باعث شده که در مواجهه با چالشها و مشکلات با قدرت و اعتماد به نفس عمل کنید.
هوش مصنوعی: ای کسی که با عادلانهت در میان مردم، از شلوغی و دشواریها گریختهای، خیال نکن که میتوانی در این راه در امان بمانی.
هوش مصنوعی: در دل خود با یک نقطه از سرخ پاکت، آسمان را با آرزوی داشتن نقطهای مانند خال ابر سیاه زینت دادهام.
هوش مصنوعی: وقتی دشمن به چهرهی زشت خود نمایان شد، در خاک به دنبال چشمان زیبای قمر، عیب و نقص را پنهان کرد.
هوش مصنوعی: با قلم تو حکمت و خرد در حالی که صحبت از تاریکی است، گرچه نور میتواند از مادهای سرشار باشد که زیبایی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که بامداد به نام تو نخواند، تیر سحر نمیتواند جهان را از خواب بیدار کند.
هوش مصنوعی: تلاش روزمره و مشقتهای زندگی تنها به خاطر توست، چرا که تو بینظیری و در هنر خود بیهمتا هستی.
هوش مصنوعی: شعر با بیانهای ناپسند خود، عیوبی دارد، هرچند که در این میان، زیباییهای قافیه میتواند فضای دلگیر آن را بپوشاند.
هوش مصنوعی: دل روشن و آگاه، مانند شمعی در برابر نور آفتاب است. او به خوبی میتواند زیبایی و درخشش ستارهها را در تاریکی ببیند و از آن لذت ببرد.
هوش مصنوعی: محل شادمانی تو روشن است برای هر کسی که بخواهد، تو خوشبختی را به دست آوردهای و از مینوشی که نشانگر اقبال است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از غایت تنزه و خوبی و دلکشی
پنداشتم که جنت عدنست از خوشی
در سر کشیده شاخ شجرهای اوحلل
در بر گرفته خاک چمن های او وشی
بر گلبنان گنبد اخضر نهاد او
[...]
ای صورت تو آیت زیبائی و خوشی
وی قامت تو غایت رعنائی و کشی
صورت نیافت عقل تو عقل مصوری
گر نقش جان ندید تو جان منقشی
ای نای خوش نوای که دلدار و دلخوشی
دم میدهی تو گرم و دم سرد میکشی
خالی است اندرون تو از بند لاجرم
خالی کننده دل و جان مشوشی
نقشی کنی به صورت معشوق هر کسی
[...]
گر بفریب می کشی ور بعتاب می کشی
دل بتو می کشد مرا زانک لطیف و دلکشی
آب حیات می برد لعل لب چو آتشت
واب نبات می چکد زان لب لعل آتشی
حاصل من ز خطّ تو نیست بجز سیه رخی
[...]
حیف آیدم که چون تو نگار پریوشی
گردد ندیم و همنفس دیو ناخوشی
تا عالمی نسوزد از این آه آتشین
از خون دیده میزنم آبی بآتشی
عشاق را بقامت تو دل همی کشد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.